چهل حدیث درباره مساجد

گلچین چهل حدیث نبوی دربارۀ احکام و فضایل مسجد است. تمامی احادیثی که در این کتاب به آنها استناد شده، روایات «صحیح» یا «حسن» هستند و از نقل روایتهای «ضعیف» اجتناب شده است. موضوعات این احادیث مختلف هستند و به دنبال هر یک از آنها نویسنده توضیح و تفسیر مختصری نیز عرضه کرده است و نکات مهم و درسهای هر روایت را برجسته ساخته است. این کتاب، با وجود اختصار و کوتاهی‌اش، منبع ارزشمندی است که شأن و جایگاه این عبادتگاه مقدس را به خوبی تبیین می‌نماید و مسلمانان را به حضور هر چه بیشتر و پُرشورتر در این مکان الهی دعوت می‌کند.

اسم الكتاب: أربعون حديثًا حول المساجد


تأليف: یونس یزدان پرست


الناشر: موقع عقيده www.aqeedeh.com


نبذة مختصرة: كتاب باللغة الفارسية، يحتوي على أربعون حديثًا في فضل وأحكام المساجد، والتي فيها ترغيب للحضور في المساجد وبيان أحكامها وفضلها، وقد اهتم المؤلف بإيراد الأحاديث الصحيحة والحسنة، واجتنب ذكر الأحاديث الضعيفة في هذا الكتاب.

چهل حدیث درباره مساجد

تألیف:
دکتر یونس یزدان‌پرست


تحقیق و تخریج احادیث:
دکتر سیّد زکریان حسینی

 

عنوان کتاب:    چهل حدیث درباره مساجد
تألیف:    دکتر یونس یزدان‌پرست
تحقيق و تخريج احادیث    دکتر سیّد زکریان حسینی
موضوع:    مساجد و خطبه ها- احادیث
نوبت انتشار:     اول (دیجیتال)
تاریخ انتشار:     فروردین (حمل) 1395شمسی، رجب 1437 هجری
منبع:     سایت عقیده www.aqeedeh.com

این کتاب از سایت کتابخانۀ عقیده دانلود شده است.
www.aqeedeh.com    
ایمیل:    [email protected]
سایت‌های مجموعۀ موحدین
www.mowahedin.com
www.videofarsi.com
www.zekr.tv
www.mowahed.com        www.aqeedeh.com
www.islamtxt.com
www.shabnam.cc
www.sadaislam.com
    
 
[email protected]
 
بسم الله الرحمن الرحیم
فهرست مطالب
فهرست مطالب    ‌أ
مؤلّف    1
مقدمه محقّق ومخرّج احادیث    1
چهل حدیث اصلی این کتاب    1
حدیث اوّل: تاریخچه مسجد    11
حدیث دوّم: همه جای زمین مسجد است    14
حدیث سوّم: مساجد بهترین مکانها نزد خداوند أ    15
حدیث چهارم: هدف اصلی از ایجاد مساجد    16
حدیث پنجم: فضیلت نماز خواندن در مسجد الحرام و مسجد النّبیج    19
حدیث ششم: فضیلت نماز خواندن در مسجد الأقصی    20
حدیث هفتم: فضيلت نماز خواندن در مسجد قبا    24
حدیث هشتم: فضیلت ساختن مسجد    25
حدیث نهم: فضیلت نماز جماعت در مسجد    27
حدیث دهم: فضیلت نماز جماعت صبح و عشاء در مسجد    29
حدیث یازدهم: فضيلت جماعت مسجد بزرگتر    30
حدیث دوازدهم : فضيلت ماندن در مسجد    32
حدیث سیزدهم: فضیلت رفتن به مسجد در شب    34
حديث چهاردهم: فضيلت دور بودن خانه از مسجد    35
حدیث پانزدهم: فضیلت صبح رفتن به مسجد برای طلب علم    37
حدیث ‌شانزدهم: فضیلت قرآن خواندن در مسجد و نزول ملائکه و رحمت    39
حدیث هفدهم: جواز خوابیدن و استراحت در مسجد    41
حدیث هجدهم: جواز خوردن و آشامیدن در مسجد    44
حدیث نوزدهم: جواز بازی کردن در مسجد    46
حدیث بیستم: جواز اطراق کردن در مسجد    48
حدیث بیست و یکم: جواز دخول بچه به مسجد    49
حدیث بیست و دوّم: جواز خواندن نماز جنازه در مسجد    56
حدیث بیست و سوّم: جواز دخول حیوانات به مسجد در صورت عدم آلوده کردن مسجد    58
حدیث بیست و چهارم: جواز دخول کافر، جنب، حائض و نفساء به مسجد    59
حدیث بیست و پنجم: تمییز کردن و پاک نمودن مساجد    64
حدیث بیست و ششم: أذکار مسجد    68
حدیث بیست و هفتم: با آرامش به مسجد رفتن    72
حدیث بیست و هشتم: خواندن دو رکعت نماز هنگام دخول به مسجد    73
حدیث بیست و نهم: عدم جواز بار سفر بستن جز برای سه مسجد    77
حدیث سی ام: كراهيّت خرید و فروش، شعر گفتن و ندا کردن برای گمشده در مسجد    78
حدیث سی و یکم: کراهت زیور آراستن مساجد    82
حدیث سی و دوّم: عدم جلوگیری از رفتن زنان به مسجد    84
حدیث سی و سوّم: افضلیت نماز خواندن در خانه نسبت به مسجد براي زنان    88
حدیث سی و چهارم: حکم نماز نوافل در مسجد    90
حديث سی و پنجم: استحباب گذاشتن پای راست هنگام دخول به مسجد    92
حدیث سی و ششم: حکم رفتن به مسجد با وجود بوی بد و آلت جنگی و اشیاء خطرناک    93
حدیث سی و هفتم: اعتکاف در مسجد    94
حدیث سی و هشتم: بلند نکردن صدا در مسجد به دلیل عدم تشویش بر نمازگزاران    95
حدیث سی و نهم: قضاوت و اقامه حدود و انجام برخی امور دنیوی در مسجد    97
حدیث چهلم: بهترين صف نماز مساجد    103


 
بسم الله الرحمن الرحيم
مقدمۀ مؤلّف
إِنَّ الْحَمْدَ لِله، نَسْتَعِينُهُ وَنَسْتَغْفِرُهُ وَنَعُوذُ بِهِ مِنْ شُرُورِ أَنْفُسِنَا مَنْ يَهْدِ اللهُ فَلاَ مُضِلَّ لَهُ وَمَنْ يُضْلِلْ فَلاَ هَادِىَ لَهُ وَأَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللهَ وَأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدًا عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ، يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ﴿وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ ٱلَّذِي تَسَآءَلُونَ بِهِۦ وَٱلۡأَرۡحَامَۚ إِنَّ ٱللَّهَ كَانَ عَلَيۡكُمۡ رَقِيبٗا١﴾ [النساء: 1]. ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِۦ وَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنتُم مُّسۡلِمُونَ١٠٢﴾ [آل عمران: 102].
أمّا بعد، کتاب حاضر مجموعه¬ای گهربار و عظیم از فرموده¬های صحیح و نابِ أشرف مخلوقات، سیّد مرسلین، أول مؤمنین، خاتم النبیین محمّد مصطفی ج در زمینه مسجد و احکام و فضایل مربوط به آن می-باشد که سعی گردیده از گلزار نبوّت با ظرافتی دقیق خوشه¬چینی شوند تا در سایه آنها احکام و فضایل این موهبت الهی شناخته شود و در راستای آن حقوق مسجد و وظایف انسان نسبت بدان محرز و آشکار گردد.
فرموده¬های رسول گرامی اسلام ج یکی از اساسی¬ترین، مهم¬ترین، کاربردی¬ترین و دقیق¬ترینِ منابع استنباط احکام شرعی می¬باشند؛ چرا که هر مسلمانی یقین دارد که هر حکمی از جانب پیامبر ج، وحی و پیامی از سوی خدا أ می¬باشد که بدو وحی و پیام ‌گردیده است، خداوند أ می‌فرمایند: ﴿وَمَا يَنطِقُ عَنِ ٱلۡهَوَىٰٓ٣ إِنۡ هُوَ إِلَّا وَحۡيٞ يُوحَىٰ٤﴾ [النجم: 3-4]. «‏و (محمّد) از روی هوا و هوس سخن نمی‌گوید.‏ آن جز وحی و پیامی نیست كه (از سوی خدا بدو) وحی و پیام می‌گردد».‏، پس در واقع تبعیّت از حکم ای‌شان ج، تبعیّت از خداوند أ می¬باشد: ﴿مَّن يُطِعِ ٱلرَّسُولَ فَقَدۡ أَطَاعَ ٱللَّهَۖ وَمَن تَوَلَّىٰ فَمَآ أَرۡسَلۡنَٰكَ عَلَيۡهِمۡ حَفِيظٗا٨٠﴾ [النساء: 80]. «‏هر كه از پیغمبر اطاعت كند، در حقیقت از خدا اطاعت كرده است». و پیامبر خدا ج دعوتگری بشارت¬دهنده و بیم¬دهنده¬ای می¬باشد که خداوند أ بوسیله پیام‌هایی که از طریق وی به انسان‌ها ابلاغ کرده، بر آنها منّت نهاده و اتمام حجّت کرده است؛ خداوند أ می¬فرمایند: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّبِيُّ إِنَّآ أَرۡسَلۡنَٰكَ شَٰهِدٗا وَمُبَشِّرٗا وَنَذِيرٗا٤٥ وَدَاعِيًا إِلَى ٱللَّهِ بِإِذۡنِهِۦ وَسِرَاجٗا مُّنِيرٗا٤٦﴾ [الأحزاب: 45-46]. «‏‏‏ای پیغمبر ! ما تو را به عنوان گواه و مژده‌رسان و بیم‌دهنده فرستادیم. ‏ و به عنوان دعوت كننده به‌سوی خدا طبق فرمان الله، و به عنوان چراغ تابان‏‏». و بدین خاطر خداوند أ به مؤمن ندا می-دهد هر پیامی را از جانب رسولش ج پذیرا باشد، و با دیده منّت قبول و با عزمی راسخ و عملی قاطع در راستایش قدم بردارد، فرمان خداوند أ در این راستا: ﴿وَمَآ ءَاتَىٰكُمُ ٱلرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَىٰكُمۡ عَنۡهُ فَٱنتَهُواْۚ﴾ [الحشر: 7]. «چیزهائی را كه پیغمبر برای شما (از احكام الهی) آورده است اجراء كنید، و از چیزهائی كه شما را از آن بازداشته است، دست بكشید». پس انسان باید دریابد هرگونه مخالفتی با پیامبرج، بلا و عذاب دردناک به همراه دارد که موجب هلاکی وی می¬گردد، خداوند أ می¬فرمایند: ﴿فَلۡيَحۡذَرِ ٱلَّذِينَ يُخَالِفُونَ عَنۡ أَمۡرِهِۦٓ أَن تُصِيبَهُمۡ فِتۡنَةٌ أَوۡ يُصِيبَهُمۡ عَذَابٌ أَلِيمٌ٦٣﴾ [النور: 63]. «‏‏‏آنان كه با فرمان او مخالفت می‌كنند، باید از این بترسند كه بلائی (در برابر عصیانی كه می‌ورزند) گریبانگیر‌شان گردد، یا این كه عذاب دردناكی دچار‌شان شود». ولی در پیروی از ای‌شان ج، پیروزی و کامیابی وجود دارد، خداوند أ می¬فرمایند: ﴿وَمَن يُطِعِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ فَقَدۡ فَازَ فَوۡزًا عَظِيمًا٧١﴾ [الأحزاب: 71]. «‏‏‏اصلاً هر كه از خدا و پیغمبرش فرمانبرداری كند ، قطعاً به پیروزی و كامیابی بزرگی دست می‌یابد». بدین خاطر پیروی از رسول الله ج واجب شرعی می¬باشد.
مساجد دوستداشتنی¬ترین مکان¬های آبادی¬ها و شهرها در نزد خداوند أ می¬باشند که با مجوّز وی ساخته شده¬اند و از روز نخست بر پایه تقوا بنا گردیده¬اند و محل عبادت و مناجات و نیایش با خداوند عظیم أ می¬باشند و محل نزول رحمت و برکتی خاص هستند که انسان نور پرفروغ و عظیم خداوند أ را در آنجا با سیر و سلوک عارفانه و عابدانه خواهد یافت، به¬گونهای که مساجد بهترین، بلندمرتبه¬ترین، بزرگترین، برترین و باشکوه¬ترین مکانها بر روی کره خاکی می¬باشند و نماز جماعت در مسجد بر نمازی كه تنها خوانده شود، بیست و هفت درجه، برتری دارد و قدم نهادن به‌سوی آن عبادت و موجب دوری از آتش جهنّم می¬باشد و ماندن انسان در آن مشمول دعای مستمر ملائکه بزرگوار خداوند أ می¬شود و آنها پیاپی تا اتمام حضور دعای مغفرت و رحمت می¬کنند و جدای از بهره¬مندی از این فضیلت، در فاصله انتظار برای نماز، ثواب نماز خواندن برای انسان نیز نوشته می¬شود. مسجد جدای از اینکه مکانی برای عبادت، بلکه مکانی برای اعمال مختلف سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و ... نیز می¬باشد که انسان می¬تواند با رعایت اصول و قوانین شرعی و حفظ مقصد اصلی بنای مساجد (؛ عبادت و ذکر خداوند متعال و قرائت قرآن) در آن به فعالیّت بپردازد تا به مکانی برای گردهمایی و اتّحاد و یکدلی و یکرنگی مسلمان تبدیل شود.
خداوند أ با تکریم این مکان مقدّس و مجوّز ساختن مسجد در هر جای کره خاکی بر انسان منّت نهاده تا در راستای اجرای احکام و قوانین و تکریم و حفظ حقوق مسجد، مشمول عفو و اجر و ثواب خاص و زیاد گردد و در راستای آن به خالق خود تقرّب جسته و حلاوت و کامیابی ایمان را در ژرفای وجودش بچشد. بدین خاطر این کتاب جدای از انتخاب احادیث صحیح در رابطه با مسجد و احکام و فضایل آن، سعی دارد با تحلیل سند احادیث که توسط استاد گرانمایه جناب دکتر سیّد زکریا حسینی انجام شده، فقط احادیث صحیح و یا حَسَن آورده شوند و در این خوشه¬چینی سعی بر آن بوده احادیث به صورتی جامع و مانع انتخاب گردند تا همه احکام مربوطه در راستای آنها شناخته شوند. بعد از آن همّت به شرح آنها شده تا در پرتو آن بتوان فهم بهتر و احکام مربوطه دقیق و شفاف دریافت شود. امیدوارم خداوند عظیم ربِّ عرش عظیم، بخاطر این عمل که فقط بخاطر رضای وی انجام گرفته، تمامی گناهان بنده حقیر و ضعیف را که خود را پرورده مسجد و مدیون آن می¬داند، مورد عفو و مغفرت و مرحمت و هدایت خاص خود قرار دهد. آمین یا أرحم الراحمین
د.یونس یزدان¬پرست
 
مقدمه محقّق ومخرّج احادیث
إِنَّ الْحَمْدَ لِله، نَسْتَعِينُهُ وَنَسْتَغْفِرُهُ وَنَعُوذُ بِهِ مِنْ شُرُورِ أَنْفُسِنَا مَنْ يَهْدِ اللهُ فَلاَ مُضِلَّ لَهُ وَمَنْ يُضْلِلْ فَلاَ هَادِىَ لَهُ وَأَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللهَ وَأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدًا عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ.
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ ٱتَّقُواْ رَبَّكُمُ ٱلَّذِي خَلَقَكُم مِّن نَّفۡسٖ وَٰحِدَةٖ وَخَلَقَ مِنۡهَا زَوۡجَهَا وَبَثَّ مِنۡهُمَا رِجَالٗا كَثِيرٗا وَنِسَآءٗۚ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ ٱلَّذِي تَسَآءَلُونَ بِهِۦ وَٱلۡأَرۡحَامَۚ إِنَّ ٱللَّهَ كَانَ عَلَيۡكُمۡ رَقِيبٗا١﴾ [النساء: 1].
امّا بعد: با همکاری برادر گرامی جناب آقای دکتر یزدان¬پرست (حفظه الله) چهل حدیث مهم درباره مسجد را گردآوری نموده که اصل مطالب و فضائل و واجبات مسجد در آنها آمده باشد؛ تا علاوه بر اینکه حفظ آن روایات آسان وراحت بوده، با خواندن آن روایات، بتوانیم به فضیلت آنها هم عمل کنیم.
در واقع هدف اصلی ما از این کار، عمل کردن به احادیث و فرامین رسول الله ج و ترویج فرموده¬های ای‌شان ج می¬باشد؛ که هرکس بتواند در کوتاهترین و شیواترین سخن آنها را فهمیده و سپس به آنها عمل نماید. ودکتر یزدان¬پرست به شرح این احادیث پرداخته تا فهم مطلب برای همگان راحت بوده و بهره بیشتری ببرند؛ و مفهوم کلام سیّد المرسلین و امام المتّقین رسول الله ج را به راحتی دانسته و بفهمند؛ و إن شاء الله که عمل خداپسندانه و نیکی گردیده است.
لذا بنده برای اتقان این عمل به تحقیق و تخریج احادیث آن کتاب پرداخته و روایات ضعیف و واهی را خارج نمودم؛ تا مبنای کار ما فقط بر احادیث «صحیح» و یا «حسن» بوده که موجب سرگردانی خوانده و مسلمانان نگردد.
البته باید به چند نکته در مورد تحقیق وتخریج احادیث این کتاب اشاره کنیم واین که:
1-    در تخریج احادیث کتاب چنانچه آن حدیث در یکی از صحیحین (بخاری و مسلم) آمده باشد ما به طرق آن، فقط در کتب سته (بخاری، مسلم، ابوداود، ترمذی، نسایی، ابن ماجه)؛ اما اگر روایت در صحیحین نباشد سعی خود را کرده¬ایم تا به تمامی طرق آن را در کتب حدیثی و رجالی اشاره کنیم.
2-    باید توجه داشت که برای آدرس دادن به احادیث و صفحات از حرف (ش) به معنی شماره حدیث، و از حرف (ص) به معنی شماره صفحه و از (ج) به معنی جلد استفاده کرده¬ایم.
3-    تمامی احادیث که در این کتاب به آنها استناد شده، روایات «صحیح» ویا «حسن» بوده و به هیچگونه روایت «ضعیفی» استناد نشده است.
و در آخر از خداوند أ هم در خواست داریم که به بنده توفیق عنایت فرماید تا بتوانم بدون تعصّب به بررسی حقیقت بپردازیم و دیگران را هم به نظر حق راهنمایی کنیم وما را امام متقیان قرار دهد که:
﴿وَٱلَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا هَبۡ لَنَا مِنۡ أَزۡوَٰجِنَا وَذُرِّيَّٰتِنَا قُرَّةَ أَعۡيُنٖ وَٱجۡعَلۡنَا لِلۡمُتَّقِينَ إِمَامًا٧٤﴾ [الفرقان: 74].
و پدر و مادر و استادان و سایر مؤمنان را در روز قیامت مورد مغفرت خویش قرار دهد و در جنّات فردوس منزل نماید.
﴿رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لِي وَلِوَٰلِدَيَّ وَلِلۡمُؤۡمِنِينَ يَوۡمَ يَقُومُ ٱلۡحِسَابُ٤١﴾ [إبراهيم: 41].
د.ماموستا سیّد زکریا حسینی
 
