زیارات مسنون
تأليف:
صـــادق رجبيان تمک
تقديم به:
• تقدیم به زائرين مسجد سهگانه
• تقديم به روح پدرم كه آرزوداشت بنده درس ديني وحوزوي بخوانم.
• تقديم به شهداي مردم فلسطين علي الخصوص شهيد بزرگوار شيخ ياسين.
بسم الله الرحمن الرحيم
فهرست مطالب
فهرست مطالب 4
مقدمه 6
مقصد از زيارت قبور 8
اجازه زيارت براي زنان: 10
اجازه زيارت براي مردان و زنان: 10
در قبرستان نبايد جزع و فزع كرد 12
نهي و منع رسول الله از داد و فرياد (جزع و فزع): 12
كسي كه بر سر و صورت خود بزند، از ما نيست: 13
ممنوعيت كَندن مو هنگام مصيبت: 13
زياده روي در زيارت: 14
از ساختن مسجد و درست كردن بنا، بر قبرها نهي و منع شده است 15
حكم نماز خواندن به سوي قبر: 17
سفر به قصد قبرها 18
فضيلت نماز در مسجد الحرام و مسجد نبوي مدينه: 19
فضيلت مسجد قبـا: 20
چگونگي زيارت مسجد پيامبرص: 21
كارهايي را هنگام زيارت مسجدالنبي نبايد انجام داد: 23
فضيلت منزل و منبر رسول اللهص: 25
زندگان با مردگان برابر نيستند 26
آيا ميتوانيم از مردگان طلب شفاعت كنيم؟ 27
وظايف پيامبران 33
درگاه خداوند هميشه باز است 34
با توجه به مطالب گذشته آيا ميتوان از كسي غير از خدا (اعم از مرده و زنده) تبرك جست؟ 36
منابع كتاب 40
بسم الله الرحمن الرحيم
مقدمه
إنَّ الحَمْدَ لِلّهِ نحمدهُ ونستعينهُ ونستغفرهُ ونعوذ باللهِ من شرور أنفسنا ومن سيّئاتِ أعمالنا، من يهده اللهُ فلا مضلَّ له ومن يضلل فلا هادي له، وأشهد أن لا إله إلا اللهُ وحده لا شريك له وأشهد أنَّ محمداً عبدهُ ورسوله صَلَّى اللهُ عليه وعلى آلِه وأصحابهِ وسلّم تسليماً كثيراً.
رسول اللهص فرموده اند: «صلّوا كَمَا رأيتُمُوني اُصَلِّي» (روايت امام بخاري).
يعني «نماز بخوانيد همانطوري كه ديديد من نماز خواندم».
از مفهوم حديث ميفهميم كه رسول خداص خواسته كه هر عبادتي، خواه نماز يا هر عبادتي كه قصد قربت به خداوند باشد، مطابق سنت او باشد. آن روشي را كه رسول خداص در تمامي عبادات اتخاذ كرده ما نيز به تبعيت از آن حضرت، روش او را در تمامي عبادات بكار ببريم، تا عبادت ما خالص و صحيح باشد، (عبادت خالص، عبادتي است كه فقط براي خدا باشد و عبادت صحيح عبادتي است كه بر اساس سنت باشد).
باز رسول خداص میفرمايد:
«كلكم يدخل الجنّة إلاّ من أبي، قالوا: ومن يأبى يا رسول الله؟ قال: من أطاعني دخل الجنَّة ومن عصاني فقد أبى». (روايت امام بخاري). يعني «همه شما به جنت ميرويد، مگر كسي كه ابا ميورزد،گفتند: (اصحاب) اي رسول خدا چه كسي ابا ميورزد؟ فرمود: كسي كه مرا پيروي كرده به جنّت ميرود و كسي كه مرا نافرماني (اعراض) كرده ابا (روي گرداني) نموده است».
پس هر كسي از رسول خدا اطاعت كند، اوست كه هدايت يافته است و هر كس سنت او را كنار گذارد؛ راهي را در پيش گرفته كه راه مؤمنان نيست و خدا آن كس را به جايي ميبرد كه آن كس دوست دارد و او را به دوزخ مياندازد و جايگاه بسيار بدي است.
امروزه ميبينيم بعضي از مسلمانان از راه و روش (سنت) رسول خداص دور افتاده اند و دارند سنت او را فراموش ميكنند و يا اينكه راهي را طي ميكنند كه به روش رسول خدا نيست اينان نيز به خطا رفته اند و از صواب دور ميگردند، يا اينكه روش يهوديان و مسيحيان را در زندگي خود پياده و از آنان پيروي ميكنند، يا فرهنگ غرب را ترجيح ميدهند، رسول خدا مؤمنين را از مشابهت به يهوديان و مسيحيان نهي و منع كرده و ميفرمايد:
«لَيْسَ مِنّا مَنْ تَشَبَّهَ بِغَيْرنا، لاَ تَشَبَّهُوا باليهود ولا بالنَّصارى». (روايت ترمذي).
يعني: «كسي كه از غير مسلمانان تقليد كند، از ما نيست، از يهود و نصاري (مسيحيان) تقليد نكنيد».
باز رسول خدا ص فرموده اند: «وَمَنْ تَشَبَّهَ بِقَومٍ فَهُوَ مِنْهُمْ» (روايت ابوداود).
يعني: «كسي كه خود را شبيه به قومي سازد از آنهاست».
يكي از همين كارها طلب از مرده و مردگان است كه عدهاي از مسلمانان به تقليد از يهوديان و مسيحيان هنگام رفتن به زيارت و يا قبرستان انجام ميدهند كه نه رسول خداص فرموده و نه از صحابه كرام ثابت گرديده است بعضي از مسلمانان دانسته و يا ندانسته روش يهوديان و مسيحيان را بر روش رسول خدا ترجيح ميدهند؛ ما در اين جستار (رساله) سعي كرديم در خصوص طريقه و روش زيارت، آنچه كه از قرآن و سنت رسول خدا ص و از سيره صحيحهي او كه در كتب حديث نگاشته شده است؛ استخراج و بدون هيچ غرض ورزي و بدور از هوي و هوس تدوين نماييم تا عموم برادران و خواهران مسلمان كه قصد زيارت را دارند بدان صورت انجام دهند، تا خداوند متعال وعده خود را به آنان راست گرداند و اگر از روش و سنت پيامبر دوري كنند، وعده خداوند محقق نميشود و به وعيد خداوند گرفتار ميشوند و ما از زمرة «هُمُ الْخاسِرُونْ» خواهيم بود.
صـــادق رجبيان تمک
رمضان 1425 هجري قمري برابر با آبان ماه 1383
مقصد از زيارت قبور
چنانچه كسي قصد زيارت قبور مردگان خود، يا كساني ديگر از دوستان، آشنايان و يا صالحان را دارد، بايد ببيند طريقه و روش زيارت قبور براساس قرآن و سنت پيامبرص چگونه است؟!.
اگر قصد زيارت را نموده، بايد تأمل نمايد كه آيا اجازه زيارت دارد يا نه، اگر دارد، طريقه احسن آن چگونه است؟ ببيند روش پيامبرص و صحابه كرام چگونه و به چه طريق بوده است، تا بداند موقع رفتن برسر قبر كسي چگونه آنرا زيارت كند؟ آيا اجازه طواف دارد يا نه؟ آيا اجازه نشستن بر روي قبر دارد يا نه؟ مقصد از رفتن بر سر قبر چه است؟ آيا بايد جزع و فزع (داد و فرياد) كرد، يا بايد حالات پس از مرگ و عذابي كه بعد از مرگ به سراغ هر انسان گناهكاري ميآيد ياد آوري كند، يا اينكه صبر و شكيبايي بكند! بنابراين چنانچه كسي قصد زيارت قبري را دارد، بايد بيانديشد و طريقه و روش زيارت را بداند و بهمان طريقه و روش زيارت عمل كند، تا خداوند از بنده زائر راضي و پاداش آن را در آخرت نصيب او گرداند. ان شاءالله!.
ما سعي كرديم، راه و روش درست و صحيح زيارت قبور را كه از رسول خداص بر جاي مانده در اينجا گردآوري نماييم، تا برادران و خواهران مسلمان آن را يك به يك دانسته و بر آن عمل كرده و به ديگران بياموزند، هرگاه كسي به قصد زيارت بر سر قبري ميرود ابتدا بايد رو به روي قبر ايستاده سلام بفرستد و سپس براي ميت دعاي خير كند. امام نووي در المجموع (5/311) ميفرمايد: امام ابوالحسن محمد بن محمد مرزوق زعفراني كه از علما و محققين است، در كتاب خود «الجنائز» ميگويد: نبايد قبر را با دست لمس كرد و نبايد آن را بوسه زد. همچنين ميگويد: در طول تاريخ، سنت ما اين بوده كه دست كشيدن بر قبور و بوسه زدن به آنها، بگونهاي كه امروزه در بين عامه مردم رواج دارد، شرعاً از بدعتهاي نكوهيده به شمار ميرود، بهتر است كه از آن اجتناب شود بنابراين هر كس ميخواهد بر ميتي سلام گويد، در برابر سينه و چهرهاش ايستــاده سلام گويد و هر گاه ميخواهد دعا كند از جاي خود منتقل شده رو به قبله شود( ).