چهل حدیث اصلی این کتاب
1-    ابوذر س روایت کرده است: «قُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ ج أَيُّ مَسْجِدٍ وُضِعَ فِي الأَرْضِ اوّل؟ قَالَ: «المَسْجِدُ الحَرَامُ» قَالَ: قُلْتُ: ثُمَّ أَيٌّ؟ قَالَ المَسْجِدُ الأَقْصَى! قُلْتُ: كَمْ كَانَ بَيْنَهُمَا؟ قَالَ: أَرْبَعُونَ سَنَةً، ثُمَّ أَيْنَمَا أَدْرَكَتْكَ الصَّلاَةُ بَعْدُ فَصَلِّهْ، فَإِنَّ الفَضْلَ فِيهِ».
2-    جابر بن عبدالله س روایت کرده است: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: أُعْطِيتُ خَمْسًا لَمْ يُعْطَهُنَّ أَحَدٌ مِنَ الأَنْبِيَاءِ قَبْلِي: نُصِرْتُ بِالرُّعْبِ مَسِيرَةَ شَهْرٍ، وَجُعِلَتْ لِي الأَرْضُ مَسْجِدًا وَطَهُورًا، وَأَيُّمَا رَجُلٍ مِنْ أُمَّتِي أَدْرَكَتْهُ الصَّلاَةُ فَلْيُصَلِّ، وَأُحِلَّتْ لِي الغَنَائِمُ، وَكَانَ النَّبِيُّ يُبْعَثُ إِلَى قَوْمِهِ خَاصَّةً، وَبُعِثْتُ إِلَى النَّاسِ كَافَّةً، وَأُعْطِيتُ الشَّفَاعَةَ».
3-    ابوهریره س روایت کرده است: «أَنَّ رَسُولَ اللهِ ج قَالَ: أَحَبُّ الْبِلَادِ إِلَى اللهِ مَسَاجِدُهَا، وَأَبْغَضُ الْبِلَادِ إِلَى اللهِ أَسْوَاقُهَا».
4-    انس بن مالک س روایت کرده است: «بَيْنَمَا نَحْنُ فِي الْمَسْجِدِ مَعَ رَسُولِ اللهِ ج إِذْ جَاءَ أَعْرَابِيٌّ فَقَامَ يَبُولُ فِي الْمَسْجِدِ، فَقَالَ أَصْحَابُ رَسُولِ اللهِ ج: مَهْ مَهْ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: لَا تُزْرِمُوهُ دَعُوهُ فَتَرَكُوهُ حَتَّى بَالَ، ثُمَّ إِنَّ رَسُولَ اللهِ ج دَعَاهُ فَقَالَ لَهُ: إِنَّ هَذِهِ الْمَسَاجِدَ لَا تَصْلُحُ لِشَيْءٍ مِنْ هَذَا الْبَوْلِ، وَلَا الْقَذَرِ إِنَّمَا هِيَ لِذِكْرِ اللهِ أ، وَالصَّلَاةِ وَقِرَاءَةِ الْقُرْآنِ. أَوْ كَمَا قَالَ رَسُولُ اللهِ ج قَالَ: فَأَمَرَ رَجُلًا مِنَ الْقَوْمِ فَجَاءَ بِدَلْوٍ مِنْ مَاءٍ فَشَنَّهُ عَلَيْهِ».
5-    جابر بن عبدالله س روایت کرده است: «أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: صَلَاةٌ فِي مَسْجِدِي أَفْضَلُ مِنْ أَلْفِ صَلَاةٍ فِيمَا سِوَاهُ، إِلَّا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ، وَصَلَاةٌ فِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَفْضَلُ مِنْ مِائَةِ أَلْفِ صَلَاةٍ فِيمَا سِوَاهُ». «پیغمبر خدا ج فرمودند: نماز در مسجد من برتر از هزار نماز در غیر آنجا می¬باشد بجز در مسجد الحرام که نماز در مسجد الحرام برتر از صدهزار نماز در غیر آنجا می¬باشد».
6-    عبدالله بن عمرو بن العاص س روایت کرده است: «عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ج قَالَ: إِنَّ سُلَيْمَانَ بْنَ دَاوُدَ  سَأَلَ اللَّهَ ثَلاثًا، أَعْطَاهُ اثْنَتَيْنِ، وَأَرْجُو أَنْ يَكُونَ قَدْ أَعْطَاهُ الثَّالِثَةَ: سَأَلَهُ مُلْكًا لا يَنْبَغِي لأَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ فَأَعْطَاهُ إِيَّاهُ، وَسَأَلَهُ حُكْمًا يُواطِئُ حُكْمَهُ فَأَعْطَاهُ إِيَّاهُ، وَسَأَلَهُ مَنْ أَتَى هَذَا الْبَيْتَ، يُرِيدُ بَيْتَ الْمَقْدِسِ، لا يُرِيدُ إِلا الصَّلاةَ فِيهِ أَنْ يَخْرُجَ مِنْ خَطِيئَتِهِ كَيَوْمِ وَلَدَتْهُ أُمُّهُ، قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: وَأَرْجُو أَنْ يَكُونَ قَدْ أَعْطَاهُ الثَّالِثَةَ».
7-    عبدالله بن عمر س روایت كرده است: «كَانَ النَّبِيُّ ج يَأْتِي مَسْجِدَ قُبَاءٍ كُلَّ سَبْتٍ، مَاشِيًا وَرَاكِبًا. وَكَانَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عُمَرَ س يَفْعَلُهُ».
8-    عثمان بن عفان س روایت كرده است: «سَمِعْتُ النَّبِيَّ ج يَقُولُ: مَنْ بَنَى مَسْجِدًا لِلَّهِ بَنَى اللهُ لَهُ فِي الْجَنَّةِ مِثْلَهُ».
9-    عبدالله بن عمرس روایت کرده است: «اَن رَسُولَ الله ج قَالَ: صَلَاةُ الْجَمَاعَةِ تَفْضُلُ صَلَاةَ الْفَذِّ بِسَبْعٍ وَعِشْرِينَ دَرَجَةً».
10-     عثمان بن عفان س روایت کرده است: «سمعت رسول الله ج يقول: مَنْ صَلَّى الْعِشَاءَ فِى جَمَاعَةٍ فَكَأَنَّمَا قَامَ نِصْفَ اللَّيْلِ وَمَنْ صَلَّى الصُّبْحَ فِى جَمَاعَةٍ فَكَأَنَّمَا صَلَّى اللَّيْلَ كُلَّهُ».
11-     أبي بن كعب س روایت کرده است: «قال رسولُ الله ج: صَلاتُكَ مَعَ الرَّجُلِ أَزْكَى مِنْ صَلاتِكَ وَحْدَكَ، وَصَلاتُكَ مَعَ الرَّجُلَيْنِ أَزْكَى مِنْ صَلاتِكَ مَعَ الرَّجُلِ، وَمَا أَكْثَرْتَ فَهُوَ أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ».
12-    ابوهریره س روایت کرده است: «أَنَّ رَسُولَ اللَّه ِ ج قَالَ: المَلاَئِكَةُ تُصَلِّي عَلَى أَحَدِكُمْ مَا دَامَ فِي مُصَلَّاهُ، مَا لَمْ يُحْدِثْ: اللَّهُمَّ اغْفِرْ لَهُ، اللَّهُمَّ ارْحَمْهُ، لاَ يَزَالُ أَحَدُكُمْ فِي صَلاَةٍ مَا دَامَتِ الصَّلاَةُ تَحْبِسُهُ لاَ يَمْنَعُهُ أَنْ يَنْقَلِبَ إِلَى أَهْلِهِ إِلَّا الصَّلاَةُ».
13-    سهل بن سعد روایت کرده است: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: لِيَبْشَرِ الْمَشَّاءُونَ فِي الظَّلَامِ إِلَى الْمَسَاجِدِ بِالنُّورِ التَّامِّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ».
14-    أنس بن مالك س روایت کرده است: «اَنَّ بَنِي سَلِمَةَ أَرَادُوا أَنْ يَتَحَوَّلُوا عَنْ مَنَازِلِهِمْ فَيَنْزِلُوا قَرِيبًا مِنَ النَّبِيِّ ج ، قَالَ: فَكَرِهَ رَسُولُ اللَّهِ ج أَنْ يُعْرُوا المَدِينَةَ، فَقَالَ: أَلاَ تَحْتَسِبُونَ آثَارَكُمْ».
15-    ابوامامه ج روایت کرده است: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: مَنْ غَدَا إِلَى الْمَسْجِدِ لا يُرِيدُ إِلا أَنْ يَتَعَلَّمَ خَيْرًا أَوْ يَعْلَمَهُ، كَانَ لَهُ كَأَجْرِ حَاجٍّ تَامًّا حَجَّتهُ».
16-    أبو هریرة س روایت کرده است: «قال رسول الله ج: مَنْ نَفَّسَ عَنْ مُؤْمِنٍ كُرْبَةً مِنْ كُرَبِ الدُّنْيَا، نَفَّسَ اللهُ عَنْهُ كُرْبَةً مِنْ كُرَبِ يَوْمِ الْقِيَامَةِ، وَمَنْ يَسَّرَ عَلَى مُعْسِرٍ، يَسَّرَ اللهُ عَلَيْهِ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ، وَمَنْ سَتَرَ مُسْلِمًا، سَتَرَهُ اللهُ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ، وَاللهُ فِي عَوْنِ الْعَبْدِ مَا كَانَ الْعَبْدُ فِي عَوْنِ أَخِيهِ، وَمَنْ سَلَكَ طَرِيقًا يَلْتَمِسُ فِيهِ عِلْمًا، سَهَّلَ اللهُ لَهُ بِهِ طَرِيقًا إِلَى الْجَنَّةِ، وَمَا اجْتَمَعَ قَوْمٌ فِي بَيْتٍ مِنْ بُيُوتِ اللهِ، يَتْلُونَ كِتَابَ اللهِ، وَيَتَدَارَسُونَهُ بَيْنَهُمْ، إِلَّا نَزَلَتْ عَلَيْهِمِ السَّكِينَةُ، وَغَشِيَتْهُمُ الرَّحْمَةُ وَحَفَّتْهُمُ الْمَلَائِكَةُ، وَذَكَرَهُمُ اللهُ فِيمَنْ عِنْدَهُ، وَمَنْ بَطَّأَ بِهِ عَمَلُهُ، لَمْ يُسْرِعْ بِهِ نَسَبُهُ».
17-    عبدالله بن عمر  روایت كرده است: «كُنْتُ غُلاَمًا شَابًّا عَزَبًا فِي عَهْدِ النَّبِيِّ ج، وَكُنْتُ أَبِيتُ فِي المَسْجِدِ، وَكَانَ مَنْ رَأَى مَنَامًا قَصَّهُ عَلَى النَّبِيِّ ج، فَقُلْتُ: اللَّهُمَّ إِنْ كَانَ لِي عِنْدكَ خَيْرٌ فَأَرِنِي مَنَامًا يُعَبِّرُهُ لِي رَسُولُ اللَّهِ ج، فَنِمْتُ، فَرَأَيْتُ مَلَكَيْنِ أَتَيَانِي، فَانْطَلَقَا بِي، فَلَقِيَهُمَا مَلَكٌ آخَرُ، فَقَالَ لِي: لَنْ تُرَاعَ، إِنَّكَ رَجُلٌ صَالِحٌ. فَانْطَلَقَا بِي إِلَى النَّارِ، فَإِذَا هِيَ مَطْوِيَّةٌ كَطَيِّ البِئْرِ، وَإِذَا فِيهَا نَاسٌ قَدْ عَرَفْتُ بَعْضَهُمْ، فَأَخَذَا بِي ذَاتَ اليَمِينِ. فَلَمَّا أَصْبَحْتُ ذَكَرْتُ ذَلِكَ لِحَفْصَةَ. فَزَعَمَتْ حَفْصَةُ، أَنَّهَا قَصَّتْهَا عَلَى النَّبِيِّ ج، فَقَالَ: إِنَّ عَبْدَ اللَّهِ رَجُلٌ صَالِحٌ، لَوْ كَانَ يُكْثِرُ الصَّلاَةَ مِنَ اللَّيْلِ. وَكَانَ عَبْدُ اللَّهِ بَعْدَ ذَلِكَ يُكْثِرُ الصَّلاَةَ مِنَ اللَّيْلِ».
18-    عبدالله بن الحارث الزبیدی س روایت کرده است: «كُنَّا نَأْكُلُ عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ ج فِي الْمَسْجِدِ، الْخُبْزَ وَاللَّحْمَ ثُمَّ أُقِيمَتِ الصَّلَاةُ فَصَلَّيْنَا وَلَمْ نَتَوَضَّأْ».
19-    عائشه س روایت کرده است: «أَنَّ أَبَا بَكْرٍ س، دَخَلَ عَلَيْهَا وَعِنْدَهَا جَارِيَتَانِ فِي أَيَّامِ مِنَى تُدَفِّفَانِ، وَتَضْرِبَانِ، وَالنَّبِيُّ ج مُتَغَشٍّ بِثَوْبِهِ، فَانْتَهَرَهُمَا أَبُو بَكْرٍ، وَقَالَ: مِزْمَارَةُ الشَّيْطَانِ عِنْدَ النَّبِيِّ ج فَكَشَفَ النَّبِيُّ ج عَنْ وَجْهِهِ، فَقَالَ: دَعْهُمَا يَا أَبَا بَكْرٍ، فَإِنَّهَا أَيَّامُ عِيدٍ، وَتِلْكَ الأَيَّامُ أَيَّامُ مِنًى. وَقَالَتْ عَائِشَةُ: رَأَيْتُ النَّبِيَّ ج يَسْتُرُنِي وَأَنَا أَنْظُرُ إِلَى الحَبَشَةِ وَهُمْ يَلْعَبُونَ فِي المَسْجِدِ فَزَجَرَهُمْ عُمَرُ، فَقَالَ النَّبِيُّ ج: دَعْهُمْ أَمْنًا بَنِي أَرْفِدَةَ. حَتَّى إِذَا مَلِلْتُ، قَالَ: حَسْبُكِ؟ قُلْتُ: نَعَمْ، قَالَ: فَاذْهَبِي!».
20-    عائشه س روایت کرده است: «أَنَّ وَلِيدَةً كَانَتْ سَوْدَاءَ لِحَيٍّ مِنَ العَرَبِ، فَأَعْتَقُوهَا، فَكَانَتْ مَعَهُمْ، قَالَتْ: فَخَرَجَتْ صَبِيَّةٌ لَهُمْ عَلَيْهَا وِشَاحٌ أَحْمَرُ مِنْ سُيُورٍ، قَالَتْ: فَوَضَعَتْهُ - أَوْ وَقَعَ مِنْهَا - فَمَرَّتْ بِهِ حُدَيَّاةٌ وَهُوَ مُلْقًى، فَحَسِبَتْهُ لَحْمًا فَخَطِفَتْهُ، قَالَتْ: فَالْتَمَسُوهُ، فَلَمْ يَجِدُوهُ، قَالَتْ: فَاتَّهَمُونِي بِهِ، قَالَتْ: فَطَفِقُوا يُفَتِّشُونَ حَتَّى فَتَّشُوا قُبُلَهَا، قَالَتْ: وَاللَّهِ إِنِّي لَقَائِمَةٌ مَعَهُمْ، إِذْ مَرَّتِ الحُدَيَّاةُ فَأَلْقَتْهُ، قَالَتْ: فَوَقَعَ بَيْنَهُمْ، قَالَتْ: فَقُلْتُ هَذَا الَّذِي اتَّهَمْتُمُونِي بِهِ، زَعَمْتُمْ وَأَنَا مِنْهُ بَرِيئَةٌ، وَهُوَ ذَا هُوَ، قَالَتْ: فَجَاءَتْ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ج فَأَسْلَمَتْ، قَالَتْ عَائِشَةُ: «فَكَانَ لَهَا خِبَاءٌ فِي المَسْجِدِ - أَوْ حِفْشٌ».
21-    ابوقتاده أنصاری س روایت کرده است: «أَنَّ رَسُولَ اللّهِ ج كَانَ يُصَلِّي وَهُوَ حَامِلٌ أُمَامَةَ بِنْتَ زَيْنَبَ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ ج، وَلِأَبِي العَاصِ بْنِ رَبِيعَةَ بْنِ عَبْدِ شَمْسٍ فَإِذَا سَجَدَ وَضَعَهَا، وَإِذَا قَامَ حَمَلَهَا».
22-    عباد بن عبدالله روایت کرده است: «أَنَّ عَائِشَةَ س أَمَرَتْ أَنْ يَمُرَّ بِجَنَازَةِ سَعْدِ بْنِ أَبِي وَقَّاصٍ س فِي الْمَسْجِدِ، فَتُصَلِّيَ عَلَيْهِ، فَأَنْكَرَ النَّاسُ ذَلِكَ عَلَيْهَا، فَقَالَتْ: مَا أَسْرَعَ مَا نَسِيَ النَّاسُ، مَا صَلَّى رَسُولُ اللهِ ج عَلَى سُهَيْلِ ابْنِ الْبَيْضَاءِ إِلَّا فِي الْمَسْجِدِ».
23-    عبدالله بن عباس س روایت کرده است: «طَافَ النَّبِيُّ ج فِي حَجَّةِ الوَدَاعِ عَلَى بَعِيرٍ، يَسْتَلِمُ الرُّكْنَ بِمِحْجَنٍ».
24-    ابوهریره س روایت کرده است: «بَعَثَ النَّبِيُّ ج خَيْلًا قِبَلَ نَجْدٍ، فَجَاءَتْ بِرَجُلٍ مِنْ بَنِي حَنِيفَةَ يُقَالُ لَهُ: ثُمَامَةُ بْنُ أُثَالٍ، فَرَبَطُوهُ بِسَارِيَةٍ مِنْ سَوَارِي المَسْجِدِ، فَخَرَجَ إِلَيْهِ النَّبِيُّ ج فَقَالَ: أَطْلِقُوا ثُمَامَةَ، فَانْطَلَقَ إِلَى نَخْلٍ قَرِيبٍ مِنَ المَسْجِدِ، فَاغْتَسَلَ، ثُمَّ دَخَلَ المَسْجِدَ، فَقَالَ: أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَأَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ اللَّهِ».
25-    عائشه س روایت کرده است: «أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج أَمَرَ بِالْمَسَاجِدِ أَنْ تُبْنَى فِي الدُّورِ، وَأَنْ تُطَهَّرَ وَتُطَيَّبَ».
26-    پیامبر ج هنگام خرج به مسجد فرموده¬اند: «أَللَّهُمَّ اجْعَلْ فِيْ قَلْبِيْ نُوْراً، وَفِيْ لِسَانِيْ نُوْراً، وَفِيْ سَمْعِيْ نُوْراً، وَ فِيْ بَصَرِيْ نُوْراً، وَ مِنْ فَوْقِيْ نُوْراً، وَ مِنْ تَحْتِيْ نُوْراً، وَعَنْ يَمِيْنِيْ نُوْراً وَعَنْ شِمَالِيْ نُوْراً، وَ مِنْ أَمَامِيْ نُوْراً، وَ مِنْ خَلْفِيْ نُوْراً، وَاجْعَلْ فِيْ نَفْسِيْ نُوْراً، وَأَعْظِمْ لِيْ نُوْراً، وَعَظِّمْ لِيْ نُوْراً، وَاجْعَلْ لِي نُوراً، وَاجْعَلْ لِي نُوراً، أَللَّهُمَّ أَعْطِنِيْ نُوْراً، وَاجْعَلْ فِيْ عَصَبِيْ نُوْراً، وَ فِيْ لَـحْمِيْ نُوْراً، وَ فِيْ دَمِيْ نُوْراً، وَ فِيْ شَعْرِيْ نُوْراً وَ فِيْ بَشَرِيْ نُوْراً».
27-    ابوهریره س روایت کرده است: «اَن رَسُولَ الله ج قَالَ: إِذَا أُقِيمَتِ الصَّلاةُ فَلا تَأْتُوهَا تَسْعَوْنَ، ايتُوهَا تَمْشُونَ عَلَيْكُمُ السَّكِينَةُ، فَمَا أَدْرَكْتُمْ فَصَلُّوا، وَمَا فَاتَكُمْ فَأَتِمُّوا».
28-    ابوقتاده س روایت کرده است: «قَالَ النَّبِيُّ ج: إِذَا دَخَلَ أَحَدُكُمُ المَسْجِدَ، فَلاَ يَجْلِسْ حَتَّى يُصَلِّيَ رَكْعَتَيْنِ». «پیامبر ج فرمودند: هرگاه یکی از شما داخل مسجد شد، تا دو رکعت نماز نخواند ننشیند».
29-    ابوهریره س روایت كرده است: «عَنِ النَّبِيِّ ج قَالَ: لاَ تُشَدُّ الرِّحَالُ إِلَّا إِلَى ثَلاَثَةِ مَسَاجِدَ: المَسْجِدِ الحَرَامِ، وَمَسْجِدِ الرَّسُولِ ج، وَمَسْجِدِ الأَقْصَى».
30-    عبدالله بن عمرو بن العاص س روایت کرده است: «أَنَّ النَّبِيَّ ج نهی عن الشِّرَاءِ وَالْبَيْعِ فِي الْمَسْجِدِ، وَأَنْ تُنْشَدَ فِيهِ ضَالَّةٌ، وَأَنْ يُنْشَدَ فِيهِ شِعْرٌ، وَنَهَى عَنِ التَّحَلُّقِ قَبْلَ الصَّلَاةِ يَوْمَ الْجُمُعَةِ».
31-    عبدالله بن عباس س روایت کرده است: «قال رسولُ الله ج: ما أُمِرتُ بتَشييدِ المساجِد. قال ابنُ عباس: لتُزَخرِفُنَّها كما زَخرَفَتِ اليهودُ والنَّصارى».
32-    عبدالله بن عمرس روایت کرده است: «كَانَتِ امْرَأَةٌ لِعُمَرَ تَشْهَدُ صَلاَةَ الصُّبْحِ وَالعِشَاءِ فِي الجَمَاعَةِ فِي المَسْجِدِ، فَقِيلَ لَهَا: لِمَ تَخْرُجِينَ وَقَدْ تَعْلَمِينَ أَنَّ عُمَرَ يَكْرَهُ ذَلِكَ وَيَغَارُ؟ قَالَتْ: وَمَا يَمْنَعُهُ أَنْ يَنْهَانِي؟ قَالَ: يَمْنَعُهُ قَوْلُ رَسُولِ اللَّهِ ج: لاَ تَمْنَعُوا إِمَاءَ اللَّهِ مَسَاجِدَ اللَّهِ».
33-    همسر ابوحمید الساعدی بروایت کرده است: «أَنَّهَا جَاءَتْ النَّبِيَّ ج فَقَالَتْ يَا رَسُولَ اللَّهِ ج إِنِّي أُحِبُّ الصَّلَاةَ مَعَكَ! قَالَ ج قَدْ عَلِمْتُ أَنَّكِ تُحِبِّينَ الصَّلَاةَ مَعِي وَصَلَاتُكِ فِي بَيْتِكِ خَيْرٌ لَكِ مِنْ صَلَاتِكِ فِي حُجْرَتِكِ وَصَلَاتُكِ فِي حُجْرَتِكِ خَيْرٌ مِنْ صَلَاتِكِ فِي دَارِكِ وَصَلَاتُكِ فِي دَارِكِ خَيْرٌ لَكِ مِنْ صَلَاتِكِ فِي مَسْجِدِ قَوْمِكِ وَصَلَاتُكِ فِي مَسْجِدِ قَوْمِكِ خَيْرٌ لَكِ مِنْ صَلَاتِكِ فِي مَسْجِدِي قَالَ فَأَمَرَتْ فَبُنِيَ لَهَا مَسْجِدٌ فِي أَقْصَى شَيْءٍ مِنْ بَيْتِهَا وَأَظْلَمِهِ فَكَانَتْ تُصَلِّي فِيهِ حَتَّى لَقِيَتْ اللَّهَ أ».
34-    زید بن ثابت س روایت کرده است: «أَنَّ رَسُولَ اللَّه ج اتَّخَذَ حُجْرَةً فِي رَمَضَانَ، فَصَلَّى فِيهَا لَيَالِيَ، فَصَلَّى بِصَلاَتِهِ نَاسٌ مِنْ أَصْحَابِهِ، فَلَمَّا عَلِمَ بِهِمْ جَعَلَ يَقْعُدُ، فَخَرَجَ إِلَيْهِمْ فَقَالَ: قَدْ عَرَفْتُ الَّذِي رَأَيْتُ مِنْ صَنِيعِكُمْ، فَصَلُّوا أَيُّهَا النَّاسُ فِي بُيُوتِكُمْ، فَإِنَّ أَفْضَلَ الصَّلاَةِ صَلاَةُ المَرْءِ فِي بَيْتِهِ إِلَّا المَكْتُوبَةَ».
35-    عائشه ل روایت کرده است: «كَانَ النَّبِيُّ ج يُعْجِبُهُ التَّيَمُّنُ، فِي تَنَعُّلِهِ، وَتَرَجُّلِهِ، وَطُهُورِهِ، وَفِي ‌شانهِ كُلِّهِ».
36-    جابر بن عبدالله س روایت کرده است: «عَنِ النَّبِيِّ ج قَالَ: مَنْ أَكَلَ مِنْ هَذِهِ الْبَقْلَةِ، الثُّومِ - وقَالَ مَرَّةً: مَنْ أَكَلَ الْبَصَلَ وَالثُّومَ وَالْكُرَّاثَ فَلَا يَقْرَبَنَّ مَسْجِدَنَا، فَإِنَّ الْمَلَائِكَةَ تَتَأَذَّى مِمَّا يَتَأَذَّى مِنْهُ بَنُو آدَمَ».
37-    عبدالله عمر بن الخطاب س روایت کرده است: «أَنَّ عُمَرَ سَأَلَ النَّبِيَّ ج، قَالَ: كُنْتُ نَذَرْتُ فِي الجَاهِلِيَّةِ أَنْ أَعْتَكِفَ لَيْلَةً فِي المَسْجِدِ الحَرَامِ! قَالَ ج: فَأَوْفِ بِنَذْرِكَ».
38-    ابوسعید الخدری س روایت کرده است: «اعْتَكَفَ رَسُولُ اللَّهِ ج فِي الْمَسْجِدِ، فَسَمِعَهُمْ يَجْهَرُونَ بِالْقِرَاءَةِ، وَهُوَ فِي قُبَّةٍ لَهُ، فَكَشَفَ السُّتُورَ وَقَالَ ج: أَلَا إِنَّ كُلَّكُمْ يُنَاجِي رَبَّهُ، فَلَا يُؤْذِي بَعْضُكُمْ بَعْضًا، وَلَا يَرْفَعَنَّ بَعْضُكُمْ عَلَى بَعْضٍ فِي الْقِرَاءَةِ - أَوْ قَالَ: فِي الصَّلَاةِ-».
39-    كعب بن مالک س روایت کرده است: «أَنَّهُ تَقَاضَى ابْنَ أَبِي حَدْرَدٍ دَيْنًا كَانَ لَهُ عَلَيْهِ فِي الْمَسْجِدِ، فَارْتَفَعَتْ أَصْوَاتُهُمَا حَتَّى سَمِعَهَا رَسُولُ اللَّهِ ج وَهُوَ فِي بَيْتِهِ، فَخَرَجَ إِلَيْهِمَا حَتَّى كَشَفَ سِجْفَ حُجْرَتِهِ، فَنَادَى يَا كَعْبُ، قَالَ: لَبَّيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ ج، قَالَ: ضَعْ مِنْ دَيْنِكَ هَذَا وَأَوْمَأَ إِلَيْهِ أَيِ الشَّطْرَ، قَالَ: لَقَدْ فَعَلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ ج، قَالَ: قُمْ فَاقْضِهِ».
40-    جابر بن عبدالله س روایت کرده است: «قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: خَيْرُ صُفُوفِ الرِّجَالِ الْمُقَدَّمُ، وَشَرُّهَا الْمُؤَخَّرُ، وَشَرُّ صُفُوفِ النِّسَاءِ الْمُقَدَّمُ، وَخَيْرُهَا الْمُؤَخَّرُ، ثُمَّ قَالَ: يَا مَعْشَرَ النِّسَاءِ، إِذَا سَجَدَ الرِّجَالُ فَاغْضُضْنَ أَبْصَارَكُنَّ، لَا تَرَيْنَ عَوْرَاتِ الرِّجَالِ مِنْ ضِيقِ الْأُزُرِ».
 
حدیث اوّل: تاریخچه مسجد
ابوذر س روایت کرده است: «قُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ ج أَيُّ مَسْجِدٍ وُضِعَ فِي الأَرْضِ اوّل؟ قَالَ: «المَسْجِدُ الحَرَامُ» قَالَ: قُلْتُ: ثُمَّ أَيٌّ؟ قَالَ المَسْجِدُ الأَقْصَى! قُلْتُ: كَمْ كَانَ بَيْنَهُمَا؟ قَالَ: أَرْبَعُونَ سَنَةً، ثُمَّ أَيْنَمَا أَدْرَكَتْكَ الصَّلاَةُ بَعْدُ فَصَلِّهْ، فَإِنَّ الفَضْلَ فِيهِ».  «به پیغمبر خدا ج گفتم: کدامین مسجد برای اوّلین بار در زمین بنا شد؟ ای‌شان ج فرمودند: «مسجد الحرام» ابوذر گفت: گفتم: بعد از آن؟ ای‌شان ج فرمودند: مسجد الأقصی ! گفتم: چند سال بین آنها بوده؟ فرمودند: چهل سال، هرجاییکه وقت نماز داخل گردید، نمازت را در آنجا بخوان، که فضیلت نماز در اوّل وقت است».
اوّلین مسجدی که زمین با وجود آن آراسته شد و مایه رحمت و برکت و شوکت گردید مسجد الحرام می¬باشد، مسجد الحرام در مکّه  مکرّمه در غرب جزیره العرب واقع شده است که کعبه در وسط آن قرار دارد و آن در اسلام دارای فضائل مختلف و والایی می¬باشد، از جمله:
کعبه نخستین خانه‌ای می¬باشد -از حیث قدمت و حرمت- که با دست انبیاء ÷ جهت پرستش و نیایش صحیح خداوند یگانه برای مردم بنیانگذاری گشته است، و یکی از بزرگترین و باشکوه¬ترینِ عبادت‌ها یعنی؛ حج در آنجا برپا می¬شود. خداوندأ می‌فرمایند: ﴿إِنَّ أَوَّلَ بَيۡتٖ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكٗا وَهُدٗى لِّلۡعَٰلَمِينَ٩٦ فِيهِ ءَايَٰتُۢ بَيِّنَٰتٞ مَّقَامُ إِبۡرَٰهِيمَۖ وَمَن دَخَلَهُۥ كَانَ ءَامِنٗاۗ وَلِلَّهِ عَلَى ٱلنَّاسِ حِجُّ ٱلۡبَيۡتِ مَنِ ٱسۡتَطَاعَ إِلَيۡهِ سَبِيلٗاۚ وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ ٱللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ ٱلۡعَٰلَمِينَ٩٧﴾ [آل عمران: 96-97]. «نخستین خانه‌ای (از حیث قدمت و حرمت که با دست انبیاء جهت پرستش و نیایش صحیح خداوند یگانه) برای مردم بنیانگذاری گشته است، خانه‌ای است که در مکّه قرار دارد (و کعبه نام و از لحاظ ظاهر و باطن) پر برکت و نعمت است و مایة هدایت جهانیان است. در آن ن‌شانه‌های روشنی است، مقام ابراهیم (یعنی مکان نماز و عبادت او از جملة آنها است). و هر کس داخل آن (حرم) شود در امان است. و حج این خانه واجب الهی است بر کسانی که توانائی (مالی و بدنی) برای رفتن بدانجا را دارند. و هر کس کفر ورزد (به خود زیان رسانده نه به خدا) چه خداوند از همة جهانیان بی‌نیاز است».
کعبه قبله مسلمانان بوده که در نماز و در دیگر عبادات به آن رو می¬کنند. خداوندأ می¬فرمایند: ﴿وَمِنۡ حَيۡثُ خَرَجۡتَ فَوَلِّ وَجۡهَكَ شَطۡرَ ٱلۡمَسۡجِدِ ٱلۡحَرَامِۖ وَإِنَّهُۥ لَلۡحَقُّ مِن رَّبِّكَۗ وَمَا ٱللَّهُ بِغَٰفِلٍ عَمَّا تَعۡمَلُونَ١٤٩﴾ [البقرة: 149]. «‏از هر مكانی كه بیرون شدی نماز رو به‌سوی مسجدالحرام كن و این روكردنت (از همة نقاط زمین به‌سوی مسجدالحرام) بیگمان حق (ثابت و موافق مصلحت) است و از جانب پروردگارت می‌باشد، و خدا از آنچه می‌كنید بی‌خبر نیست».
خانه کعبه توسط آدم ÷ برای بار اوّل ساخته شد، و توسط ابراهیم خلیل ÷ و فرزند بزرگوارش اسماعیل ÷ تجدید بنا گردید . خداوندأ می¬فرمایند: ﴿وَإِذۡ يَرۡفَعُ إِبۡرَٰهِ‍ۧمُ ٱلۡقَوَاعِدَ مِنَ ٱلۡبَيۡتِ وَإِسۡمَٰعِيلُ رَبَّنَا تَقَبَّلۡ مِنَّآۖ إِنَّكَ أَنتَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡعَلِيمُ١٢٧﴾ [البقرة: 127]. «و (به یاد آورید) آن گاه را که ابراهیم و اسماعیل پایه‌های خانه (ی کعبه) را بالا می‌بردند (و در اثنای آن دست دعا به‌سوی خدا برداشته و می‌گفتند:) ای پروردگار ما! (این عمل را) از ما بپذیر، بی‌گمان تو شنوا و دانا هستی».
وپس از چهل سال حضرت آدم ÷ به ساختن بیت المقدس اقدام نمود وحضرت سلیمان ÷ هم آن را تجدید بنا کردند .
حدیث دوّم: همه جای زمین مسجد است
جابر بن عبدالله س روایت کرده است: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: أُعْطِيتُ خَمْسًا لَمْ يُعْطَهُنَّ أَحَدٌ مِنَ الأَنْبِيَاءِ قَبْلِي: نُصِرْتُ بِالرُّعْبِ مَسِيرَةَ شَهْرٍ، وَجُعِلَتْ لِي الأَرْضُ مَسْجِدًا وَطَهُورًا، وَأَيُّمَا رَجُلٍ مِنْ أُمَّتِي أَدْرَكَتْهُ الصَّلاَةُ فَلْيُصَلِّ، وَأُحِلَّتْ لِي الغَنَائِمُ، وَكَانَ النَّبِيُّ يُبْعَثُ إِلَى قَوْمِهِ خَاصَّةً، وَبُعِثْتُ إِلَى النَّاسِ كَافَّةً، وَأُعْطِيتُ الشَّفَاعَةَ» . «پیامبر خدا ج فرمودند: به من پنج چیز داده شده که به هیچکدام از پیامبران پیش از من داده نشده است: دشمنانم از فاصله¬ی یک ماه راه از من ترسانده شده¬اند، و زمین برای من مسجد و پاک قرار داده شده است، و هر انسانی از امّت من به وقت نماز رسید (در همان زمان و مکان) نماز بخواند، و برای من غنایم حلال شده و هر پیامبری برای قوم خاص خودش برانگیخته می¬شد ولی من برای همه مردم مبعوث شده¬ام و نیز به من شفاعت داده شده است».
مسجد یعنی؛ مکانی برای نماز که اگرچه فقها تعاریف مختلف از آن ارائه داده¬اند، در واقع مسجد مکانی اختصاصی برای نماز می¬باشد که فقط و فقط برای خداوند أ و عبادت او بنا شده است که البته بنا بر حدیث فوق به هر مکانی که در آن عبادت خداوند أ شود و بر او سجده شود نیز اطلاق می¬گردد که بنابر عرف مکانی که برای برپایی نمازهای پنجگانه برپا شده مسجد گفته می¬شود تا مصلّی، نمازخانه، جامع و غیره از آن خارج شود و احکام و فضیلت مسجد شامل آنها نمی¬گردد .
با همه این اوصاف از این حدیث محرز است که یکی از نعمتهای خاص پروردگار أ به پیامبر أکرم ج و أمتش پاک بودن زمین برای عبادت خداوندأ و جواز بنا کردن مسجد برای کسب رضای خداوندأ در همه جای کره خاکی می¬باشد. این نعمت آسانی، راحتی و فرحی خاص دربردارد که همه انسانها، در همه مکانها و در موقعیّت¬های مختلف می¬توانند مسجدی بنا کنند و از فضایل وصف¬ناپذیر و نایاب و شگرف آن بهره¬مند شوند.
حدیث سوّم: مساجد بهترین مکانها نزد خداوند أ
ابوهریره س روایت کرده است: «أَنَّ رَسُولَ اللهِ ج قَالَ: أَحَبُّ الْبِلَادِ إِلَى اللهِ أ مَسَاجِدُهَا، وَأَبْغَضُ الْبِلَادِ إِلَى اللهِ أَسْوَاقُهَا» . «پیامبر خدا ج فرمودند: دوستداشتنی¬ترین (مکان آبادی¬ها و) شهرها در نزد خداوند أ مساجد آن و منفورترین آن در نزد خداوند بازارهای‌شان می¬باشد».
مساجد به دلیل اینکه با مجوّز خداوند أ ساخته شده¬اند و از روز نخست بر پایه تقوا بنا گردیده و محل عبادت و مناجات با خداوند عظیم أ می¬باشند و محل نزول رحمت و برکت هستند و انسان نور پرفروغ و عظیم خداوند أ را آنجا با سیر و سلوک عارفانه و عابدانه خواهد یافت، بهترین، بلندمرتبه‌ترین، بزرگترین، برترین و باشکوه¬ترین مکانها بر روی کره خاکی می¬باشند. خداوند أ می¬فرمایند: ﴿فِي بُيُوتٍ أَذِنَ ٱللَّهُ أَن تُرۡفَعَ وَيُذۡكَرَ فِيهَا ٱسۡمُهُۥ يُسَبِّحُ لَهُۥ فِيهَا بِٱلۡغُدُوِّ وَٱلۡأٓصَالِ٣٦﴾ [النور: 36]. ‏«‏(اگر در جستجوی نور پرفروغ خداوند هستید، آن را بجوئید) در خانه‌هائی كه خداوند اجازه داده است برافراشته شوند و در آنها نام خدا برده شود (و با ذكر و یاد او ، و با تلاوت آیات قرآنی، و بررسی احكام آسمانی آباد شود. خانه‌های مسجد نامی كه) در آنها سحرگاهان و شامگاهان به تقدیس و تنزیه یزدان می‌پردازند».
بدین خاطر است که هیچ مکانی فضیلت مسجد را ندارد و مجوّزی مانند مسجد برای ساخت و بنا ندارد ولی بازارها به دلیل وجود گناه و معصیّت و اختلاط مردان و زنان به حرامی و وجود ربا و غصب و دزدی و کلاهبرداری و فساد بدترین مکان¬ها در نزد خداوند أ می¬باشند. و انسان مسلمان هم چیزی که خداوند آن را دوست داشته دوست می¬دارد؛ و چیزی که از ان بیزار بوده بیزاری می¬جوید.
حدیث چهارم: هدف اصلی از ایجاد مساجد
انس بن مالک س روایت کرده است: «بَيْنَمَا نَحْنُ فِي الْمَسْجِدِ مَعَ رَسُولِ اللهِ ج إِذْ جَاءَ أَعْرَابِيٌّ فَقَامَ يَبُولُ فِي الْمَسْجِدِ، فَقَالَ أَصْحَابُ رَسُولِ اللهِ ج: مَهْ مَهْ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: لَا تُزْرِمُوهُ دَعُوهُ فَتَرَكُوهُ حَتَّى بَالَ، ثُمَّ إِنَّ رَسُولَ اللهِ ج دَعَاهُ فَقَالَ لَهُ: إِنَّ هَذِهِ الْمَسَاجِدَ لَا تَصْلُحُ لِشَيْءٍ مِنْ هَذَا الْبَوْلِ، وَلَا الْقَذَرِ إِنَّمَا هِيَ لِذِكْرِ اللهِ أ، وَالصَّلَاةِ وَقِرَاءَةِ الْقُرْآنِ. أَوْ كَمَا قَالَ رَسُولُ اللهِ ج قَالَ: فَأَمَرَ رَجُلًا مِنَ الْقَوْمِ فَجَاءَ بِدَلْوٍ مِنْ مَاءٍ فَشَنَّهُ عَلَيْهِ» . «در موقعیکه ما در مسجد با رسول خدا ج بودیم، مرد عرب بادیه¬نشینی آمد و در مسجد شروع به ادرار کردن نمود. یاران رسول خدا ج گفتند: وی را باز دارید، وی را باز دارید. انس گفت: رسول خدا ج فرمود: از وی ممانعت نکنید، به حال خودش واگذارید، آنها وی را به حال خود گذاشتند تا ادرار کرد. سپس رسول خدا ج وی را صدا کردند و به وی فرمودند: این مساجد برای این اعمال همچون ادرار و پلیدی و پلشتی ساخته نشده¬اند، بلکه برای ذکر خداوند و نماز و قرائت قرآن می¬باشند یا سخنی مانند این را فرمودند، انس گفت: به مردی از قوم امر فرمود و با سطلی از آب آمد و بر آن ریخت».
این فرموده بیانی صریح از مقصد و غایت ساختن مسجد می¬کند و آن عبادت کردن و پرستش ربّ العالمین خالق یکتا أ می¬باشد، جدای از این مهم، این حدیث بیانگر احکام مهمّی می¬باشد که فهم و دقّت در آن از اهمیّت خاص برخوردار می¬باشد از جمله:
-     وجود هرگونه پلیدی و پلشتی مادّی و معنوی در مسجد حرام است و مسلمانان باید از وجود و انجام آن خودداری و ممانعت کنند. جدای از نجاسات مادّی همچون ادرار و خون و خوک و .... باید از اعمال حرام و خلاف شریعت در محدوده مسجد همچون غیبت، تهمت، سخنان منافی عفّت و ادب، انجام رفتارهای بد و ... خودداری شود؛ چرا که وقتی ظاهر مسجدی از ناپاکها دور می‌گردد، به طریق اولی باید ناپاکیهای باطن را از آن دفع نمود.
-    فقها اتفاق¬نظر دارند که ماندن انسان مُحدِث یعنی؛ کسی که وضو ندارد در مسجد جایز است، چون پیامبر ج امر به خارج کردن مرد اعرابی نکردند.
-    ماندن در مسجد برای عبادت و اعتکاف و انتظار نماز مستحب می‌باشد ولی ماندن بدون دلیل و نشستن در آن بدون هیچ هدفی مُباح می¬باشد.
-    رفتار پیامبر خدا ج در ارتباط با مرد اعرابی الگویی زیبا و دقیق برای هر مسلمانی می¬باشد که با دیدن اعمال بد و ناروا از دیگران و نهی از منکر با عجله اقدام نکند و با نهایت ادب و احترام و آرامش با شخص برخورد کرده و آنچه را که باید تبلیغ کند و به شخص برساند و حتّی در پاک کردن اشتباهات به وی کمک کند؛ چراکه پیامبر ج به اعرابی امر نکرد که ادرارش را پاک کند، شخص دیگری را مأمور پاک کردن کردند.
-    هر مکان و شیئی آغشته به ادرار و مشابه آن با ریختن آب بر آن پاک می¬شود؛ همچنانکه در این روایت دیدیم که رسول الله ج فرمودند که یک سطل آب روی آن ادرار بریزید؛ و اگر پاک نمی¬شد، ریختن آب روی آن معنی ندارد.