در اين باره روايتي است:
از بريده روايت است كه: پيامبر اكرمص به ياران خود ياد ميداد، كه هرگاه به زيارت قبور رفتند چنين بگويند: «السَّلاَمُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الدِّيَارِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُسْلِمِينَ وَإِنَّا إِنْ شَاءَ اللَّهُ بِكُمْ لَلاَحِقُونَ أَنْتُمْ لَنَا فَرَطٌ وَنَحْنُ لَكُمْ تَبَعٌ فَنَسْأَلُ اللَّهَ لَنَا وَلَكُمُ الْعَافِيَةَ»( ).
يعني: «درود بر شما اي مؤمنان و مسلمانان ساكن اين ديار (سرزمين)، بيگمان ما نيز ان شاءالله به شما ميپيونديم شما پيش قراولان و پيشروان ما هستيد و ما هم به شما خواهيم پيوست، و از خداوند براي خود و شما در امان بودن از عذاب را مسئلت داريم»( ).
از ابن عباسب روايت است كه: پيامبر اكرم ص از كنار گورستان مدينه ميگذشت و بدانجا روي آورد و گفت: «السَّلَامُ عَلَيْكُمْ يَا أَهْلَ الْقُبُورِ، يَغْفِرُ اللَّهُ لَنَا وَلَكُمْ، أَنْتُمْ سَلَفُنَا وَنَحْنُ بِالْأَثَرِ»( ).
يعني: «درود بر شما اهالي گورستان، خداوند ما و شما را بيامرزد، شما پيشگامان ما بوده و ما به دنبال شما هستيم»( ).
از حضرت عايشهل روايت است كه: هرشب كه پيامبر در حجره من بود. پيامبرص آخر شب به گورستان بقيع ميرفت و ميگفت: «السَّلاَمُ عَلَيْكُمْ دَارَ قَوْمٍ مُؤْمِنِينَ وَأَتَاكُمْ مَا تُوعَدُونَ غَدًا مُؤَجَّلُونَ وَإِنَّا إِنْ شَاءَ اللَّهُ بِكُمْ لاَحِقُونَ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لأَهْلِ بَقِيعِ الْغَرْقَدِ»( ).
يعني: «درود بر شما اي خانه قوم مؤمنان آنچه كه به شما وعده داده شده بود كه فردا به شما ميرسد اينك به شما رسيده است و بيگمان ما هم به خواست خدا به شما ملحق ميشويم خداوندا مردگان گورستان بقيع را بيامرز»( ).
اجازه زيارت براي زنان:
احاديثي وجود دارد كه بر اساس آنها، به زنان اجازه زيارت قبرها داده شده است.
از جمله: «كُنتُ نهيتُكم عَنْ زيارةِ القُبُورِ، فَزُورُوْهَا فإنَّها تُذَكِّركُم الآخرةَ...»( ).
يعني: «شما را پيشتر از زيارت قبور نهي ميكردم، اكنون (اجازه داريد) قبور را زيارت كنيد كه همانا زيارت قبور آخرت را به يادتان ميآورد».
دستور و اذن عام براي زيارت قبور، زنان را هم در بر ميگيرد.
حضرت عايشهل (از پيامبرص) سؤال نمود به هنگام زيارت قبور چه بگوييم؟ پيامبرص فرمود: بگو:
«السَّلاَمُ عَلَى أَهْلِ الدِّيَارِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُسْلِمِينَ وَيَرْحَمُ اللَّهُ الْمُسْتَقْدِمِينَ مِنَّا وَالْمُسْتَأْخِرِينَ وَإِنَّا إِنْ شَاءَ اللَّهُ بَكُمْ للاَحِقُونَ»( ).
«سلام بر شما مؤمنان و مسلماناني كه ساكن اين ديار هستيد، خداوند بر گذشتگان و آيندگان از ما رحم بفرمايد و ما به خواست خداوند به شما خواهيم پيوست».
اجازه زيارت براي مردان و زنان:
رسول خداص فرمود: «كُنتُ نهيتُكم عَنْ زيارةِ القُبُورِ، فَزُورُوْهَا» «كه شما را از زيارت قبر باز داشته ام پس آن را زيارت كنيد» كه علت نهي اين بود كه دَرِ پرستش قبرها، باز نگردد، پس وقتي كه اصول اسلامي استقرار يافت و نفوس بر تحريم عبادت غيرالله اطمينان نمود اجازه به زيارت قبرستان رسيد و علت تجويز اينست كه زيارت فايده بسيار خوبي را در بر دارد و آن اينست كه مرگ را به ياد ميآورد و آن سبب نيكويي، براي پند پذيري است كه دنيا محل گذر است. زيرا بايد براي اهل قبرستان چنين دعا بخواند «السَّلاَمُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الدِّيَارِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُسْلِمِينَ وَإِنَّا إِنْ شَاءَ اللَّهُ بِكُمْ لَلاَحِقُونَ نَسْأَلُ اللَّهَ لَنَا وَلَكُمُ الْعَافِيَةَ»( ). و در روايتي ديگر: «السَّلَامُ عَلَيْكُمْ يَا أَهْلَ الْقُبُورِ، يَغْفِرُ اللَّهُ لَنَا وَلَكُمْ، أَنْتُمْ سَلَفُنَا وَنَحْنُ بِالْأَثَرِ»( ).
در قبرستان نبايد جزع و فزع كرد
امام بخاري و مسلم از انس روايت ميكنند: پيامبرص زني را مشاهده كرد كه در كنار قبري گريه ميكند فرمود: «اتقِي اللهَ واصْبِرِي» تقوي و صبر داشته باش، زن كه پيامبر خدا را نشناخته بود پاسخ داد، به تو مصيبتي مانند مصيبت من نرسيده است، و بعد از رفتن پيامبرص به زن گفته شد كه ايشان پيامبر خدا بودند، زن به منزل پيامبرص رفت و عرض كرد: شما را نشناختم. پيامبرص فرمود:
«إنّما الصبر عِندَ الصّدمة الْاُولى» «صبر، همان است كه در آغاز مصيبت، باشد». در اينجا ميبينيم كه پيامبر خداص زن را از جزع و فزع منع ميكند اما او را از زيارت منع نفرمود( ).
نهي و منع رسول الله از داد و فرياد (جزع و فزع):
روايت است: عن عائشه ل قالت: لَمَّا جَاءَ رَسُولَ اللَّهِص قَتْلُ ابْنِ حَارِثَةَ وَجَعْفَرِ بْنِ أَبِى طَالِبٍ وَعَبْدِ اللَّهِ بْنِ رَوَاحَةَ جَلَسَ رَسُولُ اللَّهِص يُعْرَفُ فِيهِ الْحُزْنُ قَالَتْ: وَأَنَا أَنْظُرُ مِنْ صَائِرِ الْبَابِ - شَقِّ الْبَابِ - فَأَتَاهُ رَجُلٌ فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ! إِنَّ نِسَاءَ جَعْفَرٍ وَذَكَرَ بُكَاءَهُنَّ فَأَمَرَهُ أَنْ يَذْهَبَ فَيَنْهَاهُنَّ فَذَهَبَ فَأَتَاهُ فَذَكَرَ أَنَّهُنَّ لَمْ يُطِعْنَهُ فَأَمَرَهُ الثَّانِيَةَ أَنْ يَذْهَبَ فَيَنْهَاهُنَّ فَذَهَبَ ثُمَّ أَتَاهُ فَقَالَ: وَاللَّهِ لَقَدْ غَلَبْنَنَا يَا رَسُولَ اللَّهِ. قَالَتْ: فَزَعَمَتْ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِص قَالَ: «اذْهَبْ فَاحْثُ فِى أَفْوَاهِهِنَّ مِنَ التُّرَابِ»( ).
يعني: «عايشه ل ميفرمايد: هنگامي كه خبر شهادت زيد بن حارثه، جعفر بن أبي طالب و عبدالله بن رواحه به رسول اللهص رسيد ايشان در مسجد نشست و آثار غم و اندوه، از چهره اش نمايان بود. عايشهل ميگويد: من از شكاف در، نگاه كردم شخصي نزد رسول الله آمد و از گريه و فغان (ناله) زنهاي خانه جعفر خبر داد، رسول اللهص به او امر كرد تا آنها را از گريستن باز دارد آن شخص رفت اما ديري نگذشت كه دوباره آمد و گفت: آنان به حرف من گوش نميكنند رسول اللهص بار ديگر فرمود: آنان را منع كن. آن شخص رفت و بار سوم برگشت و گفت: اي رسول خدا! آنان بر ما غلبه كردند. رسول اللهص فرمودند: در دهانشان خاك بريز» (يعني به هر صورت كه شده است آنان را از اين كار بازدار فتح الباري)( ).