حدیث پنجم: فضیلت نماز خواندن در مسجد الحرام و مسجد النّبی ج
جابر بن عبدالله س روایت کرده است: «أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: صَلَاةٌ فِي مَسْجِدِي أَفْضَلُ مِنْ أَلْفِ صَلَاةٍ فِيمَا سِوَاهُ، إِلَّا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ، وَصَلَاةٌ فِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَفْضَلُ مِنْ مِائَةِ أَلْفِ صَلَاةٍ فِيمَا سِوَاهُ» . «پیغمبر خدا ج فرمودند: نماز در مسجد من برتر از هزار نماز در غیر آنجا می¬باشد بجز در مسجد الحرام که نماز در مسجد الحرام برتر از صدهزار نماز در غیر آنجا می-باشد».
این حدیث بیانی آشکار در تقدیس این دو مسجد و فضیلت عبادت بالأخص نماز در آنها می¬باشد. اگرچه برخی از علما این فضیلت را حمل بر نماز فرض و نفل می¬کنند ولی با توجه به فرموده پیامبر ج این فضیلت به نماز فرض اختصاص دارد؛ چراکه ای‌شان ج در فرموده¬ای به طور مطلق ابراز می¬دارند: «أَفضَلُ صَلاةِ المَرءِ فِي بَيتِهِ إِلاَّ المَكتُوبَة» . «برترین نماز انسان در خانه¬اش می¬باشد بجز نمازهای واجب».
بنابر این حدیث خواندن نمازهای نفل در خانه از هرجای دیگر حتی این دو مسجد برتر است .
حدیث ششم: فضیلت نماز خواندن در مسجد الأقصی
عبدالله بن عمرو بن العاص س روایت کرده است: «عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ج قَالَ: إِنَّ سُلَيْمَانَ بْنَ دَاوُدَ ÷ سَأَلَ اللَّهَ ثَلاثًا، أَعْطَاهُ اثْنَتَيْنِ، وَأَرْجُو أَنْ يَكُونَ قَدْ أَعْطَاهُ الثَّالِثَةَ: سَأَلَهُ مُلْكًا لا يَنْبَغِي لأَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ فَأَعْطَاهُ إِيَّاهُ، وَسَأَلَهُ حُكْمًا يُواطِئُ حُكْمَهُ فَأَعْطَاهُ إِيَّاهُ، وَسَأَلَهُ مَنْ أَتَى هَذَا الْبَيْتَ، يُرِيدُ بَيْتَ الْمَقْدِسِ، لا يُرِيدُ إِلا الصَّلاةَ فِيهِ أَنْ يَخْرُجَ مِنْ خَطِيئَتِهِ كَيَوْمِ وَلَدَتْهُ أُمُّهُ، قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: وَأَرْجُو أَنْ يَكُونَ قَدْ أَعْطَاهُ الثَّالِثَةَ» . «از پیغمبر خدا ج روایت شده که فرمود: سلیمان پسر داود ÷ سه چیز از خداوند خواست، خداوند دو مورد از آنها را به وی عطا کرد. و خواهش نمود که سوّمی را هم به وی ببخشد: درخواست کرد که مُلک و پادشاهی به وی عطا کند که به کسی غیر از او داده نشود، پس خداوند آن را به وی عطا کرد، و درخواست کرد هر قضاوتی که می¬کند موافق حکم خداوند باشد، پس خداوند آن را به وی عطا کرد، و درخواست کرد که هرکس به این خانه بیاد منظورش بَيْتُ الْمَقْدِس بود که هیچ هدف و مقصدی جز نماز در آن نداشته باشد، گناهانش به¬گونه¬ای بخشیده شوند مانند (روزی که) از مادر به دنیا آمده باشد. رسول الله ج فرمود: و من امیدوارم که خداوند این سوّمی را به وی عطا کرده باشد».
مسجد الأقصی دارای فضایل مختلفی می¬باشد، از جمله:
-    اوّلین قبله مسلمانان بوده و آنها قبل از اتجاه به کعبه به‌سوی آن نماز می¬خواندند.
-    إسراء پیامبر ج در شب معراج قبل از هجرت رو به‌سوی این مسجد بوده، خداوندأ می¬فرمایند: ﴿سُبۡحَٰنَ ٱلَّذِيٓ أَسۡرَىٰ بِعَبۡدِهِۦ لَيۡلٗا مِّنَ ٱلۡمَسۡجِدِ ٱلۡحَرَامِ إِلَى ٱلۡمَسۡجِدِ ٱلۡأَقۡصَا ٱلَّذِي بَٰرَكۡنَا حَوۡلَهُۥ لِنُرِيَهُۥ مِنۡ ءَايَٰتِنَآۚ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡبَصِيرُ١﴾ [الإسراء: 1]. «‏تسبیح و تقدیس خدائی را سزا است كه بنده‌ی خود (محمّد پسر عبدالله) را در شبی از مسجدالحرام به مسجدالأقصی (بیت‌المَقدِس) برد، آنجا كه دَور و بر آن را پربركت ساخته‌ایم. تا برخی از ن‌شانه‌های خود را بدو بنمایانیم. بی‌گمان خداوند بس شنوا و بینا است».
-    همچنین طبق این روایت، ساخت آن توسط یکی از پیامبران بزرگ الهی صورت گرفته که این بر اهمیت موضوع می¬افزاید.
-    وعلاوه بر اینها، هرکس به قصد نماز خواندن به مسجد الأقصی برود، خداوند أ تمامی گناهان گذشته وی را خواهد بخشید و چه فضیلتی بزرگتر از این می¬باشد!.
با همه این فضایل از بزرگ‌ترین فضیلت آن طبق فرموده پیامبر ج، نماز خواندن در آن موجب بخشیده شدن تمامی گناهان و همانند روزی که انسان معصوم از مادر به دنیا می¬آید، می¬باشد؛ که امید است، خداوند قدیر و رحیم این توفیق را به تمامی مسلمانان عطا کنند که بار سفر به آنجا ببندند و دست صهیونیست غاصب و ملعون از آنجا کنده شود و رایت توحید و ایمان در آنجا برافراشته گردد.


حدیث هفتم: فضيلت نماز خواندن در مسجد قبا
عبدالله بن عمر س روایت كرده است: «كَانَ النَّبِيُّ ج يَأْتِي مَسْجِدَ قُبَاءٍ كُلَّ سَبْتٍ، مَاشِيًا وَرَاكِبًا. وَكَانَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عُمَرَ س يَفْعَلُهُ» . «پیغمبر ج هر روز شنبه پیاده یا سواره به مسجد قُبا می¬آمدند. و عبدالله بن عمر س (هم به تبعیّت از ای‌شان) این کار را انجام می¬دادند».
و او در «مَاشِيًا وَرَاكِبًا» به معنای أو یعنی؛ یا می¬باشد و بنابر آنچه برای پیغمبر ج امکان داشت شنبه¬ها به مسجد قُبا (كه از روز نخست بر پایه تقوا بنا شده بود) رفته¬اند و از آنجاییکه روایت با کان همراه فعل مضارع آمده استمرار و تکرار را می¬رساند و این ن‌شانه فضیلت این مسجد مُبارک و تکرار این عمل توسط پیامبر ج می¬باشد. واگر فضیلتی نداشته، چرا پیامبر ج هر شنبه به زیارتش می¬رفتند؟!.
همچنین عبدالله بن عمر ب هم بنابر تبعیّت وافر و دقیق از سنّت¬های پیغمبر ج این عمل را تکرار و تبعیّت می¬کردند.