كسي كه بر سر و صورت خود بزند، از ما نيست:
روايت است: عَنْ عبدالله قالَ: قالَ النَّبيُّص: «ليسَ مِنَّا مَنْ لَطَمَ الْخُدودَ، وشَقَّ الْجُيوبَ، ودَعا بدَعْوَى الْجَاهِلِيَّةِ»( ).
يعني: «عبدالله بن مسعود روايت ميكند كه رسول الله فرمود: كسي كه هنگام مصيت به سر و صورت خود بزند و گريبانش را پاره كند و سخن جاهلي بر زبان آورد، از ما نيست»( ).
حضرت رسول اكرمص در وقت وفات به حضرت زهرال دستور داد كه بعد از وفات من بر سر و صورت خود نزن و موها را آويزان مكن و با ويل و عويل فرياد نزن، و زن نوحه گر دعوت مكن( ).
ممنوعيت كَندن مو هنگام مصيبت:
«عن أَبي مُوسَى أنه وَجِعَ وَجَعًا شَديدًا فَغُشِي عَلَيْهِ وَرَأْسُهُ في حَجْرِ امْرَأَةٍ مِنْ أَهْلِهِ، فَلَمْ يَسْتَطِعْ أَنْ يَرُدَّ عَلَيْها شَيْئًا؛ فَلَمَّا أَفاقَ قَالَ أَنا بَرِيءٌ مِمَّنْ بَرئَ رَسُولُ اللهِص إِنَّ رَسُولَ اللهِص بَرِئَ مِنَ الصَّالِقَةِ وَالْحالِقَةِ وَالشَّاقَّةِ»( ).
يعني: «از ابوموسي روايت است كه او بيمار شد و از شدت بيماري بيهوش گشت در حالي كه سرش، روي زانوي همسرش، قرار داشت و همسرش با صداي بلند گريه ميكرد. ابوموسي نتوانست جلوي گريه او را بگيرد. اما هنگامي كه به هوش آمد، گفت: من بيزارم از كساني كه رسول خداص از آنها بيزاري كرده است.
پيامبر خداص از زناني كه (هنگام مصيبت) با صداي بلند گريه ميكنند و گريبان چاك (پاره ميكنند) ميدهند و موهاي سرش را ميكَنَند، اعلام برائت (دوري و بيزاري) نمود»( ).
زياده روي در زيارت:
زيارت گورستان براي يادآوري آخرت است و اين كار براي مرد و زن فرقي ندارد و مردان بيشتر از زنان بدين يادآوري نيازمند نميباشند. گروهي زيارت گورستان را براي زنان مكروه ميدانند زيرا شكيبايي آنها اندك و جزع و فريادشان بسيار است. و در حديثي هم به روايت احمد و ابن ماجه و جامع ترمذي آمده است: «لَعَنَ اللهُ زوّارات القبورِ» يعني «نفرين بر زنان زيارت كننده قبور». قرطبي گفته است: لعنت و نفرين در اين حديث متوجه زناني است كه فراوان به زيارت قبور روند، چون كلمه «زوارات» صيغه مبالغه است و شايد بدين جهت باشد كه موجب تضييع حق شوهر و خودنمايي ميگردد و بسيار فرياد و زاري ميكنند و امثال اينها.
گاهي گفته ميشود كه اگر اين مطالب نباشد اشكالي ندارد، چون براي مردان و زنان ياد مرگ نيكو است. شوكاني گفته است: با اين توجيه قرطبي تناقض ظاهر احاديث از ميان ميرود( ).
از ساختن مسجد و درست كردن بنا، بر قبرها نهي و منع شده است
به مقتضاي احاديث صحيح و صريح بناي مساجد بر گورها و روشن كردن شمع و چراغ بر آنها حرام ميباشد.
رسول اكرمص (درودخدا و فرشته گان براوباد) به حضرت علي كرم الله وجهه دستور فرمودند: و ايشان نيز به ابوهياج اسدي گفتند:
«ألَا أبْعَثُكَ عَلَى ما بَعَثَنِي عَلَيه رَسُولُ اللهِ اَنْ لَا تَدَعَ تِمثَالاً إلَّا طَمَستَهُ وَلَا قَبْراً مُشْرِفاً إلَّا سَوَّيَتُه»( ).
«آياتو را برآنچه پيامبرص مرا برآن فرستاده، بفرستم و آن اين كه هر مجسمهاي را ديدي آنرا از بين ببر، و هر قبر بلند شدهاي ديدي باخاك يكسان كن( )». و رسول خداص از اينكه قبر گچكاري بشود، يا بنايي روي آن ساخته بشود، يا كسي روي آن بنشيند نهي فرمود:
«لا تُصلّوا إلى القُبُورِ ولَا تَجِلسْوا عليها»( ) يعني: «به سوي قبرها نماز نخوانيد و روي آنها ننشينيد». و در روايتي ديگر «لَا تَجْلِسُوا على القبور ولا تُصلوا إليها»( ).
زيرا اين وسيلهاي است كه مردم قبرها را معبود قرار ميدهند، و در به جاي آوردن تعظيم آنها بيجا افراط ميكنند، پس بدين شكل در دين خود تحريف به وجود خواهند آورد، همچنانكه اهل كتاب چنين كردند، كه آن حضرتص نسبت به آنها فرمود: «لَعَنَ اللهُ اليهود والنّصارى اِتَخَذُوا قُبُور أَنبيائِهِمْ مَساجِدَ»( ).
يعني: «خداوند نفرين و لعنت كند يهود و نصاري را كه قبور انبياء خود را به صورت مسجد (پرستشگاه) در آوردند و آن را عبادتگاه ساختند»( ).
باز رسول الله فرمودند: «قاتَل اللهُ اليهودَ اتَّخَذُوا قبورَ أَنبيائِهِم مَساجِدَ»( ).
يعني: «مرگ بر يهود و از (رحمت خدا) بدور باشند كه قبور پيامبران خود را عبادتگاه و مسجد ساختند».
امام بخاري و مسلم از حضرت عايشهل روايت كرده اند كه، امحبيبه و امسلمه بر پيامبرص از كليسايي سخن گفتند كه آن را در حبشه ديده و در آن تصاويري زده شده بود. پيامبرص گفت: «إِنَّ أُولَئِكَ إِذَا كَانَ فِيهِمُ الرَّجُلُ الصَّالِحُ فَمَاتَ بَنَوْا عَلَى قَبْرِهِ مَسْجِدًا، وَصَوَّرُوا فِيهِ تِلْكَ الصُّوَرَ، فَأُولَئِكَ شِرَارُ الْخَلْقِ عِنْدَ اللَّهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ»( ).
يعني: «بيگمان آنان هرگاه مرد صالحي در ميانشان ميمرد بر قبر او مسجد و عبادتگاهي ميساختند و اينگونه تصاوير را در آنجا ميكشيدند، اينان روز قيامت نزد خداوند بدترين مردم هستند». صاحب كتاب المغني گفته است: جايز نيست كه قبور را به صورت عبادتگاه و مسجد درآورد، زيرا پيامبر ص گفته است: «لَعَنَ اللهُ زَوَّاراتِ القبور( ) والمُتَّخِذاتِ عَلَيْهنِّ المساجد والسُّرجُ»( ). يعني: «خداوند لعنت كند زناني را كه به زيارت قبور ميروند و آنجا را عبادتگاه ساخته و شمع و چراغ روشن ميكنند».
امام نسائي در متن سنن نسائي به جاي «لَعَنَ اللهُ» «لَعَن رَسُولُ اللهِ» آورده است، اگر اينكار مباح ميبود پيامبر آنگونه اشخاص را لعن و نفرين نميكرد. بعلاوه در اين كار اضاعه مال بدون فايده ميباشد.
و در تعظيم و بزرگداشت قبور افراط و زياده روي خواهد شد و شبيه به بت پرستي است و ساختن مساجد در قبور هم بنا به همين روايت جايز نيست. و پيامبرص گفته است: «لَعَنَ اللهُ اليهود اتَّخذوا قبور أَنبيائِهِم مَساجِدَ» كه ما را بر حذر ميدارد از اينكه بمانند آنان رفتار كنيم. اين حديث بين محدثين متفق عليه است( )، البته زنان نبايد رفت و آمد زيادي به قبرستان داشته باشند، زيرا تردد و رفت و آمد زنان به قبرستان، موجبات خلاف شريعت، مانند: نوحه، اظهار زينت و آرايش و تفريحگاه قراردادن قبرستان و تضييع وقت را فراهم ميسازد. همانطور كه اين كارهاي خلاف شرع در بسياري از كشورهاي اسلامي مشاهده ميشود. و انشاء الله منظور اين حديث مشهور:
«لَعَن رسول اللهص (في لفظ لَعَن الله) زَوّارات القبور».