 

 حدیث هشتم: فضیلت ساختن مسجد
عثمان بن عفانس روایت كرده است: «سَمِعْتُ النَّبِيَّ ج يَقُولُ: مَنْ بَنَى مَسْجِدًا لِلَّهِ بَنَى اللهُ لَهُ فِي الْجَنَّةِ مِثْلَهُ» . «از پیغمبر خدا ج شنیدم که می‌فرمود: هر کس مسجدی را برای خداوند بنا کند، خداوند مانند آن¬ را در بهشت برایش بنا می¬کند».
اساس بهره¬مندی از این فضیلت آن است که مسجد خالصانه برای ربّ العالمین و بر مبنا و پایه تقوا و پرهیز از مخالفت فرمان خدا أ و جلب خوشنودی او بنیاد نهاده شود. خداوند أ می¬فرمایند: ﴿لَا تَقُمۡ فِيهِ أَبَدٗاۚ لَّمَسۡجِدٌ أُسِّسَ عَلَى ٱلتَّقۡوَىٰ مِنۡ أَوَّلِ يَوۡمٍ أَحَقُّ أَن تَقُومَ فِيهِۚ فِيهِ رِجَالٞ يُحِبُّونَ أَن يَتَطَهَّرُواْۚ وَٱللَّهُ يُحِبُّ ٱلۡمُطَّهِّرِينَ١٠٨﴾ [التوبة: 108]. «...مسجدی (مانند مسجد قبا) كه از روز نخست بر پایة تقوا بنا گردیده است سزاوار آن است كه در آن برپای ایستی و نماز بگزاری. در آنجا كسانی هستند كه می‌خواهند (جسم و روح) خود را پاكیزه دارند و خداوند هم پاكیزگان را دوست می‌دارد».
کلمه «مِثْلَهُ» در حدیث صفتی برای مصدری محذوف می¬باشد یعنی؛ برای وی بنایی مانند آن را بنا می¬کنند. لفظ «مثل» یعنی؛ همانند و شبیه در کمیّت و کیفیّت. ولی با توجه به فرموده خداوند أ که می¬فرمایند:
﴿وَمَن جَآءَ بِٱلسَّيِّئَةِ فَلَا يُجۡزَىٰٓ إِلَّا مِثۡلَهَا﴾ [الأنعام: 160]. «هركس كار نیكی انجام دهد (پاداش مضاعف، دست‌كم از دریای جود و كرم خداوند معظّم) ده برابر دارد...». و نیز ﴿لِيُوَفِّيَهُمۡ أُجُورَهُمۡ وَيَزِيدَهُم مِّن فَضۡلِهِۦٓۚ إِنَّهُۥ غَفُورٞ شَكُورٞ٣٠﴾ [فاطر: 30]. «تا خداوند اجر‌شان را به تمام و كمال بدهد، و از فضل خود بر پاداش‌شان بیفزاید. چرا كه خدا آمرزگار و سپاسگزار است». به نظر می‌رسد که خداوند أ حدّاقل ده خانه با کیفیّت والاتر و زیباتر و عظیم-تر به وی عطا خواهد کرد. جدای از این فضیلت، این فرموده می¬رساند که ساختن مسجد وسیله داخل شدن به بهشت می¬باشد؛ چرا که لازمه بهره¬مندی از خانه‌های بهشتی داخل شدن به بهشت می-باشد؛ واحتمال هم دارد مقصود این بوده که خداوند به وی خانه¬ای عطا کرده که از ده خانه بهتر باشد .
جدای از این فضایل بنا بر فرموده پیغمبر اکرم ج ثواب و پاداش هر عبادتی در آن مسجد برای بنیانگزار مسجد نوشته می¬شود بدون اینکه از ثواب عابدان کسر شود، پیامبر ج می¬فرماید: «مَنْ سَنَّ فِي الْإِسْلَامِ سُنَّةً حَسَنَةً، فَعُمِلَ بِهَا بَعْدَهُ، كُتِبَ لَهُ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ عَمِلَ بِهَا، وَلَا يَنْقُصُ مِنْ أُجُورِهِمْ شَيْءٌ»  «هرکس در اسلام روش نیکی را بنیان نهاد و دیگران به آن عمل نمایند، به اندازه تعداد کسانیکه به آن عمل نموده برایش پاداش نوشته می¬شود؛ بدون اینکه از اجر آنان چیزی کم گردد».
حدیث نهم: فضیلت نماز جماعت در مسجد
عبدالله بن عمرس روایت کرده است: «اَن رَسُولَ الله ج قَالَ: صَلَاةُ الْجَمَاعَةِ تَفْضُلُ صَلَاةَ الْفَذِّ بِسَبْعٍ وَعِشْرِينَ دَرَجَةً» . «رسول خدا ج فرمودند: نماز جماعت بر نمازی كه تنها خوانده شود، بیست و هفت درجه، برتری دارد».
جدای از اینکه نماز خواندن با جماعت در مسجد چنین فضیلت والایی دارد، این آمدن به مسجد و آبادکردن آن با نماز و عبادت نمادی از ایمان به خداوند أ و روز قیامت می¬باشد، خداوند أ می¬فرمایند: ﴿إِنَّمَا يَعۡمُرُ مَسَٰجِدَ ٱللَّهِ مَنۡ ءَامَنَ بِٱللَّهِ وَٱلۡيَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ وَأَقَامَ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتَى ٱلزَّكَوٰةَ وَلَمۡ يَخۡشَ إِلَّا ٱللَّهَۖ فَعَسَىٰٓ أُوْلَٰٓئِكَ أَن يَكُونُواْ مِنَ ٱلۡمُهۡتَدِينَ١٨﴾ [التوبة: 18]. «تنها كسی مساجد خدا را ( با ورود پیوسته به آن) آبادان سازد كه به خدا و روز قیامت ایمان داشته باشد و نماز را چنان كه باید بخواند و زكات را بدهد و جز از خدا نترسد. امید است چنین كسانی از زمره راه یافتگان باشند».
بخاطر همین است که انسانی که قلبش در مساجد آویزان است و دلبستگی و محبّت خاص به مساجدِ خداوند أ دارد و پیوسته به مسجد رفته و با عبادت و نیایش و مناجات با خالق خود مساجد را آباد می¬کند، در روز قیامت در روزی که سایه¬ای جز سایه خداوند أ وجود ندارد، در زیر سایه خداوند متعال قرار می¬گیرد. پیامبر اکرم ج می¬فرماید: «سَبْعَةٌ يُظِلُّهُمُ اللَّهُ فِي ظِلِّهِ، يَوْمَ لاَ ظِلَّ إِلَّا ظِلُّهُ: ... رَجُلٌ قَلْبُهُ مُعَلَّقٌ فِي المَسَاجِدِ»  «هفت گروه در روز قیامت، زیر سایه¬ خداوند هستند: ... یکی از آن گروهها، مردی بوده که قلبش وابسته مسجد بوده (و همواره اهل رفتن به مسجد می‌باشد)».
جدای از این فضایل قدم نهادن به‌سوی مسجد نیز عبادت و موجب مصون ماندن از آتش جهنّم می¬شود. پیامبر اکرم ج می¬فرماید: «مَنِ اغْبَرَّتْ قَدَمَاهُ فِي سَبِيلِ الله حَرَّمَهُ الله، ﻷ، عَلَى النَّارِ»  «هر کس قدمهایش در راه خداوند عَزَّ وَجَلّ، غبارآلود شود، خداوند آتش را بر وی حرام می¬کند». با این فرموده¬های ناب و تابناک برای هر مؤمنی محرز است که الفت و انس به مساجد و عبادت در آنها از چه فواید ایمانی و حتّی اجتماعی، فرهنگی و سیاسی و ... برخوردار است که انسان و سپس خانواده و در نتیجه جامعه را اصلاح و آباد می¬کند.
حدیث دهم: فضیلت نماز جماعت صبح و عشاء در مسجد
عثمان بن عفان س روایت کرده است: «سمعت رسول الله ج يقول: مَنْ صَلَّى الْعِشَاءَ فِى جَمَاعَةٍ فَكَأَنَّمَا قَامَ نِصْفَ اللَّيْلِ وَمَنْ صَلَّى الصُّبْحَ فِى جَمَاعَةٍ فَكَأَنَّمَا صَلَّى اللَّيْلَ كُلَّهُ» . «رسول الله ج فرمودند: هرکس نماز عشاء را با جماعت بخواند، مانند این است که نصفی از شب به عبادت پرداخته باشد و هر کس نماز صبح را با جماعت انجام دهد، مانند این است که تمام شب، عبادت کرده باشد».
آنچه از مفهوم این حدیث استنباط می¬شود خواندن هر دو نماز صبح و عشاء با جماعت در مسجد ثواب قیام اللیل را به صورت کامل داراست. حقّاً این فضیلتی ناب و بزرگ است، که عدم کسب آن ضرر بزرگی می-باشد که مایه حسرت در قیامت می¬گردد.
حدیث یازدهم: فضيلت جماعت مسجد بزرگتر
أبي بن كعب س روایت کرده است: «قال رسولُ الله ج: صَلاتُكَ مَعَ الرَّجُلِ أَزْكَى مِنْ صَلاتِكَ وَحْدَكَ، وَصَلاتُكَ مَعَ الرَّجُلَيْنِ أَزْكَى مِنْ صَلاتِكَ مَعَ الرَّجُلِ، وَمَا أَكْثَرْتَ فَهُوَ أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ» . «پیغمبر خدا ج فرمود: نماز به همراه یک مرد بس بهتر از نمازت به تنهایی، و نماز به همراه دو مرد بس بهتر از به همراه یک مرد و هرچه بیشتر (باشید) در نزد خدا دوست¬داشتنی¬تر است».
این روایت اشاره به این دارد که در هر مسجدی که تعداد افراد شرکت¬کننده در جماعت بیشتر باشند اجر و ثواب بیشتر را داراست و نمادی از حرمت نهادن و تعظیم شعائر و قوانین دین می¬باشد و موجب سرور و شعف مؤمنین و بغض و آزار معاندین و مشرکین است پس رفتن به مساجد بزرگتری که نمازگزاران بیشتری دارند مستحب بوده و مشمول ثواب بیشتر می¬باشد.
حدیث دوازدهم : فضيلت ماندن در مسجد
ابوهریره س روایت کرده است: «أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: المَلاَئِكَةُ تُصَلِّي عَلَى أَحَدِكُمْ مَا دَامَ فِي مُصَلَّاهُ، مَا لَمْ يُحْدِثْ: اللَّهُمَّ اغْفِرْ لَهُ، اللَّهُمَّ ارْحَمْهُ، لاَ يَزَالُ أَحَدُكُمْ فِي صَلاَةٍ مَا دَامَتِ الصَّلاَةُ تَحْبِسُهُ لاَ يَمْنَعُهُ أَنْ يَنْقَلِبَ إِلَى أَهْلِهِ إِلَّا الصَّلاَةُ» . «پیامبر خدا ج فرمود: ملائكه بر هر كدام از شما تا موقعیكه در مسجد باشد و وضویش نشکسته باشد، دعا می¬کنند: بارالها! او را ببخش. بارالها! به وی رحم کن. همیشه شماها در نمازید (یعنی؛ از ثواب نماز بهره¬مندید) تا موقعیکه نماز شما را (در مسجد) ماندگار کند و هیچ چیزی جز نماز شما را از برگشتن به خانواده منع نکند)».
ماندن در مسجد جدای از اینکه موجب آبادانی مسجد می¬باشد بلکه بنابر این فرموده رسول الله ج هرکس در مسجد بنشیند مشمول دعای مستمر ملائکه بزرگوار خداوند أ می¬شود و آنها پیاپی تا اتمام حضورش دعای مغفرت و رحمت برایش می¬کنند و جدای از بهره¬مندی از این فضیلت، در فاصله انتظار برای نماز، ثواب نماز خواندن برایش نوشته می¬شود  البته مشمول این فضیلت و لطف و دعا شدن چندین شرط دارد که عبارتند از:
-    در مسجد انتظار بکشد.
-    در مدّت انتظار وضو داشته باشد؛ چرا که نقض وضو وی را از دعای ملائکه بی¬بهره می¬کند.
همچنین پیامبر در فرموده¬ای برای کسانی که در عمر و اوقات خود را در مساجد می¬گذرانند و صبح و شب به مسجد می¬روند وعده بهشتی را می¬دهد که رودبارها در زیر درختان آنها جاری است و در آنجاها زندگانی‌‌شان هرگز پایان نمی‌گیرد و جاودانه تا به ابد می‌مانند. ابوهریره س روایت کرده است: «عَنِ النَّبِيِّ ج قَالَ: مَنْ غَدَا إِلَى الْمَسْجِدِ وَرَاحَ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُ نُزُلَهُ مِنَ الْجَنَّةِ كُلَّمَا غَدَا أَوْ رَاحَ» . «پیامبر ج فرمودند: هرکس صبح وشب به مسجد برود، خداوند هم در بهشت هر صبح وشب طعام وغذای وی را می¬دهد».
-    البته حدیث به عام اشاره دارد که صرف نشستن در مسجد موجب مشمول دعای ملائکه می¬باشد ولی کسب «ثواب نماز» منوط به آن است که در انتظار نماز بعدی در مسجد ماندگار باشد .
حدیث سیزدهم: فضیلت رفتن به مسجد در شب
سهل بن سعد روایت کرده است: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: لِيَبْشَرِ الْمَشَّاءُونَ فِي الظَّلَامِ إِلَى الْمَسَاجِدِ بِالنُّورِ التَّامِّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ» . «رسول خدا ج فرمودند: به کسانی که شبانگاهان و در تاریکی به مساجد می¬روند بشارت به نوری کامل در روز قیامت هست».
از آنجاییکه رفتن به مسجد عبادت و هرگونه آزار و ناراحتی در راه خدا موجب رضایت حق تعالی می¬باشد فضیلتی خاص در موقع سختی و رفتن به مسجد در شبانگاهان و در تاریکی راه وجود دارد و آن نوری کامل و تام برای عبور از پل صراط و صحرای محشر می¬باشد؛ چرا که عبور هرکس از روی پل صراط به اندازه نوری بوده که به وی داده می¬شود؛ وهمه در قیامت از خداوند طلب نور خواهدن کرد: ﴿نُورُهُمۡ يَسۡعَىٰ بَيۡنَ أَيۡدِيهِمۡ وَبِأَيۡمَٰنِهِمۡ يَقُولُونَ رَبَّنَآ أَتۡمِمۡ لَنَا﴾ [التحريم: 8]. «نور (ایمان و عمل صالح) مومنان، پیشاپیش وسوی راست‌شان (رو به جانب بهشت) در حركت است. می‌گویند: پروردگارا! نور ما را كامل گردان (تا در پرتو آن به بهشت برسیم)».
حديث چهاردهم: فضيلت دور بودن خانه از مسجد
أنس بن مالك س روایت کرده است: «اَنَّ بَنِي سَلِمَةَ أَرَادُوا أَنْ يَتَحَوَّلُوا عَنْ مَنَازِلِهِمْ فَيَنْزِلُوا قَرِيبًا مِنَ النَّبِيِّ ج ، قَالَ: فَكَرِهَ رَسُولُ اللَّهِ ج أَنْ يُعْرُوا المَدِينَةَ، فَقَالَ: أَلاَ تَحْتَسِبُونَ آثَارَكُمْ» . «طایفه بَنو سَلِمَه (طایفه¬ای انصاری از خزرجی¬ها) خواستند که خانه¬های‌شان را عوض کنند و به نزدیک (خانه پیامبر ج) بیایند، أنس گفت: رسول خدا ج از اینکه (مرکز) شهر را خالی کنند خوشش نیامد، فرمودند: ثواب عملتان را از دست ندهید؟ (و هرچند فاصله دور است ولی به تعداد گام‌های‌تان ثواب می-برید)».
هر قدمی که مسلمان برای مسجد بر می¬دارد ثواب خاص دارد و وی را از آتش جهنّم دور می¬کند، بدین خاطر پیامبر ج از کسانی که می¬خواستند خانه¬های‌شان را بخاطر دوری مسجد بفروشند تا به مسجد نزدیک شوند نهی کردند و فرمودند: «إِنَّ لَكُمْ بِكُلِّ خَطْوَةٍ دَرَجَةً»  «برای هر قدمی از شما درجه¬(ای از حسنات و خیرات) وجود دارد».
وهمچنین می¬فرمایند: «مَنِ اغْبَرَّتْ قَدَمَاهُ فِي سَبِيلِ الله حَرَّمَهُ الله، ﻷ، عَلَى النَّارِ»  «هر کس قدمهایش در راه خداوند ﻷ، غبارآلود شود، خداوند آتش را بر وی حرام می¬کند».
با این وجود محرز است که دور بودن از مسجد و رفتن به آن اگرچه زحمت و وقت بیشتر می¬طلبد ولی در ازایش اجر و ثواب بیشتر را دربردارد که توشه¬ای ناب برای روز رستاخیز می¬باشد. این روایت¬ها جدای از اینکه بیان از این فضیلت می¬کنند به آشکار ابراز می¬دارند که دور بودن از مسجد دلیلی برای ترک مسجد و نماز جماعت محسوب نمی¬شود؛ چراکه اصحابی که قصد فروختن خانه¬های‌شان را کردند پیامبر ج آنها را با وجود دوری راه‌شان تشوبق به آمدن به مسجد کردند.
حدیث پانزدهم: فضیلت صبح رفتن به مسجد برای طلب علم
ابوامامه س روایت کرده است: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: مَنْ غَدَا إِلَى الْمَسْجِدِ لا يُرِيدُ إِلا أَنْ يَتَعَلَّمَ خَيْرًا أَوْ يَعْلَمَهُ، كَانَ لَهُ كَأَجْرِ حَاجٍّ تَامًّا حَجَّتهُ»  «پیامبر خدا ج فرمودند: هرکس صبح¬گاه به مسجد رود در حالیکه قصد و نیّتی جز یاد گرفتن و یاد دادن خیر (و علم و دانش) نداشته باشد برای او اجریست همانند اجر حاجی که حجّش را کامل انجام داده است».
این حدیث جدای از بیان اهمیّت علم و دانش و تعلیم و تعلّم آن، اشاره به این مطلب دارد که کسی که برای این امر خطیر به مسجد می¬رود و برای کسب آن همّت می¬گمارد جدای از بهره¬مندی از محاسن و آثار علم در دنیا، خداوند ثواب حجّی مقبول را به وی عطا خواهد کرد.