«رسول الله ص (و خداوند) زناني را كه بكثرت به زيارت قبور ميروند، لعنت كرده است».
همين است چنانكه صيغه مبالغه «زوارات»، بدان اشاره دارد( ).
حكم نماز خواندن به سوي قبر:
رسول اللهص از خواندن نماز به سوي قبور، منع كرده و فرموده اند: «لَا تُصَلّوا إلى القبور ولَا تَجلِسوا عَلَيها». (روايت امام بخاري ومسلم).
يعني: «به سوي قبرها نماز نخوانيد و روي آنها ننشينيد»( ). امام نووي/ اين قول را ترجيح ميدهد و ميگويد: رو به قبور نمودن در نماز بمعني تعظيم فوق العاده قبور است و تعظيم نهايي شايسته خداوند است. در جاي ديگر ميگويد: اين كار مكروه است. اگر كسي به قصد تبرك رو به سوي قبور، نماز بخواند بدعتي را در دين بوجود آورده است كه خداوند اجازه ايجاد آنرا نداده است. مراد كراهت تنزيهي است( ).
سفر به قصد قبرها
قال رسول اللهص: «لا تُشَدُّ الرِّحَالُ إِلاَّ إِلَى ثَلاثَةِ مَسَاجِدَ» يعني: «نبايد بقصد عبادت و زيارت جز به سه مسجد بار سفر بسته شود» همچنين پيامبر گرامي مسجد خودش را بعد از بيت الله الحرام دومين مسجد از مساجد سه گانهاي نام برده اند كه بار سفر بستن تنها براي زيارت آنها را جايز فرموده اند زيرا ميفرمايند:
«لَا تُشَدُّ الرِّحَالُ إلَّا إلَى ثَلَاثَةِ مَسَاجِدَ: الْمَسْجِدُ الْحَرَامُ، وَمَسْجِدِي هَذَا، وَالْمَسْجِدُ الْأَقْصَى»( ).
يعني: «تنها براي سه مسجد بار سفر بسته ميشود، مسجدالحرام، اين مسجد (مسجد نبوي) و مسجد الأقصي (بيت المقدس)».
در روايتي ديگر با اين الفاظ آمده است: «إِنَّمَا يُسَافَرُ إِلَى ثَلاَثَةِ مَسَاجِدَ: مَسْجِدِ الْكَعْبَةِ وَمَسْجِدِيْ وَمَسْجِدِ إِيلِيَاءَ»( ).
اما در ساير احاديث وارده در باره فضيلت زيارت قبر رسولص امر به سفر براي زيارت نشده است. ضمناً اين گونه احاديث، يا ضعيف هستند و يا موضوع و در خور استدلال نيستند. اكثر مردم تفاوت ميان مسئله زيارت و مسئله سفر براي زيارت را نميدانند، لذا مفهوم و روش حديث را به گونهاي جلوه داده اند كه هيچ گونه دليلي بر آن وجود ندارد( ).
به همين خاطر رفتن به زيارت مسجد رسول خداص براي قيام به نماز و ذكر و دعا و تقرب به خداونـد براي كساني كه امكــان چنين كاري داشته باشند، بسيار مطلوب است( ).
مردم دوران جاهليت به قصد زيارت اماكن مقدسه مسافرت ميكردند و به زعم خود از آنها تبرك ميجستند، طبيعي است كه در اين عمل نوعي تحريف و فساد است كه براي همگان روشن است. رسول خداص راه فساد را مسدود كرد تا امور و شعائر غير ديني به امور و شعائر ديني بهم آميخته نشوند و همچنين، اين عمل واسطهاي براي عبادت نگردد، و من بر اين باورم كه قبر و محل عبادت هر ولي از اولياالله و كوه «طور» و به طور يكسان، مشمول نهي ميباشند و داراي يك حكم هستند( ).
اين نكته فراموش نشود كه نهي مذكور شامل سفر براي تجارت و طلب علم نيست زيرا، سفر براي رسيدن به نيازهاي مذكور (تجارت و طلب علم) انجام ميگيرد نه براي رفتن به قصد احترام مكاني مخصوص. هم چنين مسافرت براي زيارت و ديدار برادر ديني مشمول نهي نيست. همان طور كه شيخ الإسلام ابن تيميه در فتاوي (ج 2 / 186) فرموده است( ).
فضيلت نماز در مسجد الحرام و مسجد نبوي مدينه:
از جابر روايت است: پيامبر خداص فرموده: «صلاةٌ فِي مسجدي هذا أَفْضَلُ مِنْ أَلْفِ صلاة فيما سِواهُ. إلاّ الْمسجدِ الحَرامَ وَصَلاةٌ فِي المسجد الحرام أَفْضَلَ مِنْ مِائَةِ أَلْفِ صَلاةٍ فيما سِواهُ»( ).
يعني: «نماز در مسجد من در مدينه ثواب و پاداش بيش از يك هزار نماز در غير از مسجدالحرام را دارد و يك نماز در مسجد الحرام پاداش برابر يكصد هزار نماز در غير آن را دارد».
رسول خدا ص در مورد منزلت مسجد نبوي ميفرمايد:
«صلاةٌ في مَسْجِدِي هذا خيرٌ مِنْ أَلْفِ صَلاةٍ فِيما سَواهُ، إِلاَّ المَسْجِد الحرام». (روايت امام بخاري و مسلم).
يعني: «يك نماز در مسجد من ثوابش از هزار نماز در ساير مساجد با ارزشتر است، به جز نماز در مسجدالحرام» و احاديثي در مورد فضيلت نماز در بيت المقدس آماده است كه نماز در بيت المقدس پانصد برابر خواندن در ديگر مساجد است. بغير از، مسجدالحرام و مسجدالنّبي( ).
فضيلت مسجد قبـا:
رسول اكرمص چهار روز در قباء، اقامت گزيد و آنجا مسجدي بنا نهاد، سپس صبح روز جمعه از آنجا حركت كرد و هنگام نماز به محله «بني سالم بن عوف» رسيد و نماز جمعه را در آنجا اقامه فرمود( )، و اين اولين مسجدي است كه پيامبر خداص آنرا تأسيس نموده اند، چنانچه خداوند در مورد آن ميفرمايد: + • _ [التوبة: 108]. يعني: «مسجدي (مانند مسجد قباء) كه از روز نخست بر پايه تقوا بنا گرديده است، سزاوار آنست كه در آن بر پاي بايستي و نماز بگذاري، و در آنجا كساني هستند كه ميخواهند خود را پاكيزه دارند و خداوند هم پاكيزگان را دوست ميدارد».
فضيلت مسجد قبا بسيار است، بنابراين رسول اللهص براي زيارت اين مسجد گاهي سواره و گاهي پياده ميرفتند و در حديث آمده است:
«صلاةٌ في مسجد قباء كعمرةٍ»( ). يعني: «يك نماز در مسجد قبا مانند يك اداي يك عمره است».
باز در حديثي فرمودهاند: «من تطهر في بيته، ثم أتى مسجد قباء فصلى فيه صلاة كان كأجر عمرةٍ»( ). يعني: «كسيكه در منزل خود وضو كند و در مسجد قباء يك نماز بخواند ثواب آن مانند يك عمره است»( ).
«عَنِ ابْنِ عُمَرَب قَالَ: وَ كَانَ يُحَدِّثُ أنَّ رسول اللهِص كَانَ يَزورُهُ راكِباً وماشِياً، قَالَ: وَ كَانَ يَقُولُ: إِنَّما أصْنَعُ كَما رَأيتُ أصحَابي يَصنَعُونَ، وَلا أمنَعُ أحداً أنْ يُصَلَّيَ فِي أيَّ سَاعَةٍ شَاءَ مِنْ لَيْلٍ أونَهَارٍ غَيْرَ أنْ لا تَتَحَرَّوا طُلُوعَ الشَّمْسِ وَلا غُرُوبَهَا» (روايت امام بخاري).
يعني: «عبدالله بن عمر ب ميگويد: رسول الله ص گاهي پياده و گاهي سوار به زيارت مسجد قبا ميرفت. من همان كاري را انجام ميدهم كه ساير دوستانم ميكنند. و هيچ كس را از خواندن نماز، در ساير اوقات شبانه روز، منع نميكنم. البته هنگام طلوع و غروب آفتاب، نماز نخوانيد»( ).
چگونگي زيارت مسجد پيامبرص:
1- رفتن به مدينه منوره به نيت زيارت مسجد پيامبرص و نماز خواندن در آن در هر وقت سنت است، و بنا به فرموده پيامبرص نماز خواندن در مسجد شريفش از هزار بار نماز خواندن در ديگر مساجد بجز مسجدالحرام بهتر است.
2- بايد دانست كه براي زيارت مسجد پيامبرص نياز به احرام بستن و تلبيه گفتن نيست، و نيز زيارت آن با مراسم حج هيچ نوع ارتباطي ندارد.
3- هنگاميكه به مسجد پيامبر رسيديد در وقت داخل شدن به آن پاي راست خويش را پيش گذاشته (بسم الله) و صلوات به حضرت پيامبرص بگوييد، و نيز از خداوند متعال بخواهيد كه دروازه هاي رحمت خود را به رويتان باز كند و دعاكنان بگوييد:
«أَعُوذُ بِاللَّهِ الْعَظِيمِ وَبِوَجْهِهِ الْكَرِيمِ وَسُلْطَانِهِ الْقَدِيمِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ( )، اللهم افتح لي أبواب رحمتك»( ).
يعني: «پناه ميبرم به خداوند بزرگ، و روي كريمش و سلطان قديمش از شر شيطان رانده شده، اي بار خدايا برايم دروازههاي رحمت خويش را باز فرما».
البته اين همان دعايي است كه خواندن آن در وقت داخل شدن به همه مساجد سنت است.
4- بعد از داخل شدن به مسجد پيامبرص قبل از هركار دو ركعت نماز تحيه مسجد را ادا كنيد، و اگر ميسر بود كه آنرا در روضه مبارك (فاصله بين منزل و منبر پيامبرص) بخوانيد خوب است، و اگر ميسر نبود ميتوانيد آنرا در هر جايي از مسجد ادا كنيد. بعد از اداي تحيهي مسجد به سوي قبرپيامبرص برويد و رو به روي آن ايستاده با ادب و با آهستگي بگوييد: «السلام عليك أيها النبي ورحمة الله وبركاته»( ). و نيز بر آن حضرتص صلوات و درود بگوييد، و اگر گفتيد: «اللهم آتِ الوسيلة والفضيلة وابعثه المقام المحمود الذي وعدته، اللهم أجزه عن أمته أفضل الجزاء»( )، اشكالي ندارد.
سپس اندكي به طرف راست رفته و پيش قبر ابوبكر بايستيد و بر وي سلام داده و برايش دعاي خير آمرزش و طلب رحمت كنيد.
و بعداً اندكي بسوي راست رفته پيش قبر عمر ايستاده و بر او نيز سلام داده برايش دعاي مغفرت نماييد.
في رواية عن نافع: كان ابن عمر يسلّم على القبر ورأيته مائة مرّة أو أكثر يأتي ويقول: السلام على النبي، السلام على أبي بكر، السلام على أبي، يعني شارح مؤطّا امام مالك در حديثي از نافع روايت ميكند كه و ميگويد: «من عبدالله بن عمر را بيش از صدبار ديدم كه در مقابل قبر پيامبر ص ايستاده و ميگفت: السّلام على النبي، السلام على أبي بكر والسلام على أبي (پدرم).
5- چنانچه براي شما سنت است كه وضو گرفته به زيارت مسجد قبا برويد و در آنجا نماز بخوانيد، زيرا كه پيامبرص چنان كرده و ديگران را بر آن تشويق فرموده است.
6- و نيز زيارت قبرهاي اهل بقيع، قبر عثمان و شهداي اُحد، قبر حمزه سنت است، وقتي كه به زيارت آنها ميرويد برايشان سلام داده دعا كنيد و از خداوند متعال براي آنان طلب مغفرت نماييد، زيرا كه پيامبرص آنها را زيارت نموده و برايشان دعا ميفرمود و آن حضرتص به يارانش تعليم داده است كه هنگام زيارت قبرها بگويند: «السَّلاَمُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الدِّيَارِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُسْلِمِينَ وَإِنَّا إِنْ شَاءَ اللَّهُ بِكُمْ لَلاَحِقُونَ نَسْأَلُ اللَّهَ لَنَا وَلَكُمُ الْعَافِيَةَ» (روايت مسلم).
بايد در اينجا گفت: كه در مدينه منوره مساجد و جاهاي ديگر غير از آنچه كه گفته شد محل زيارت نيست كه زيارت آن مشروع باشد، پس خويشتن را با بجا آوردن كارهائيكه در آن برايتان پاداش ثوابي حاصل نميشود به زحمت و تكليف نياندازيد بلكه شايد هم با بجا آوردن چنين اعمالي كه مشروع نشده است گنهكار شويد( ).
كارهايي را هنگام زيارت مسجدالنبي نبايد انجام داد:
دست زدن به ديوارها و ميلههاي آهنين در وقت زيارت قبر پيامبرص و بستن تارها و پارچه ها در پنجره ها به قصد تبرك از اشتباهات و خطاهايي است كه بعضي از زائرين مرتكب آن ميشوند.
لمس كردن روضه مبارك، بوسيدن آن و طواف به دور آن بدعت منكر است و از سلف صالح نقل نشده است، و اگر هدفش از طواف به دور آن تقرب و نزديكي به پيامبرص باشد، پس آن شرك اكبر است.
طواف فقط به دور بيت الله امر گرديده است كه خداوند چنين ميفرمايد: ﴿ ﴾ [الحج: 29].
يعني: «و طواف كعبه را گردخانه عتيق (بيت الحرام) بجا آورند».
رفتن به غارها در كوه احد، غار حراء و غار ثور در مكه مكرمه، و بستن پارچهها در نزديكي آنها (اگر چنانچه قصد ديدن آثار وحي و مكانهاي نزول وحي باشد اشكالي ندارد و لاغير مشروع نيست) و دعا نمودن به دعاهاييكه خداوند متعال به آن اجازه نداده است و تحمل سختي در رفتن به اين جاها همه بدعت هايي است كه در شرع مقدس اصل و اساسي ندارد.
ـ زيارت بعضي جاهاييكه بعضيها گمان ميكنند كه از آثار پيامبرص ميباشد، مانند جاي زانو زدن شتر پيامبر، چاه خاتم، و چاه عثمان و گرفتن خاك از آنجا به نيت تبرك تمامي اينها مشروع نيست.
ـ براي هيچ كس جايز نيست كه از پيامبرص نيازمنديهاي خويش را بخواهد و يا از آن حضرتص بخواهد كه مشكلاتش را حل كند و در سختيها او را ياري دهد، خواستن چنين اموري از پيامبرص همه شرك است.
ـ زندگاني پيامبرص در آرامگاهش زندگي برزخي بوده و از نوع زندگيشان قبل از رحلتشان نيست، و زندگاني است كه بجز خداوند متعال چگونگي و كيفيت آنرا كسي نميداند.
ـ متوجه ساختن دعا «يعني خواستن نيازمنديها در دعا» به مردگان در وقت زيارت قبرهاي بقيع و قبرهاي شهداي احد و انداختن پول نزد آنها به قصد تبرك و تقرب به اهل اين قبرها از اشتباهات بس بسيار بزرگي است، بلكه بنا به گفته اهل علم و دلالت قرآن شريف و سنت پيامبرص از شرك اكبر به شمار ميرود، زيرا كه عبادت و پرستش تنها مخصوص خداوند است و اداء نمودن عبادتي از عبادات چون دعا، قرباني، نذر و غيره براي غير خداوند مشروع و جايز نيست، چنانچه خداوند متعال ميفرمايد: + _ [البينه: 5]. يعني: «و امر نشدند مگر براينكه خدا را خالصانه و بدون انحراف عبادت كنند»( ).
و نيز مي فرمايد: +• _ [الجن: 18].
يعني: «و آنكه مسجدها خاص براي خداست پس مخوانيد با خدا هيچ كسي را»( ).
فضيلت منزل و منبر رسول اللهص:
رسول الله ص فرموده است: «مَا بيْنَ بَيْتِي وَمَنَبري روُضةٌ مِنْ رياضِ الْجَنَّةِ». (روايت متفق عليه).
«فاصله بين منزل و منبر من باغي است از باغهاي بهشت».
ايشان در جاي ديگر فرموده اند: «مَا بيْنَ بَيْتِي وَمَنَبري روضةٌ مِنْ رياضِ الْجَنَّةِ ومنبري على حوضي»( ) «ميان خانه من و منبرم باغي است از باغهاي بهشت و منبرم برحوض قرار گرفته است»( ).
پس از معني و مفهوم احاديث گذشته دانستيم كه رسول خداص از سفر زيارت به قصد عبادت به غير از سه مسجد منع و نهي كرده است، فقط فضيلت مسجدها را بيان فرموده اند پس زيارت به قصد عبادت با توجه به احاديث رسول الله و يا قربت به قصد عبادت از نظر شرع حرام و هيچ عبادتي نزد خداوند متعال مقبوليت ندارد مگر اينكه صاحب شرع در مورد آن اجازه داده باشد. والله اعلم.