حدیث ‌شانزدهم: فضیلت قرآن خواندن در مسجد و نزول ملائکه و رحمت
أبو هریره س روایت کرده است: «قال رسول الله ج: مَنْ نَفَّسَ عَنْ مُؤْمِنٍ كُرْبَةً مِنْ كُرَبِ الدُّنْيَا، نَفَّسَ اللهُ عَنْهُ كُرْبَةً مِنْ كُرَبِ يَوْمِ الْقِيَامَةِ، وَمَنْ يَسَّرَ عَلَى مُعْسِرٍ، يَسَّرَ اللهُ عَلَيْهِ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ، وَمَنْ سَتَرَ مُسْلِمًا، سَتَرَهُ اللهُ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ، وَاللهُ فِي عَوْنِ الْعَبْدِ مَا كَانَ الْعَبْدُ فِي عَوْنِ أَخِيهِ، وَمَنْ سَلَكَ طَرِيقًا يَلْتَمِسُ فِيهِ عِلْمًا، سَهَّلَ اللهُ لَهُ بِهِ طَرِيقًا إِلَى الْجَنَّةِ، وَمَا اجْتَمَعَ قَوْمٌ فِي بَيْتٍ مِنْ بُيُوتِ اللهِ، يَتْلُونَ كِتَابَ اللهِ، وَيَتَدَارَسُونَهُ بَيْنَهُمْ، إِلَّا نَزَلَتْ عَلَيْهِمِ السَّكِينَةُ، وَغَشِيَتْهُمُ الرَّحْمَةُ وَحَفَّتْهُمُ الْمَلَائِكَةُ، وَذَكَرَهُمُ اللهُ فِيمَنْ عِنْدَهُ، وَمَنْ بَطَّأَ بِهِ عَمَلُهُ، لَمْ يُسْرِعْ بِهِ نَسَبُهُ» . «هر کس تنگی و غمی از تنگی‌ها و غم‌های دنیا را از مؤمنی برطرف کند، خداوند تنگی و غمی از تنگی‌ها و غم‌های قیامت را از او برطرف می¬کند و هر کس با بدهکار تنگدستی، آسانگیری کند، خداوند در دنیا و آخرت با او آسانگیری می¬کند و کسی که (عیب) مسلمانی را بپو‌شاند، خداوند در دنیا و آخرت (عیوب و گناهان) او را می¬پو‌شاند؛ خداوند یار بنده است تا وقتی که بنده یار برادر خود باشد، و هر کس راهی را برای جستجوی علم در پیش بگیرد، خداوند با آن، راهی بهسوی بهشت برای او هموار می¬نماید؛ و هر گاه عدهای در یکی از خانه‌های خدا (مساجد) جمع شدند که کتاب خدا را تلاوت کنند و به همدیگر آن را تعلیم دهند، آرامش بر آنها وارد میشود و رحمت خدا آنها را فرا می¬گیرد و ملایکه آنان را فرو می¬پو‌شانند و خداوند در زمرهی کسانی که همواره در حضور او هستند، از آنان یاد می¬کند؛ و کسی که عمل خیرش نتواند به او کمک کند، (عملی نداشته باشد، یا عملش خالصانه و مقبول نباشد)، نسب او هیچ فایدهای برای او ندارد و به دادش نمی¬رسد».
این حدیث دربردارنده چندین مطلب اجتماعی و ایمانی می¬باشد که عمل بدان تنظیم کننده سعادت دنیا و آخرت می¬باشد:
-    از آنجاییکه انسان‌ها در تعامل اجتماعی خود دارای مشکلات و مصایب مختلف می¬شوند و در این گیرو دار مشکلات بهم ارتباط برقرار می¬کنند و در موارد مختلف بهم نیازمندند، پیامبر بیان از انگیزه¬ای مخصوص برای حل مشکلات دیگران می¬کند و آن: هرکس در دنیا به مشکل کسی بخاطر رضای خداوند رسیدگی کند، خداوند مشکلات دنیا و آخرت او را برطرف می¬کند و هرکس برکسی که در دنیا دچار سختی و سنگینی حیات شده بر او آسان بگیرد و زندگیش را آسان کند، خداوند در دنیا و قیامت برایش آسانی و راحتی فراهم می¬کند و تاموقعیکه انسان با فکر و عمل در پی یاری و کمک به دیگران باشد، خداوند نیز وی را یاری خواهد داد.
-    هرکی عیب و عار کسی را در این دنیا بپو‌شاند، خداوند در دنیا و قیامت از وی محافظت کرده و عیبهای وی را می¬پو‌شاند، که بی شک بی¬نصیب شدن از این نعمت زندگی را برای انسان ناگوار و ناممکن خواهد کرد.
-    هرکس در مسیر علم قرار گیرد، خداوند وی را در مسیر بهشت جاودان قرار می¬دهد و سلوک در آن را برای وی آنقدر آسان می¬کند که به بهشت جاودان می¬رسد.
-    در صورتیکه جماعتی در مسجد برای تلاوت قرآن و تعلیم و تعلّم آن گرد هم آیند خداوند آنها را از بهره¬مند از چهار نعمت خواهد کرد:
1-    سکینه و آرامش.
2-    رحمت و برکت خداوند.
3-    احاطه شدن با ملائکه که برای آنها دعای رحمت و مغفرت می¬کنند.
4-    خداوند آنها را در نزد ملائكه¬های مقرّبش یاد می¬کند، به گونه¬ای که مایه مغفرت و محبّت آنها در بین اهل دنیا و آسمان می¬شود.
گردهم آمدن و اجتماع برای قرائت قرآن و فهم آن در مسجد جدای از اینکه نوعی همکاری در راستای تقوا و پرهیزگاری و استفاده از معلومات یکدیگر می¬باشد بلکه موجب بهره¬مندی از فضایل مذکور نیز می¬باشد.
حدیث هفدهم: جواز خوابیدن و استراحت در مسجد
عبدالله بن عمر  روایت كرده است: «كُنْتُ غُلاَمًا شَابًّا عَزَبًا فِي عَهْدِ النَّبِيِّ ج، وَكُنْتُ أَبِيتُ فِي المَسْجِدِ، وَكَانَ مَنْ رَأَى مَنَامًا قَصَّهُ عَلَى النَّبِيِّ ج، فَقُلْتُ: اللَّهُمَّ إِنْ كَانَ لِي عِنْدكَ خَيْرٌ فَأَرِنِي مَنَامًا يُعَبِّرُهُ لِي رَسُولُ اللَّهِ ج، فَنِمْتُ، فَرَأَيْتُ مَلَكَيْنِ أَتَيَانِي، فَانْطَلَقَا بِي، فَلَقِيَهُمَا مَلَكٌ آخَرُ، فَقَالَ لِي: لَنْ تُرَاعَ، إِنَّكَ رَجُلٌ صَالِحٌ. فَانْطَلَقَا بِي إِلَى النَّارِ، فَإِذَا هِيَ مَطْوِيَّةٌ كَطَيِّ البِئْرِ، وَإِذَا فِيهَا نَاسٌ قَدْ عَرَفْتُ بَعْضَهُمْ، فَأَخَذَا بِي ذَاتَ اليَمِينِ. فَلَمَّا أَصْبَحْتُ ذَكَرْتُ ذَلِكَ لِحَفْصَةَ. فَزَعَمَتْ حَفْصَةُ، أَنَّهَا قَصَّتْهَا عَلَى النَّبِيِّ ج، فَقَالَ: إِنَّ عَبْدَ اللَّهِ رَجُلٌ صَالِحٌ، لَوْ كَانَ يُكْثِرُ الصَّلاَةَ مِنَ اللَّيْلِ. وَكَانَ عَبْدُ اللَّهِ بَعْدَ ذَلِكَ يُكْثِرُ الصَّلاَةَ مِنَ اللَّيْلِ» . «من پسری جوان و مجرّد در زمان پیامبر ج بودم، و در مسجد بیتوته می¬کردم و هرکس خوابی می¬دید برای پیامبر ج تعریف می¬کرد، من گفتم: بارالها! اگر برای من خیری در نزد تو هست، به من خوابی ن‌شان بده تا رسول الله ج برایم تعبیر کند، پس خوابیدم، دو ملائکه دیدم که نزدم آمده و مرا بردند تا اینکه نزد ملائکه دیگری رسیدیم. وی به من گفت: نترس! تو مرد صالحی هستی. سپس مرا کنار آتش جهنّم بردند وآنجا شبیه چاه بود ودر آن افرادی را دیدم که بعضی از آنها را می¬شناختم. سپس مرا به سمت راست (بهشت) بردند؛ و صبح خوابم را برای حفصه بازگو کردم و حفصه نیز آن را برای پیامبر ج بیان نمود. و رسول الله ج فرمودند: عبدالله بن عمر مرد صالحی است اگر نماز شبش را زیاد کند! و پس از این واقعه عبدالله قسمت کمی از شب را می¬خوابید (و اکثر آن را شب زنده¬داری می‌کرد)».
این حدیث بیان از آن دارد که ماندن در مسجد و خوابیدن در آن خلاف شریعت نمی¬باشد؛ چراکه هیچ ممانعتی در انجام آن وارد نشده است و هیچ منافاتی با هدف مسجد یعنی؛ عبادت کردن ندارد. البته نباید ماندن در آن موجب مزاحمت نمازگزاران و عبادت در آن شود و فضای مسجد را بهم بزند و به استراحتگاه تبدیل شود و موجب آزار و رخوت و ناراحتی مسلمانان شود.
جدای از این مشاهده می¬شود که پیامبر ج، صالح بودن عبدالله بن عمر  را منوط به شب¬زنده¬داری و نماز در شب می¬کند؛ چرا که نماز و عبادت در این موقع عارفانه جدای از معنویّات خاص، نمادی از تقوا و خشوع و ایمان راسخ می¬باشد. خداوند أ در وصف پرهیزگاران و عباد الرحمان می‌فرمایند: ﴿وَٱلَّذِينَ يَبِيتُونَ لِرَبِّهِمۡ سُجَّدٗا وَقِيَٰمٗا٦٤﴾ [الفرقان: 64]. ‏ «و كسانیند كه (بخش قابل ملاحظه‌ای از شب، و گاهی تمام) شب را با سجده و قیام به روز می‌آورند (و با عبادت و نماز سپری می‌كنند)».
جدای از خوابیدن، استراحت کردن در مسجد نیز ایرادی در شریعت ندارد، عبدالله بن زید الانصاری س روایت کرده است: «أَنَّهُ رَأَى رَسُولَ اللَّهِ ج مُسْتَلْقِيًا فِي المَسْجِدِ وَاضِعًا إِحْدَى رِجْلَيْهِ عَلَى الأُخْرَى»  « وی پیامبر ج را در حالیکه دراز کشیده بودند ویکی از پاهای‌شان را هم روی یکدیگر قرار داده در مسجد النبی دیدند».