زندگان با مردگان برابر نيستند
براساس نص صريح قرآن و سنت، زندگان با مردگان برابر نيستند، همانطوريكه نابينا با بينا و نور با تاريكي و سايه با بادگرم، چون خداوند متعال ميفرمايد: + • • _ [فاطر: 22-19].
يعني: «نابينا و بينا برابر نيست و نه تاريكي و روشنايي. و نيز سايه و باد گرم. و زندگان و مردگان برابر نيستند بيگمان خداوند هركس را بخواهد ميشنواند، و تو شنواننده خفتگان در گور نيستي».
بعضي گمان ميبرند كه، اولياءالله و يا انسانهاي متّقي و پرهيزكار ميشنوند، دلايل شان بر حديث زير كه ما آن را از دو صحيح يعني صحيح امام بخاري و امام مسلم استخراج كرده در اينجا عين حديث ميآوريم كه پيامبرص بر اهل قليب چه گفته و منظور از گفتن آن چه بوده است؟، و در صحيحين آمده است:
«أنَّ ابْنَ عُمَرَب أخْبَرَهُ قال: اطَّلَعَ النّبيُ على أهلِ القَليبِ، فقالَ: وَجَدتُم ما وَعَدَ رَبُّكُمْ حَقّاَ؟ فَقيل لهُ: أتَدعو أمْواتا؟ فقالَ: ما أنتم بأسمع منهم، ولكن لا يجيبون»( ). «از ابن عمرب روايت است، گفت: پيامبرص بر اهل قليب نگريست و فرمود: آيا آنچه را كه پروردگارتان به شما وعده داد حق يافتيد؟ به پيامبرص گفته شد: آيا مردگان را ندا ميكني؟ فرمود: شما از آنان شنوندهتر نيستيد اما آنان نميتوانند جواب دهند».
«عَن عائِشَةل قَالتْ: إِنَّما قالَ النَّبيُّص: إنَّهم ليعلمون الآن أنَّ ما كنتُ أقُولُ حَقٌّ» وقد قال الله تعالى: + • _ [النمل: 80]( ).
يعني: «حضرت عايشهل فرمود: همانا پيامبر ص فرمود: آنان اكنون به تحقيق ميدانند آنچه من ميگفتم حق است و خداوند گفته است: تو نميتواني به مردگان بشنواني».
منظور حضرت عايشهل اين است كه پيامبرص مردگان را مورد خطاب و ندا قرار نداد چون خداوند ميفرمايد كه: «مردگان نميشنوند» بلكه منظور ايشان اين بود كه اين مردگان اكنون در عالم برزخ دريافته اند كه سخنان من (پيامبرص) حق بوده است.
بعضيها تصور ميكنند مردگان ميشنوند غافل از فرموده رسول الله در كنار چاه بدر قرار گرفت و خطاب به كشتههاي مشركين گفت: آنان ميدانند كه آنچه من به آنان ميگفتم حق بوده است: «وَذَاكَ مِثْلُ قَوْلِهِ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِص قَامَ عَلَى الْقَلِيبِ يَوْمَ بَدْرٍ وَفِيهِ قَتْلَى بَدْرٍ مِنَ الْمُشْرِكِينَ فَقَالَ لَهُمْ مَا قَالَ: «إِنَّهُمْ لَيَسْمَعُونَ مَا أَقُولُ». وَقَدْ وَهَلَ إِنَّمَا قَالَ: «إِنَّهُمْ لَيَعْلَمُونَ أَنَّ مَا كُنْتُ أَقُولُ لَهُمْ حَقٌّ». ثُمَّ قَرَأَتْ + • _ + • _ [فاطر: 22]( ).
و اين مانند اين گفته ابن عمرب است كه: رسول خداص بر روي چاه بدر در روز بدر قرار گرفت در حالي كه درون چاه كشتههاي مشركين در بدر قرار داشتند و به آنان گفت: كه آنان آنچه را كه من ميگويم ميشنوند» عايشه گفت: ابن عمر اشتباه كرده بلكه پيامبر فرمود: «آنان ميدانند كه آنچه من به آنان ميگفتم حق بوده است سپس اين آيه را تلاوت كرد: «همانا نميتواني به مردگان بشنواني» [النمل: 80] «و تو نميتواني به كساني كه در قبرها هستند بشنواني» [فاطر: 22].
آيا ميتوانيم از مردگان طلب شفاعت كنيم؟
تصور افراطي از شفاعت، كه از قياس جهان ديگر بر اين جهان به اين صورت كه در جهان آخرت نيز مانند همين جهان، سلسله مراتبي از بالا به پايين خويش و بيگانه و آشنا و ناآشنا وجود دارد و بالانشينها براي نزديكان و خويشان و افراد گروه وابسته به خود شفاعت و پا در مياني ميكنند و آنان را از گناهان كبيره و صغيره پاك كرده و راهي بهشت مينمايند و شفاعت عام خاتم النبيينص شامل حال تمام گناهكاران امتش اعم از گناهان كبيره و صغيره ميشود. اما اين تصور واهي و افراطي در بارة شفاعت دروازة تمام جرائم و گناهان كبيره را بدون هيچ عيب و رعب و هراسي بر روي گناهكاران ميگشايد. و اعتقادي شبيه مسيحيان كه چون مسيح قرباني معاصي پيروانش گشته است آنان از ارتكاب گناهان كبيره هراسي ندارند، در ميان مسلمانان نيز پديد ميآيد. قرآن كريم چنان تصوري از شفاعت را شديداً رد كرده و فرموده است: اولاً در جهان ديگر چنين نيست كه هر نيك مردي هرگاه بخواهد بتواند مقام شفيع شدن را دارا باشد، و شفاعتي را به عمل آورد بلكه تنها كساني ميتوانند مقام شفاعت كننده را دارا باشند كه از جانب خدا دستور عيني به آنان داده شود:
+ _ [مريم: 87] «يعني هيچ كس داراي توان شفاعت كردن نيست مگر كساني كه عيناً از خدا دستور ميگيرند و براي اين كار مأموريت پيدا ميكنند». و ثانياً در جهان ديگر چنين نيست كه شفاعت كننده براي هركس بخواهد شفاعت كند، بلكه شفاعت كردن هريك از شفيعان مقيد است به اينكه خدا عيناً آن شخص و آن جرم را براي او معين نمايد + _ [النجم: 26].
يعني: «شفاعت آنان سودي نميبخشد و كاري نميسازد مگر بعد از آنكه خدا اذن و فرمان دهد براي كسي كه ميخواهد و (از اينكه براي او شفاعت كنند) راضي است».
خلاصه در جهان ديگر برخلاف اين جهان( )، شفاعت از بالا به پايين است و شفاعت در آخرت از آن خداست و به قول قرآن كريم + _ [الزمر: 44]. و چنين شفاعتي در جهان ديگر قطعاً وجود دارد، اما شفاعت به صورتي كه دراين جهان ديده ميشود، كه رديف معاملهها و دوستيها و روابطي خارج از حدود ضوابط تحقق مييابد، در جهان ديگر قطعاً وجود ندارد:
+ _ [البقرة: 254].
«روزي فرا ميرسد كه در آن روز نه داد و ستدي و نه دوستي و رفاقتي و نه شفاعتي وجود نخواهد داشت»( ).
عربها معني (لا إلَهَ إلا الله) را ميفهميدند ولي دانستند هركس گوينده آن باشد، بايد عبادت غير خدا را ترك گويد. ولي امروزه بعضي از مسلمانان معني آنرا نميفهمند (معناي آن اين است كه هيچ معبود بحقي جز الله وجود ندارد) و بدين خاطر به زبانهايشان ميگويند: «لا إله إلا الله» و با افعال شان آن را نقض ميكنند، بطوريكه غيرخدا را فرا ميخوانند و احكام و دستورات خود را از غير شريعت خداوند ميگيرند و چه بسا براي غير خداوند نذر ميكنند و اعمال شرك آلود ديگر مرتكب ميشوند.
برحذر داشتن از اعمال شرك آلودي مانند دعا و فراخوندن غيرخدا كه خداوند متعال ميفرمايد: + _ [يونس: 106].
«و بجاي خدا كسي و چيزي را پرستش مكن و به فرياد مخوان كه به تو نه سودي ميرساند و نه زياني. اگر چنين كني از مشركان و ستمكاران خواهي شد».
ابطال اين عقيده كه برخي به زعم خود به اولياء توسل ميجستند و فكر ميكردند با فراخواندن آنها به قرب الهي نائل خواهند آمد و اين اولياء و بزرگان در نزد خداوند برايشان شفاعت خواهند نمود. خداوند در رد چنين تفكري خطاب ميفرمايد:
+ • • _ [الزمر: 3].
«كساني كه جز خدا سرپرستان و ياوران ديگري را ميگيرند (و بدان قرب و توسل ميجويند، ميگويند:) ما آنان را پرستش نميكنيم مگر بدان خاطر كه ما را به خداوند نزديك گردانند، خداوند روز قيامت ميان ايشان (و مؤمنان) درباره چيزي كه در آن اختلاف دارند داوري خواهد كرد. خداوند دروغگوي كفر پيشه را هدايت و رهنمود نميكند».
خداوند در جاي ديگر ميفرمايد:
+ _ [يونس: 18].
«اينان غير از خدا، چيزهايي را ميپرستند كه نه بديشان زيان ميرسانند و نه سودي عائدشان ميسازند، و ميگويند: اينها ميانجيهاي ما در نزد خدايند، بگو: آيا خدا را از وجود چيزهائي (بنام بتان و انبازهاي يزدان) باخبر ميسازيد كه خداوند در آسمانها و زمين سراغي از آنها ندارد؟ خداوند منزّه و فراتر از آن چيزهائي است كه مشركان انبازشان ميدانند».
هركس بخشي از عبادت مانند دعا را به غير خدا اختصاص دهد ولو اينكه هدفش تقرب به خداوند باشد و يا طلب شفاعت از ديگران در نزد خداوند كند، محكوم به كفر و شرك است با نهايت تأسف امروزه اين تفكر در نزد بسياري از مسلمانان گسترش يافته و هنگاميكه از مسلمانان ميپرسي كه: چرا اولياء را فرا ميخوانيد و به آنها توسل ميجوييد؟!.
به تو جواب ميدهند كه: ميخواهم توسط آنها به خدا تقرب جويم تا در نزد خداوند مرا شفاعت كنند! ( ).
اكنون با توجه به آيات محكم خداوند متعال هيچ كس بدون اجازه او نميتواند كسي را شفاعت كند به آيات در اين مورد توجه كنيد.
+ _ [الزمر: 44].
«بگو (اي رسول:) شفاعت تنها از آن خداست (در اختيار خداوند است)».
+ _ [البقرة: 255].
يعني: «كيست كه بدون اجــازه او بتواند نــزد او (براي ديگران) شفاعت كند؟.»
+ _ [الأنبياء: 28].
يعني: «بجز آنهايي كه خداوند راضي است، شفاعت نمينمايند».
+ _ [المدثّر: 48].
يعني: «شفاعتِ شفاعت كنندگان سودي براي آنها در بر نخواهد داشت».
پس با اين حساب انسان نميداند كه خداوند از چه كسي راضي است، و از چه كسي راضي نيست، چون انسان قدرتي بر دانستن غيب ندارد، عالم به غيب فقط خداوند متعال است چنانچه ميفرمايد:
+ _ [النمل: 65].
«بگو: هرآنچه در آسمانها و زمين است غيب را نميداند مگر خداوند».
(شفاعت) جز با رضايت خداوند هيچگونه شفاعتي وجود ندارد، و شفاعت تنها براي خدا پرستان اهل توحيد است و در آنجا (آخرت) هيچ چيز بجز سعي و تلاش انسان براي او مفيد واقع نميشود و بار گناه هيچكس را بر دوش ديگري نميگذارند. خداوند متعال در قرآن كريم ميفرمايد: + _ [النجم: 38- 39].
يعني: «اينكه هيچكس بارگناه ديگري را بر دوش نميكشد، و اينكه پاداش و بهرهاي براي انسان نيست جز آنچه كه خود براي آن كوشش كرده باشد»( ).
وظايف پيامبران
وظيفه پيامبران با توجه به آيات تنها بشارت دهنده و بيم دهنده هستند، و خداوند متعال در اين خصوص چنين ميفرمايد: + • _ [فاطر: 24]. «ما تو را به حق مژده رسان و هشدار دهنده فرستاديم، و امتي نيست مگر آنكه در ميان آنان هشدار دهندهاي بوده است».
+ _ [النساء: 165].
يعني: «پيامبراني بشارت دهنده و هشدار دهنده».
خداوند متعال به پيامبر اكرمص چنين ميفرمايد:
+ _ [فاطر: 23].
«تو فقط هشدار دهنده هستي».
حتي خداوند متعال به اين موضوع نيز اشاره مينمايد كه پيامبران مسئوليت دعوت به توحيد را دارند اما هدايت يافتن انسانها در اختيار ايشان نيست. و سلطهاي بر قلب آدميان ندارد.
+ _ [الغاشية: 22-21].
«تذكر بده و ياد آوري كن، تو تنها تذكر دهنده هستي، و بر ايشان سلطهاي نداري»( ).
درگاه خداوند هميشه باز است
قرآن راههاي ارتباطي خداوند را با بندگانش گشوده است، و براي دلاّلي و واسطهگري كساني كه ميخواهند ارتباط ميان خالق و مخلوق را در اختيار بگيرند و احتكار نمايند و اين توهْم را در اذهان مردم به وجود بياورند كه بجز از طريق آنها نميتوان با خداوند پيوند و ارتباط پيدا كرد، هيچ جايگاهي قائل نميشود. درگاه خداوند براي همة كساني كه آهنگ او كنند، باز است و دستهاي او در خير رسانيدن و در جهت منفعت و مصلحت همة كساني كه در برابرش دست به دعا برميدارند گشاده است؛ همچنان كه خود ميفرمايد: + _ [البقره: 186]( ).
«هرگاه بندگانم در مورد من از تو سئوال كنند، بگو كه: به راستي من (به ايشان) نزديكم و دعاي دعاكننده را هنگاميكه مرا بخواند پاسخ ميگويم».
اضافه كردن عباد به خود، پاسخ روياروي و بدون واسطه خدا بديشان، بدين معني كه نفرمود: به آنان بگو: من نزديكم … بلكه خداوند بزرگوار خودش و به مجرد درخواست بندگان، پاسخ آنان را عهده دار گرديد و گفت: نزديك هستم... و نگفت: دعا را ميشنوم... بلكه در پاسخ دادن به ندا و دعا شتاب به كار برد و گفت: + _ «دعاي دعا كننده را هنگامي كه مرا بخواند پاسخ ميگويم» كار حيرت انگيز و آيه شگفت آوري است... آيهاي است كه به دل شخص ايماندار، شادابي فرح افزا و مهرخوگرانه و خوشنودي آرام بخش و اعتماد و يقين ميبخشد... و مؤمن با داشتن اينها، در آستان رضايت، و جوار شادي و نشاط، و پناهگاه امن و امان، و قرارگاه محكم و استوار ميزيد.
در سايه اين انس محبت آميز، و نزديكي مهربيز، و پاسخ گويي الهام انگيز، خداوند بندگان خويش را فرا ميخواند تا دعوت او را بپذيرند و فرمانش را لبيك گويند، و اوامر او را بپذيرند و راه راست گيرند و راهياب و رهنمون گردند. بر ايشان لازم است كه او را به كمك بطلبند و در برآوردن درخواست خويش شتاب نورزند. زيرا خداست كه به درخواستشان در وقت مناسبي كه برابر سنجش حكيمانه اش مشخص داشته است پاسخ ميگويد و دعايشان را اجابت ميفرمايد.
در صحيح بخاري و مسلم آمده است كه رسول خداص فرموده است:
«يستجاب لأحدكم ما لم يجعل يقول: دعوت فلم يستجيب لي».
يعني: «دعاي كسي كه از شما پذيرفته ميشود كه شتاب نورزد (بدين معني كه) بگويد: دعا كردم و نيــاز خواستم اما دعــايم پذيرفته نشد و نيازم برآورده نگرديد»( ).
+ _ [غافر: 60].
«و پروردگارتان گفت، مرا بخوانيد تا دعايتان را مستجاب كنم»( ).
+ _ [ق: 16].
«ما از شاهرگ گردن به او (انسان) نزديكتريم».
همچنين خداوند متعال، راه و رسم گروهي از مردم را در هويت و شخصيت انساني خود را از دست ميدهند و دنبالهرو ديگران ميشوند، مذموم و ناپسند ميشمارد:
+ _ [الأحزاب: 67].
يعني ميگويند: «پروردگارا، ما از پيشوايان و بزرگان خود اطاعت و پيروي كرديم و آنان ما را دچار گمراهي نمودند»( ).
با توجه به مطالب گذشته آيا ميتوان از كسي غير از خدا (اعم از مرده و زنده) تبرك جست؟
يكي ديگر از بدعتهاي تازه به وجود آمده تبرك به مخلوقين است كه نوعي از انواع بت پرستي است و حقهاي است كه با آن غارتگران، اموال مردم ساده لوح را به چنگ خود در ميآورند، و تبرك يعني طلب بركت و آن قرار دادن خير در چيزي و زياد كردن آن است ولي اين كار در توانايي كسي است كه مالك آن باشد و برآن توانايي داشته باشد كه فقط خداي سبحان است كه آن توانايي را دارد. او است كه بركت را ميفرستد و آن را ثابت نگه ميدارد، اما خداوند متعال در قرآن كريم تمامي دَر ِخير و بركت و شر و تمامي افزودنيها و كم و زياد كردن روزي و رزق، بخشيدن فرزند دختر و پسر، بغير از خودش بسته و اوست برهمه كس و همه چيز احاطه دارد، در قرآن كريم چنين ميفرمايد:
﴿ ﴾ [الإسراء: 1].