حدیث هجدهم: جواز خوردن و آشامیدن در مسجد
عبدالله بن الحارث الزبیدی س روایت کرده است: «كُنَّا نَأْكُلُ عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ ج فِي الْمَسْجِدِ، الْخُبْزَ وَاللَّحْمَ ثُمَّ أُقِيمَتِ الصَّلَاةُ فَصَلَّيْنَا وَلَمْ نَتَوَضَّأْ»  «ما در زمان پیغمبر خدا ج در مسجد نان و گوشت می¬خوردیم سپس نماز برپا می¬شد و وضو نمی¬گرفتیم (یعنی؛ با همان وضویی که داشتیم نماز می‌خواندیم)».
این روایت جدای از اینکه به بیان جواز نماز بدون تجدید وضو می-پردازد صراحتاً ابراز می¬دارد که خوردن و آشامیدن در مسجد جایز است.
البته اگرچه برخی از فقها خوردن و آشامیدن را جز برای حالات خاص همچون شخص معتکف و مسافر و ... مکروه می¬دانند ولی بیان صریح حدیث و انجام این عمل به صورت مکرّر از یاران بزرگوار پیامبر ج می-رساند که این عمل مکروه نبوده و مُباح می¬باشد البته در این راستا باید نظم و نظافت مسجد حفظ شود و خوردن و آشامیدن موجب آلودگی و انتشار بوی بد و رایحه ناخوشایند نشود؛ چرا که پیغمبر بزرگوار و محبوب ج می-فرمایند: «مَنْ أَكَلَ مِنْ هَذِهِ الشَّجَرَةِ يَعْنِي الثُّومَ فَلَا يَقْرَبَنَّ مَسْجِدَنَا» . «هر کس از این درخت یعنی؛ سیر بخورد به هیچ وجه به مسجد ما نزدیک نشود».
پس از آنجاییکه با وجود بوی بد پیاز و امثال آن نباید به مسجد نزدیک شد، به طور اولی باید در مسجد از خوردن و آشامیدنی¬هایی که انتشار بوی بد و کریه دارند خودداری شود تا فضای مسجد همشه پاک و عطرآگین نگه¬داشته شود.
حدیث نوزدهم: جواز بازی کردن در مسجد
عائشه س روایت کرده است: «أَنَّ أَبَا بَكْرٍ س، دَخَلَ عَلَيْهَا وَعِنْدَهَا جَارِيَتَانِ فِي أَيَّامِ مِنَى تُدَفِّفَانِ، وَتَضْرِبَانِ، وَالنَّبِيُّ ج مُتَغَشٍّ بِثَوْبِهِ، فَانْتَهَرَهُمَا أَبُو بَكْرٍ، وَقَالَ: مِزْمَارَةُ الشَّيْطَانِ عِنْدَ النَّبِيِّ ج فَكَشَفَ النَّبِيُّ ج عَنْ وَجْهِهِ، فَقَالَ: دَعْهُمَا يَا أَبَا بَكْرٍ، فَإِنَّهَا أَيَّامُ عِيدٍ، وَتِلْكَ الأَيَّامُ أَيَّامُ مِنًى. وَقَالَتْ عَائِشَةُ: رَأَيْتُ النَّبِيَّ ج يَسْتُرُنِي وَأَنَا أَنْظُرُ إِلَى الحَبَشَةِ وَهُمْ يَلْعَبُونَ فِي المَسْجِدِ فَزَجَرَهُمْ عُمَرُ، فَقَالَ النَّبِيُّ ج: دَعْهُمْ أَمْنًا بَنِي أَرْفِدَةَ. حَتَّى إِذَا مَلِلْتُ، قَالَ: حَسْبُكِ؟ قُلْتُ: نَعَمْ، قَالَ: فَاذْهَبِي!» . «ابوبکر س بر عائشه س داخل شد و در نزدش دو جاریه در ایّام تشریق دید که دف می¬زدند، و می¬نواختند در حالیکه پیغمبر ج با لباسش خود را پو‌شانده بود، ابوبکر آنها را دور کرد و گفت: مزمار شیطان در نزد پیامبر ج می¬نوازید. پیامبر ج رویش را آشکار کرد و فرمود: آنها را به حال خود واگذار ای ابوبکر! این روزها عید و ایام مِنی است. عائشه گفت: پیامبر ج را دیدم مرا پو‌شاند و من به بردگان حبشه که در مسجد بازی می‌کردند و عمر آنها را باز می¬داشت، نگاه می¬کردم، پیامبر ج فرمود: عمر! آنها را رها کن (وبگذار ادامه دهند!) و سپس به آنها گفت ادامه دهید. تا اینکه من خسته شدم و پیامبر ج به من فرمودند: کافی است؟ من هم گفتم: آری! و سپس فرمودند: پس برویم».
این حدیث بیانی آشکار در این دارد که پیامبر اکرم ج در برابر بازی حبشی¬ها در مسجد نه تنها سکوت کرده¬اند بلکه فرموده¬اش به عمرس مبنی به ترک گفتن آنها علامت جواز و مُباح بودن بازی در مسجد می¬باشد البته نووی / در شرح مسلم گفته: در این حدیث جواز بازی با اسلحه و مانند آن از ادوات جنگی در مسجد وجود دارد و هر آنچه که در معنایش از اسباب معیّن برای جهاد باشد و همچنین بیانی آشکار از رأفت و رحمت و حُسن خلق و معاشرت به نیک پیامبر ج می¬باشد .
در ظاهر حدیث نمی¬توان دریافت که بازی در مسجد فقط برای تدریب جنگی و با اسلحه و ادوات جنگی سبک جایز می¬باشد؛ چراکه ظاهراً بازی و رقص آنها در روز عید و برای شادمانی بوده است پس به نظر می¬رسد که بازی و رقص و حرکات موزون در ‌شان مسجد و انسان و با رعایت شئونات اخلاقی که منافات و تعارض و مزاحمت برای عبادت عابدان نداشته باشد، جایز می¬باشد، خصوصاً برای کودکان و نوجوانان که در مسجد به بازی و سرگرمی مشغول می¬باشند، نباید آنها مورد آزار روانی قرار داد؛ چراکه جدای از اینکه عمل آنها مشروع می¬باشد بلکه حفظ شخصیّت و جلب محبّت و خاطره زیبا داشتن از مسجد بر تفکّر و تربیت ایمانی آنها نقش بسزایی دارد.
حدیث بیستم: جواز اطراق کردن در مسجد
عائشه س روایت کرده است: «أَنَّ وَلِيدَةً كَانَتْ سَوْدَاءَ لِحَيٍّ مِنَ العَرَبِ، فَأَعْتَقُوهَا، فَكَانَتْ مَعَهُمْ، قَالَتْ: فَخَرَجَتْ صَبِيَّةٌ لَهُمْ عَلَيْهَا وِشَاحٌ أَحْمَرُ مِنْ سُيُورٍ، قَالَتْ: فَوَضَعَتْهُ - أَوْ وَقَعَ مِنْهَا - فَمَرَّتْ بِهِ حُدَيَّاةٌ وَهُوَ مُلْقًى، فَحَسِبَتْهُ لَحْمًا فَخَطِفَتْهُ، قَالَتْ: فَالْتَمَسُوهُ، فَلَمْ يَجِدُوهُ، قَالَتْ: فَاتَّهَمُونِي بِهِ، قَالَتْ: فَطَفِقُوا يُفَتِّشُونَ حَتَّى فَتَّشُوا قُبُلَهَا، قَالَتْ: وَاللَّهِ إِنِّي لَقَائِمَةٌ مَعَهُمْ، إِذْ مَرَّتِ الحُدَيَّاةُ فَأَلْقَتْهُ، قَالَتْ: فَوَقَعَ بَيْنَهُمْ، قَالَتْ: فَقُلْتُ هَذَا الَّذِي اتَّهَمْتُمُونِي بِهِ، زَعَمْتُمْ وَأَنَا مِنْهُ بَرِيئَةٌ، وَهُوَ ذَا هُوَ، قَالَتْ: فَجَاءَتْ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ج فَأَسْلَمَتْ، قَالَتْ عَائِشَةُ: «فَكَانَ لَهَا خِبَاءٌ فِي المَسْجِدِ - أَوْ حِفْشٌ» . «كنیز سیاه آزاد شده یكی از قبائل عرب كه قبلاً با آنها زندگی كرده بود، (خاطره¬ای برای من تعریف كرد و) گفت: دختر بچه خردسالی از آن قبیله، كه گردن بند چرمی سرخ رنگی داشت، از خانه بیرون شده بود. معلوم نیست آن ¬را به زمین نهاده یا گم كرده بود. از قضا، پرنده¬ای گوشت خوار آن¬را دیده و به خیال اینكه قطعه گوشتی است، برداشته و برده بود. خانواده دختر هر چه كوشش كردند، آن¬را نیافتند. سرانجام، مرا متهم كردند و بازرسی نمودند. تا جایی كه شرمگاهش را تفتیش كردند. بخدا سوگند، دیری نگذشته بود كه آن مرغ، گردن بند را از بالا به زمین انداخت. گفتم: این است آن چیزی كه مرا به سرقت آن متهم كرده¬اید در صورتی كه من بی¬گناه بودم. بعد از آن بود كه خدمت رسول الله ج شرفیاب شده، مسلمان شدم. عایشه می¬فرماید: آن كنیزك در صحن مسجد، خیمه¬ای داشت که داخلش زندگی می¬کرد».
این روایت می¬رساند که ماندن در مسجد برای اهدافی خاص و صحیح جای ایراد ندارد خصوصاً برای مسافر که به صورت موقتی قصد استراحت و ماندن دارد و یا طلبه¬هایی که قصد علم¬آموزی دارند و یا متولّیی که قصد محافظت و نگهداری مسجد را دارد.
ابن حجر ابراز می¬دارد: این حدیث بیان از مُباح بودن ماندن و خوابیدن در شب و روز برای مسلمانی (زن یا مرد) که جای خواب ندارد یا ماندن زنی برای محافظت در موقع فتنه و نیز بیان از مباح بودن بناکردن سایه¬بان و یا خیمه¬زدن در صحن مسجد دارد. همچنین بیان از خارج شدن انسان از شهری که در آن در ناخوشی و ناراحتی به سر می¬برد تا شاید همانطور که برای این زن، خیر در پی داشت برای وی نیز خیر حاصل گردد و نیز بیان از فضیلت هجرت از دارالکفر و همچنین اجابت و پناه دادن مظلوم هرچند که کافر باشد می¬نماید؛ چراکه از سیاق حدیث استنباط می¬شود که زن بعد از ورودش به مدینه مسلمان شد .
حدیث بیست و یکم: جواز دخول بچه به مسجد
ابوقتاده أنصاری س روایت کرده است: «أَنَّ رَسُولَ اللّهِ ج كَانَ يُصَلِّي وَهُوَ حَامِلٌ أُمَامَةَ بِنْتَ زَيْنَبَ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ ج، وَلِأَبِي العَاصِ بْنِ رَبِيعَةَ بْنِ عَبْدِ شَمْسٍ فَإِذَا سَجَدَ وَضَعَهَا، وَإِذَا قَامَ حَمَلَهَا» . «رسول الله ج هنگام نماز خواندن، امامه، دختر زینب (نوه¬اش) را كه پدرش ابوالعاص بن ربیع بن عبد شمس بود، بر دوش می¬گرفت. و هنگامیكه به سجده می¬رفت، او را بر زمین می¬گذاشت و وقتیكه از سجده بلند می¬شد، او را دوباره بر دوش می¬نهاد».
 این واقعه در مسجد و در موقع نماز جماعت رخ داده است و می¬تواند بیان¬کننده احکام متعدّد باشد از جمله:
-    آوردن بچه؛ دختر و پسر به مسجد جایز است؛ و این عمل جدای از اینکه جایز بوده بلکه محاسن تربیتی و ایمانی خاص برای فرزندان به همراه دارد. والدین با آوردن فرزندان به مسجد جدای از اینکه آنها را در فضای پربرکت و زیبای مسجد قرار می-دهند عملاً به آنها آموزش ایمان و عبادت می¬دهند که وظیفه اصلی همه والدین نسبت به فرزندان می¬باشد.
-    نووی/ اشاره می¬كند كه این حدیث منسوخ نبوده و هیچ خلافی با قواعد شریعت ندارد؛ چراکه انسان پاک است و آنچه در درونش هم می¬باشد معفوٌ عنه است و لباس و بدن کودکان حمل بر پاکی می¬باشد تا اثبات نجاست شود و حرکات اضافی در نماز هرگاه اندک یا زیاد ولی جداگانه باشند نماز را باطل نمی¬¬کنند و دلایل شرع بر این معلوم است و فعل نبیّ ج نیز ن‌شانه جواز آن می-باشد .
-    در صورتیکه آوردن کودکان به مسجد جایز باشد، آموزش آنها در مسجد نیز جایز می¬باشد البته باید سعی شود مدیرانی باشند تا نظم و نظام مسجد را حفظ کنند و در صورت مشاهده اعمال کودکانه و ناخوشایند از آنها باید با نهایت احترام و آرامی برخورد شود، تا شخصیّت آنها جریحه¬دار نگردد و خاطره ناخوشایند از مسجد و نمازگزاران نداشته باشند؛ چراکه کودکان در تحلیل این مسایل دارای حسّی حساس و درونی آگاه هستند و سرمایه و آیندگانی هستند که مساجد را آباد می¬کنند.
-    اگر کسی موبایلش هنگام نماز به صدا درآمد، می¬تواند آن¬را خاموش کرده تا موجب آزار و اذیت سایر نمازگزاران و یا اخلال در نماز خود نگردد؛ چراکه بیرون آوردن موبایل و خاموش كردن آن، کمتر از بلند کردن امامه توسط رسول الله ج نیست لذا این عمل جایز می‌باشد. البته باید اشاره کنیم که از حرکات زیادی خودداری شود و تا حدّ امکان حرکاتش اندک باشد.
این عمل پیامبر ج و همچنین بنابر روایت مختلف دیگر، تواضع و احترام و مهربانی و شفقت رسول خدا ج را نسبت به کودکان می¬رساند، که متأسفانه برخی از والدین و انسان‌ها نسبت به این امانت¬های خداوند أ، کوتاهی وافر و بی¬حرمتی زیاد دارند.
باید اشاره کنیم که بعضی گفته¬اند رسول الله ج می¬فرماید: «جَنِّبُوا مَسَاجِدَكُمْ صِبْيَانَكُمْ، وَمَجَانِينَكُمْ» . «کودکان و دیوانگان را از مساجد دوری کنید». اما اسناد این روایت مردود بوده لذا قابلیت احتجاج را ندارد.
حدیث بیست و دوّم: جواز خواندن نماز جنازه در مسجد
عباد بن عبدالله روایت کرده است: «أَنَّ عَائِشَةَ س أَمَرَتْ أَنْ يَمُرَّ بِجَنَازَةِ سَعْدِ بْنِ أَبِي وَقَّاصٍ س فِي الْمَسْجِدِ، فَتُصَلِّيَ عَلَيْهِ، فَأَنْكَرَ النَّاسُ ذَلِكَ عَلَيْهَا، فَقَالَتْ: مَا أَسْرَعَ مَا نَسِيَ النَّاسُ، مَا صَلَّى رَسُولُ اللهِ ج عَلَى سُهَيْلِ ابْنِ الْبَيْضَاءِ إِلَّا فِي الْمَسْجِدِ» . «عائشه س دستور داد که روی جنازه سعد بن ابی وقّاص س در مسجد نماز بخوانند؛ و مردم هم این کار را منکر و ناپسند دانستند. لذا عائشه گفت: مردم چه به سرعت فراموش کردند! مگر پیامبر ج بر جنازه سهیل بن بیضاء در مسجد نماز نخواند؟!».
جمهور فقها بر این باورند که خواندن نماز جنازه در مسجد بر مبنای روایت مذکور جایز می¬باشد، و برخی از فقها همچون حنفیّه آن را مکروه می¬دانند و آن بخاطر اجتناب از احتمال کثیف و آلوده کردن مسجد می‌باشد. با این وصف همه فقها اتفاق¬نظر دارند در صورت احتمال آلوده کردن مسجد این امر جایز نیست .

حدیث بیست و سوّم: جواز دخول حیوانات به مسجد در صورت عدم آلوده کردن مسجد
عبدالله بن عباس س روایت کرده است: «طَافَ النَّبِيُّ ج فِي حَجَّةِ الوَدَاعِ عَلَى بَعِيرٍ، يَسْتَلِمُ الرُّكْنَ بِمِحْجَنٍ» . «پیغمبر ج در حجّة الوَدَاع در حالیکه روی شتر بوده، (چون نمی¬توانس با دست رکن را لمس کند،) آن را با عصایش لمس می¬نمود».
این حدیث اشاره به این دارد که طواف کردن بر روی حیوان و یا هر وسیله دیگر جایز می¬باشد و نیز می¬رساند که جایز است حیوان به محدوده مسجد داخل گردد ولی اگر آلوده شد باید سریعاً تمییز گردد.
همچنین حدیث بیانگر این می¬باشد که استلام با دست به حجرالأسود مستحب بوده و در صورت ناتوانی با عصا انجامش مستحب می¬باشد و نیز بکار بردن کلمه «حجة الوَداع» جایز می¬باشد .


حدیث بیست و چهارم: جواز دخول کافر، جنب، حائض و نفساء به مسجد
ابوهریره س روایت کرده است: «بَعَثَ النَّبِيُّ ج خَيْلًا قِبَلَ نَجْدٍ، فَجَاءَتْ بِرَجُلٍ مِنْ بَنِي حَنِيفَةَ يُقَالُ لَهُ: ثُمَامَةُ بْنُ أُثَالٍ، فَرَبَطُوهُ بِسَارِيَةٍ مِنْ سَوَارِي المَسْجِدِ، فَخَرَجَ إِلَيْهِ النَّبِيُّ ج فَقَالَ: أَطْلِقُوا ثُمَامَةَ، فَانْطَلَقَ إِلَى نَخْلٍ قَرِيبٍ مِنَ المَسْجِدِ، فَاغْتَسَلَ، ثُمَّ دَخَلَ المَسْجِدَ، فَقَالَ: أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَأَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ اللَّهِ» . «پیغمبر ج سوارکارانی را به‌سوی نجد فرستاد، مردی از بنی حنیفه را آوردند که به وی می¬گفتند: ثُمَامَةُ بْنُ أُثَال، وی را به دیواری از دیوارهای مسجد بستند، پیامبر ج به‌سوی او خارج شد و فرمود: ثُمَامَه را آزاد کنید، وی راهی نخلی نزدیک به مسجد شد و غسل کرد، سپس داخل مسجد شد و گفت: شهادت می¬دهم که معبودی «بر حق» وجود ندارد و محمّد فرستاده خداست».
در این حدیث مشاهده می¬شود که ثُمَامَه با وجود اینکه کافر بود در مسجد بسته بودنش و پیامبر ج بر ورود وی به مسجد ایرادی نگرفتند. پس ورود کافر به مسجد ایرادی ندارد به جز مسجد الحرام؛ چرا که خداوند أ می¬فرمایند: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِنَّمَا ٱلۡمُشۡرِكُونَ نَجَسٞ فَلَا يَقۡرَبُواْ ٱلۡمَسۡجِدَ ٱلۡحَرَامَ بَعۡدَ عَامِهِمۡ هَٰذَاۚ وَإِنۡ خِفۡتُمۡ عَيۡلَةٗ فَسَوۡفَ يُغۡنِيكُمُ ٱللَّهُ مِن فَضۡلِهِۦٓ إِن شَآءَۚ إِنَّ ٱللَّهَ عَلِيمٌ حَكِيمٞ٢٨﴾ [التوبة: 28]. «ای كسانی كه ایمان آورده‌اید! بیگمان مشركان (به سبب كفر و شرك‌شان، از لحاظ عقیده) پلیدند، لذا نباید پس از امسال (كه نهم هجری است) به مسجدالحرام وارد شوند».
با این وصف که ورود و ماندن کافر به مسجد جایز می¬باشد، ورود و ماندن حائض و نفساء و جنب نیز ایرادی ندارد، و این مذهب فقهایی چون احمد بن حنبل و اسحاق بن راهویه و داود ظاهری و مزنی و امام ابن حزم هم می‌باشد؛ فقط احمد بن حنبل و اسحاق بن راهویه گفته¬اند باید وضوء بگیرند؛  البته فقهای حنفیّه و مالکیّه بر این باورند که ورود زنان حائض و نفساء و انسان جنب به مسجد حرام می¬باشد و فقهای شافعیّه و حنابله ماندن این افراد را حرام می¬دانند ولی عبور‌شان را به شرط آلوده نکردن مسجد جایز می¬دانند. اساس استدلال این دسته از فقها روایت أمّ¬المؤمنین عائشه س می¬باشد که گفته¬اند: «قَالَ رَسُول اللَّهِ ج: إِنِّي لاَ أُحِل الْمَسْجِدَ لِحَائِضِ وَلاَ جُنُبٍ» . «پیغمبر خدا ج فرمود: من داخل مسجد برای جنب و حائض را حلال نمی¬دانم».
البته باید اشاره کرد سند این حدیث ضعیف و غیر قابل احتجاج می-باشد و از آنجاییکه دلیلی بر ممانعت این افراد برای ورود و ماندن در مسجد وجود ندارد و از طرفی دیگر پیامبر ج بر بودن ثُمَامَةُ بْنُ أُثَال قبل اسلامش در حالت کفر در مسجد ایراد نگرفتند پس به طور اولی ورود و ماندن زنان حائض و نفساء و انسان جنب به مسجد و ماندن‌شان خصوصاً برای تعلیم و تعلّم و پاکیزه کردن مسجد و ... هیچ ایرادی ندارد و جایز می¬باشد .
 