«پاك و منزه است خدايي كه (در مبارك شبي) بندة خود (محمد) را از مسجد الحرام به مسجدالاقصايي كه پيرامونش را مبارك (پربركت) و پرنعمت ساختيم، سير داد تا آيات خود را به او بنمايد كه خدا به حقيقت شنوا و بيناست»( ).
﴿ ﴾ [الشوری: 49- 50].
«خداست تنها مالك زمين و آسمانها هرچه بخواهد ميآفريند و به هركه خواهد فرزند دختر و به هركه خواهد فرزند ذكور (پسر) عطا ميكند، يا در يك رحم دو فرزند پسر و دختر قرار ميدهد و هركه را خواهد عقيم ميگرداند كه او دانا و تواناست»( ).
﴿ • ﴾ [الحجر: 21].
«و هيچ چيز در عالم نيست جز آنكه منبع و خزينه آنها نزد ما خواهد بود. (ولي از آن بر عالم خلق) إلا به قدر معين كه مصلحت است نميفرستيم»( ).
﴿ • ﴾ [المؤمنون: 18].
«و ما براي شما آب را بقدر معين از آسمان نازل و او را ساكن در زمين ساختيم و محققاً بر نابود ساختن آن نيز قادريم»( ).
﴿ ﴾ [البقرة: 284].
«آن گاه هركه را خواهد ببخشد و هركه را خواهد عذاب كند و خداوند بر هر چيز تواناست»( ).
﴿ • ﴾ [الشوري: 27].
«ليكن روزي خلق را به اندازهاي كه بخواهد نازل ميگرداند خدا به احوال بندگانش بصير و آگاه است»( ).
﴿ ﴾ [الرعد: 8].
«و مقدار همه چيز در علم ازلي خدا معين است»( ).
﴿ •• ﴾ [الأحزاب: 38].
«و فرمان خدا حكمي نافذ و حتمي خواهد بود»( ).
اما مخلوق نه توانايي اعطاي بركت و بوجود آوردن آن را دارد و نه توانايي ابقاء و ثابت نگه داشتن آن (و نام خداوند متعال خود صاحب بركت است و تبارك اسم ربك ذي الجلال والإكرام).
پس تبرك جستن به اماكن و آثار و اشخاص زنده و مرده با توجه به نصوص صريح آيات قرآن حرام است، چون حضرت رسول اللهص از آن نهي كرده و فرموده: «وإيَّاكُمْ مُحدثاتِ الاُمُور فَإنْ كُلَّ مُحَدَّثةٍ بِدْعَةٌ وَكُلَّ بِدْعَةٍ ضَلَالةٌ( )، وَكُلِّ ضَلَاَلةٌ فِي النَّار( )، لَعَنَ اللهُ اليهود والنصارى اتخذوا قبور أنبيائهم المساجد».
اگر معتقد باشد آن شيء اعطاي بركت ميكند، شرك است و اگر معتقد باشد كه زيارت و لمس و مسح كردن آن سبب حصول بركت از طرف خداست در اين حالت وسيلهاي براي رسيدن به شرك است امّا آنچه اصحاب نسبت به پيامبرص انجام ميدادند مانند تبرك جستن به موي پيامبرص و آب دهان و آنچه از جسمش جدا ميشد ـ همانطور كه قبلاً گفته شد ـ خاص پيامبرص در حال حيات و وجودش بين آنها است. چون اصحاب، به خانه و قبر او بعد از وفاتش تبرك نميجستند و به اماكني كه پيامبرص در آنجا نماز خوانده بود يا نشسته بود تبرك نميجستند.
بنابراين تبرك جستن به مقامات اولياء به طريق اولي درست نيست، اصحاب به اشخاص صالحي مانند ابوبكر، عمر و ساير بزرگان صحابه نه در حيات و نه بعد از مرگ آنان تبرك نميجستند و به غار نميرفتند تا در آنجا نماز بخوانند يا دعا كنند. به كوه طور (جايي كه خداوند با موسي صحبت كرد)، نميرفتند تا آنجا نماز بخوانند و دعا كنند يا به كوههايي نرفتند كه گفته ميشد آنجا محل اقامت پيامبران يا افرادي ديگر است يا به جايي نميرفتند كه محل اجتماع مردم باشد و روي اثر و علامتي از پيامبران بناء درست كرده باشند. هيچكدام از سلف مكاني را كه پيامبرص مكه و ساير اماكن نماز ميخواند، نميبوسيدند و به آن سلام نميكردند. پس وقتي پيامبرص براي امتش مشروع نكرده جايي را كه قدم بر آن گذاشته و روي آن نماز خوانده مسح كنند و ببوسند، محل خواب و نماز غير او به طريق اولي نبايد بوسيده شود يا مسح شود علماء از عمل ضروري دين اسلام فهميده اند كه بوسيدن و مسح كردن اين چيزها از شريعت پيامبرص نيست( ). اين است دليل ما از قرآن وسنت پيامبرص.
والحمد لله رب العالمين
منابع كتاب
1- قرآن كريم
2- تفسير في ظلال القرآن ـ شهيد سيدقطب، نشر احسان.
3- صحيح بخاري ـ محمدبن اسماعيل بخاري.
4- صحيح مسلم ـ مسلم بن حجاج نيشابوري.
5- سنن ترمذي ـ محمد بن عيسي ترمذي.
6- سنن نسايي ـ احمد بن علي.
7- سنن ابوداود ـ سليمان بن اشعث سجستاني.
8- سنن ابن ماجه ـ محمد بن يزيد بن ماجه.
9- مسند احمد ـ امام ابو عبدالله بن محمد بن حنبل شيباني (امام حنبل).
10- مختصر صحيح بخاري ـ عبداللطيف الشرجي الزبيدي مترجم عبدالقادر ترشابي. انتشارات حرمين.
11- اللؤلؤ والمرجان ـ محمد فوأد عبدالباقي ـ مترجم ابوبكر حسنزاده ـ نشر احسان.
12- فقه السنة ـ دكتر سيدسابق ـ مترجم: دكتر محمد ابراهيمي انتشارات سقز.
13- سير تحليلي كلام اهل سنت از حسن بصري تا ابوالحسن اشعري، ملا عبدالله احمديان نشر احسان.
14- قرآن شناسي ـ محمد بن جميل زينو، مترجم يونس يزدان پرست و محمد آزاد شفيعي، نشر احسان.
15- نبي رحمت، سيد ابوالحسن ندوي، مترجم مولانا محمدقاسم قاسمي، انتشارات شيخ الإسلام.
16- منهاج المسلم (كليات اسلام) ـ شيخ ابوبكر جزايري ـ مترجم: عبدالعزيز سليمي انتشارات احسان.
17- كتاب المسجد وبيت المسلم ـ شيخ ابوبكر جزايري مترجم: سعيد فاضلي ـ انتشارات جامعه الأحناف تايباد.
18- حجة الله البالغة ـ الإمام دهلوي ـ ترجمه: محمد يوسف حسين پور ـ انتشارات شيخ الإسلام احمد جام.
19- كيف نتعامل مع القرآن العظيم (قرآن منشور زندگي) دكتر يوسف قرضاوي ـ ترجمه: عبدالعزيز سليمي، نشر احسان.
20- كيف نتعامل مع السنة النبوية (فهم صحيح سنت) دكتر يوسف قرضاوي ـ ترجمه: عبدالعزيز سليمي، نشر احسان.
21- صفة صلاة النبي ـ محمد ناصر الدين آلباني ـ مترجم: عبدالله ريگي احمدي ـ نشر حرمين.
22- الدرالثمين في سيرة سيدالمرسلين ـ عبدالرشيد نعيمي.
23- سنت و بدعت ـ دكتر يوسف قرضاوي، نشر سنت تايباد.
24- كتاب التوحيد، صالح بن فوزان بن عبدالله-مترجم: محمد انصاري ناشرمترجم.
25- دليل الحاج والمعتمر وزائر مسجدالرسولص ـ مجموعه من العلماء ـ مترجم: ممتاززاده (راهنماي حج و عمره و زيارت مسجد رسول اللهص).
26- شهسوار كربلا، تأليف مولانا عبدالرحمان سربازي، انتشارات صديقي.
27- احكام جنايز، شيخ محمد ناصرالدين آلباني، عبدالله ريگي احمدي، نشر حرمين.