حدیث بیست و پنجم: تمییز کردن و پاک نمودن مساجد
عائشه س روایت کرده است: «أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج أَمَرَ بِالْمَسَاجِدِ أَنْ تُبْنَى فِي الدُّورِ، وَأَنْ تُطَهَّرَ وَتُطَيَّبَ» . «پیغمبر خدا ج امر فرمودند که در محلّه¬ها مساجد ساخته شوند، و پاکیزه و مرتب و خوشبو نگهداری شوند».
کلمه «الدُّور» جمع دار، اسم جامعی برای بناء و محله می¬باشد و منظور از آن محله¬ها می¬باشد و بدین¬خاطر به محله و منطقه¬ای دار گفته می¬شود چون افراد آن منطقه و محله در آن جمع می¬شوند. و همچنین می¬توان به خانه معنا شود بدین معنا که «مردم در خانه-های‌شان اتاق یا مکان خاصی را همچون مسجد برای عبادت و مناجات با پروردگار قرار دهند». هر دو معنا قابل استنباط می¬باشد .
ساختن مساجد در هر محله¬ای نوعی آسانی و راحتی برای مردم آن محلّه فراهم می¬آورد تا آنها زودتر و راحت¬تر به مسجد رفت و آمد کنند. با این وصف نباید ساختن مساجد در کنار هم مایه تفرقه و جدا شدن مردم از هم شود؛ چرا که از اهداف مسجد گردهم آوردن مردم در کنار هم برای عبادت و لبیک گفتن به ندای ﴿إِيَّاكَ نَعۡبُدُ وَإِيَّاكَ نَسۡتَعِينُ٥﴾ [الفاتحة: 5]. می¬باشد و هنگامیکه عمر بن خطاب س قلمرو اسلامی را گسترش داد امر کرد که دو مسجد به قصد ضرر رساندن در کنار هم برپا نشوند و از جمله ضرر ایجاد مساجد بسیار نزدیک تفرقه بین مردم منطقه و محلّه می¬باشد . البته دقّت شود ساختن مساجد در کنار هم هیچ ایراد شرعی ندارد مگر اینکه وجود آنها در کنار هم منافع خاصی دربرنداشته باشد و سبب جدا شدن و تفرقه اهالی محلّه شود.
هچنین از حقوق مسجد تمییز نگه¬داشتن و مرتب بودن و خوشبو نگه-داشتن آن می¬باشد تا در سایه آرامش و آرایستگی مسجد، عابدانِ اللهِ متعال به نحو أحسن به عبادت و بندگی مشغول باشند.
البته نظافت مسجد منحصر در ظاهر آن نمی¬باشد بلکه باید از هرگونه عامل خارجی که نظم و زیبایی و آرامش مسجد را برهم می¬زند جلوگیری شود تا هدف پروردگار از تشریع مسجد و ساخت آن فراهم گردد. یکی از مواردی که پیامبر ج در حفظ نظافت و پاکی مسجد بر آن تأکید داشته¬اند، نریختن آب دهان و به قیاس آن هر چیز کثیف و چندش¬آوری که موجب آزار و اشمزاز نمازگزاران و عابران مسجد می¬شود، می¬باشد. انس بن مالک س روایت کرده است: «قَالَ النَّبِيُّ ج: الْبُزَاقُ فِي الْمَسْجِدِ خَطِيئَةٌ وَكَفَّارَتُهَا دَفْنُهَا» . «پیغمبر خدا ج فرمودند: بزاق ریختن در مسجد خطا و گناه می¬باشد و کفاره آن دفن و پاک کردن آن می¬باشد». در فرموده-ای دیگر راه پاک کردن آب دهان و چگونگی ریختن آن در مسجد در حالت ضرورت را بیان می‌فرمایند: ابوهریره س روایت کرده است: «أَنَّ رَسُولَ اللهِ ج رَأَى نُخَامَةً فِي قِبْلَةِ الْمَسْجِدِ، فَأَقْبَلَ عَلَى النَّاسِ، فَقَالَ: مَا بَالُ أَحَدِكُمْ يَقُومُ مُسْتَقْبِلَ رَبِّهِ فَيَتَنَخَّعُ أَمَامَهُ، أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يُسْتَقْبَلَ فَيُتَنَخَّعَ فِي وَجْهِهِ؟ فَإِذَا تَنَخَّعَ أَحَدُكُمْ فَلْيَتَنَخَّعْ عَنْ يَسَارِهِ، تَحْتَ قَدَمِهِ، فَإِنْ لَمْ يَجِدْ فَلْيَقُلْ هَكَذَا وَوَصَفَ الْقَاسِمُ فَتَفَلَ فِي ثَوْبِهِ، ثُمَّ مَسَحَ بَعْضَهُ عَلَى بَعْضٍ» . «روزی پیامبر آب دهانی را در جهت قبله دیدند ولذا رو به مردم کرده وفرمودند: چرا وقتی یکی از شما روبه روی پروردگار (در نماز) می¬ایستد، به طرف مقابلش آب دهانش را می‌ریزد؟ آیا دوست دارید که که کسی به روی شما تف کند؟ پس اگر کسی مجبور شد، آب دهانش را سمت چپ وزیر پایش بریزد؛ واگر نتوانست، آن را بین گوشه¬ی لبسش ریخته وبهم بمالد».
حدیث بیست و ششم: أذکار مسجد
قدم نهادن به‌سوی مسجد عبادت است، به گونه¬ای که پیامبر اکرم ج در مسیر رسیدن به مسجد با خداوند أ به مناجات می-پرداختند و در هنگام ورود و خروج از آن نیز أذکاری را بیان می¬کردند که جدای از اینکه اهمیّت عبادت در مسجد را ن‌شان می¬دهند بلکه دعاهایی هستند که قبولی آن از طرف پروردگار أ نهایت خیر و برکت و احسان و آرامش را برای مسلمان به بار می¬آورند. این أذکار عبارتند از:
دعاى رفتن به مسجد ج
پیامبر ج فرموده¬اند: «أَللَّهُمَّ اجْعَلْ فِيْ قَلْبِيْ نُوْراً، وَفِيْ لِسَانِيْ نُوْراً، وَفِيْ سَمْعِيْ نُوْراً، وَ فِيْ بَصَرِيْ نُوْراً، وَ مِنْ فَوْقِيْ نُوْراً، وَ مِنْ تَحْتِيْ نُوْراً، وَعَنْ يَمِيْنِيْ نُوْراً وَعَنْ شِمَالِيْ نُوْراً، وَ مِنْ أَمَامِيْ نُوْراً، وَ مِنْ خَلْفِيْ نُوْراً، وَاجْعَلْ فِيْ نَفْسِيْ نُوْراً، وَأَعْظِمْ لِيْ نُوْراً، وَعَظِّمْ لِيْ نُوْراً، وَاجْعَلْ لِي نُوراً، وَاجْعَلْ لِي نُوراً، أَللَّهُمَّ أَعْطِنِيْ نُوْراً، وَاجْعَلْ فِيْ عَصَبِيْ نُوْراً، وَ فِيْ لَـحْمِيْ نُوْراً، وَ فِيْ دَمِيْ نُوْراً، وَ فِيْ شَعْرِيْ نُوْراً وَ فِيْ بَشَرِيْ نُوْراً» . «الهى! در قلب، زبان، گوش و چشم من نور قرار ده، و بالا، و پایین، راست، چپ، مقابل، پشت و درون مرا منوّر گردان، و نور را براى من بیفزاى، و بزرگ گردان، و مرا نورى عطا فرما، و در عصب، گوشت، خون، مو و پوست من نورى قرار ده».
دعاى داخل شدن به مسجد
عبدالله بن عمرو بن العاص س روایت کرده است: «أَعُوْذُ بِاللهِ الْعَظِيْمِ، وَبِوَجْهِهِ الْكَرِيْمِ، وَسُلْطَانِهِ الْقَدِيْمِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيْمِ» . «به خداوند بزرگ و روى گرامى (كه لایق جلالش است) و از بدى شیطان رانده شده به قدرت قدیم و أزلى او پناه مى¬برم».
فاطمه ل روایت کرده است: «بِسْمِ اللهِ والسلامُ على رسولِ الله» . «به نام الله، و درود و سلام بر رسول الله».
ابوالأسید الأنصاری س روایت كرده است: «أَللَّهُمَّ افْتَحْ لِـي أَبْوَابَ رَحْمَتِكَ» . «الهى! درهاى رحمت خود را بر من بگشا».
دعاى خارج شدن از مسجد
ابوالأسید الأنصاری س روایت كرده است: «أَللَّهُمَّ إِنِّيْ أَسْأَلُكَ مِنْ فَضْلِكَ»  «الهى! از تو فضلت را مسألت مى¬نمایم».
طیّبی گفته: شاید راز تخصیص رحمت در هنگام ورود و فضیلت به هنگام خروج در این باشد که کسی که داخل مسجد می¬شود به اعمالی مشغول می¬شود که وی را به ثواب و بهشت می¬رساند و این با رحمت تناسب دارد و هرگاه خارج می¬شود به دنبال کسب رزق حلال می¬رود و این با فضل تناسب دارد، همانگونه که خداوند أ می¬فرمایند: ﴿فَإِذَا قُضِيَتِ ٱلصَّلَوٰةُ فَٱنتَشِرُواْ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَٱبۡتَغُواْ مِن فَضۡلِ ٱللَّهِ﴾ [الجمعة: 10]. «آنگاه كه نماز خوانده شد، در زمین پراكنده گردید و به دنبال رزق و روزی خدا بروید...» .
حدیث بیست و هفتم: با آرامش به مسجد رفتن
ابوهریره س روایت کرده است: «اَن رَسُولَ الله ج قَالَ: إِذَا أُقِيمَتِ الصَّلاةُ فَلا تَأْتُوهَا تَسْعَوْنَ، ايتُوهَا تَمْشُونَ عَلَيْكُمُ السَّكِينَةُ، فَمَا أَدْرَكْتُمْ فَصَلُّوا، وَمَا فَاتَكُمْ فَأَتِمُّوا» . «هرگاه نماز اقامه گردید با عجله و شتابان به‌سوی آن نروید، با حالتی آرام و با تأنّی به سمت آن پیاده حرکت کنید، به هر (مقداری از نماز رسیدید) آن را بخوانید و هر مقدار را (از نماز از دست دادید، بعد از سلام امام برخیزید و آن را) تمام کنید».
از جمله اعمالی که رعایت آن در هنگام رفتن به نماز جماعت در مسجد مهم و مطلوبِ شریعت می¬باشد، عدم عجله و شتاب در رفتن به نماز جماعت می¬باشد، خصوصاً اگر شخص با ماشین یا مرکبی به مسجد می¬رود. در این حالتها باید شخص از دویدن و شتاب کردن در خارج و داخل مسجد خودداری کند و نباید به خود و دیگران استرس و تشویش وارد کند و با نهایت تأنّی و آرامش به‌سوی نماز برود و به هر مقدار از آن رسید، آن را بخواند و بقیه را بعد از اتمام جماعت انجام دهد.
همچنین هر ندایی مبنی بر اعلام حضور در مسجد و خطاب کردن امام تا آهسته نماز بخواند هیچ تأییدیه¬ای در شریعت ندارد، بلکه آنچه مطلوب شریعت می¬باشد حفظ تأنّی و سکوت در هنگام ورود به مسجد و حفظ آرامش خود و نمازگزاران می¬باشد.
حدیث بیست و هشتم: خواندن دو رکعت نماز هنگام دخول به مسجد
ابوقتاده س روایت کرده است: «قَالَ النَّبِيُّ ج: إِذَا دَخَلَ أَحَدُكُمُ المَسْجِدَ، فَلاَ يَجْلِسْ حَتَّى يُصَلِّيَ رَكْعَتَيْنِ»  «پیامبر ج فرمودند: هرگاه یکی از شما داخل مسجد شد، تا دو رکعت نماز نخواند ننشیند».
آنچه در زمینه تحیة الـمسجد در خور توجه می¬باشد این است که:
-    جمهور علما و اندیشمندان اسلامی بر مستحب بودن تحیه المسجد در هر زمان وهنگام ورود به مسجد اتفاق داشته و صیغه امر در حدیث را بر ندب حمل کرده¬اند؛ چراکه فقط نمازهای پنجگانه، نماز فرض می¬باشند. طلحه بن عبیدالله س روایت کرده است: «جَاءَ رَجُلٌ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ج فإذا هو ... قال له رسول الله ج: خَمْسُ صَلَوَاتٍ فِي الْيَوْمِ وَاللَّيْلَةِ» . «مردی از اهل نجد نزد رسول الله ج آمده و از ای‌شان ج درباره نماز پرسید ... و رسول الله ج به وی جواب دادند: پنج نماز در هر شب و روز بر تو فرض است».
-    حدیث اشاره به آن دارد که قبل از نشستن، تحیه المسجد بجا آورده شود، اگرچه این عمل أولی می¬باشد ولی نشستن مندوب بودن آن را زایل نمی¬کند؛ چرا که جابر س روایت كرده است: «جَاءَ سُلَيْكٌ الْغَطَفَانِىُّ يَوْمَ الْجُمُعَةِ وَرَسُولُ اللَّهِ ج يَخْطُبُ فَجَلَسَ فَقَالَ لَهُ: يَا سُلَيْكُ قُمْ فَارْكَعْ رَكْعَتَيْنِ وَتَجَوَّزْ فِيهِمَا...» . «روز جمعه سلیك غطفانی آمد و نشست در حالیکه رسول الله ج خطبه می‌خواندند. پیامبر ج به وی فرمود: ای سلیک! برخیز و دو رکعت نماز کوتاه و مختصر بخوان، سپس فرمود: هرگاه یکی از شما در روز جمعه آمد در حالیکه امام خطبه می‌خواند دو رکعت نماز بخواند و آن را کوتاه و مختصر بخواند...».
-    اگر ورود و خروج به مسجد با فاصله¬های کم تکرار شوند، بسیاری از فقها بر این باورند که تکرار نماز مندوب نمی¬باشد ولی اگر فاصله بین آنها قرار گیرد، تکرار خواندنش مستحب می¬باشد.
-    خواندن تحیه المسجد باید در داخل محدوده مسجد انجام گیرد نه حواشی و حیاط و ایوان مسجد.
-    با وجود اختلاف¬نظر فقها در زمینه خواندن نماز تحیه المسجد توسط خطیبِ نماز جمعه در هنگام ورودش به مسجد، قبل از بالا رفتن از منبر به نظر می¬رسد بر اساس نبود دلیلی صحیح و صریح از مستحب بودن این امر و نخواندن نماز تحیه المسجد توسط پیامبر ج در موقع ورودش به مسجد در موقع نماز جمعه و مستقیم به بالای منبر رفتن ای‌شان ج محرز است که چنین عملی برای خطیب مستحب نمی¬باشد. ابن عمر س روایت می¬کند: «كان النبي ج إذَا خَرَجَ يَومَ الجُمُعةِ فَقَعَدَ عَلىَ المِنبَرِ أذَّنَ بِلال» . «پیامبر ج هرگاه در روز جمعه خارج می¬شدند، بر منبر می¬نشستند و بلال أذان می‌گفتند».
-    خواندن نماز تحیه المسجد برای نمازگزاران در هنگام خطبه نماز جمعه صحیح بوده واحادیث متعدّدی مؤیّد این حکم می¬باشند، از جمله:
جابر س روایت كرده است: «جَاءَ سُلَيْكٌ الْغَطَفَانِىُّ يَوْمَ الْجُمُعَةِ وَرَسُولُ اللَّهِ ج يَخْطُبُ فَجَلَسَ فَقَالَ لَهُ: يَا سُلَيْكُ! قُمْ فَارْكَعْ رَكْعَتَيْنِ وَتَجَوَّزْ فِيهِمَا - ثُمَّ قَالَ - إِذَا جَاءَ أَحَدُكُمْ يَوْمَ الْجُمُعَةِ وَالإِمَامُ يَخْطُبُ فَلْيَرْكَعْ رَكْعَتَيْنِ وَلْيَتَجَوَّزْ فِيهِمَا» . «روز جمعه سلیك غطفانی آمد و نشست در حالیکه رسول الله ج خطبه می¬خواندند. پیامبرج به وی فرمود: ای سلیک! برخیز و دو رکعت نماز کوتاه و مختصر بخوان. سپس فرمود: هرگاه یکی از شما در روز جمعه آمد در حالیکه امام خطبه می¬خواند دو رکعت نماز بخواند و آن¬را کوتاه و مختصر بخواند».
و نیز جابر بن عبدالله س روایت کرده است: «قال رسول الله ج: إِذَا جَاءَ أَحَدُكُمْ وَالْإِمَامُ يَخْطُبُ أَوْ قَدْ خَرَجَ فَلْيُصَلِّ رَكْعَتَيْنِ وليتجوز فيهما» . «رسول الله ج فرمودند: هرگاه یکی از شما روز جمعه به مسجد آمد و امام مشغول خواندن خطبه بود، دو رکعت کوتاه و مختصر بخواند».
حدیث بیست و نهم: عدم جواز بار سفر بستن جز برای سه مسجد
ابوهریره س روایت كرده است: «عَنِ النَّبِيِّ ج قَالَ: لاَ تُشَدُّ الرِّحَالُ إِلَّا إِلَى ثَلاَثَةِ مَسَاجِدَ: المَسْجِدِ الحَرَامِ، وَمَسْجِدِ الرَّسُولِ ج، وَمَسْجِدِ الأَقْصَى» . «از پیغمبر ج روایت شده که فرمودند: جز برای سه مسجد بار سفر نبندید، (و آنها عبارتند از): مسجد الحرام، مسجد الرسول ج و مسجد الأقصی».
این حدیث جدای از بیان فضیلت این مساجد سه¬گانه ابراز می¬دارد که بار سفر به مساجد و یا اماکن جایز نیست جز به این سه مسجد و در صورتیکه شخصی برای قصدی مشروع همچون زیارت شخصی یا خانواده¬ای یا طلب علم به جایی برود به معنای قصد سفر به آن مکان نیست بلکه قصد سفر برای دیدن کسانی هستند که در آن مکان قرار دارند. و این روایت می¬رساند که این مساجد دارای فضیلت عبادت و زیارت هستند و هرکس خواهان ثواب می¬باشد به‌سوی آنها برود و در آنجا به عبادت و اعتکاف و مناجات با خالق خود أ مشغول شود .
حدیث سی ام: كراهيّت خرید و فروش، شعر گفتن و ندا کردن برای گمشده در مسجد
عبدالله بن عمرو بن العاص س روایت کرده است: «أَنَّ النَّبِيَّ ج نهی عن الشِّرَاءِ وَالْبَيْعِ فِي الْمَسْجِدِ، وَأَنْ تُنْشَدَ فِيهِ ضَالَّةٌ، وَأَنْ يُنْشَدَ فِيهِ شِعْرٌ، وَنَهَى عَنِ التَّحَلُّقِ قَبْلَ الصَّلَاةِ يَوْمَ الْجُمُعَةِ» . «پیامبر ج نهر کردند که در مسجد خرید و فروش شود و یا اینکه شخص گم¬کرده برای یافتن گمشده-اش در آن ندا سر دهد و یا اینکه در مسجد شعر گفته شود و یا اینکه قبل از نماز جمعه در مسجد گردهمایی ایجاد شود».
این فرموده بر محوریّت حفظ نظم و آرامش معنوی و ظاهری مسجد استوار است، که به چندین مورد اشاره دارد که هر کدام با اهدافی خاص نهی شده¬اند و فقها این نهی را بر کراهت حمل نموده¬اند؛ این موارد عبارتند از:
-    کراهیّت معامله در مسجد: این عمل موجب آشفتگی و خارج شدن مقصد بنای مسجد می¬شود. البته اگرچه از بیع در مسجد نهی شده است ولی در صورت وقوع، آثار شرعی و حقوقی بر آن بیع و معامله حاکم خواهد بود؛ زیرا انجام بیع در مسجد از مبطلات بیع محسوب نمی¬شود و همچنین وجود قرینه در روایت همچون جواز گفتن شعر مشروع در مسجد –در بند پایین علت جوازش خواهد آمد-، بر کراهیّت بیع در مسجد دلالت می¬کند.
-    از مواردی که نظم مسجد را بهم می¬زند و با مقصد بنیانگذاری مسجد منافات دارد این است که شخص گم¬کرده برای یافتن گمشده¬اش در مسجد ندا سر دهد. این عمل به گونه¬ای نکوهیده است که پیغمبر ج در فرموده¬ای دیگر می¬فرماید: «مَنْ سَمِعَ رَجُلًا يَنْشُدُ ضَالَّةً فِي الْمَسْجِدِ فَلْيَقُلْ لَا رَدَّهَا اللهُ عَلَيْكَ فَإِنَّ الْمَسَاجِدَ لَمْ تُبْنَ لِهَذَا» . «هرکس از مردی شنید که برای گمشده¬اش در مسجد ندا می¬کند، (کسی که می¬شنود) بگوید: خداوند آن را به برنگرداند؛ براستی مساجد برا این عمل بنا نشده¬اند».
سرودن شعر و اناشید در مسجد دارای روایاتی می¬باشند که جواز آن ¬را می‌رساند از جمله اینکه ابوهریره س روایت کرده است: «أَنَّ عُمَرَ س مَرَّ بِحَسَّانَ س وَهُوَ يُنْشِدُ الشِّعْرَ فِي الْمَسْجِدِ، فَلَحَظَ إِلَيْهِ، فَقَالَ: قَدْ كُنْتُ أُنْشِدُ، وَفِيهِ مَنْ هُوَ خَيْرٌ مِنْكَ» . «عمر بن الخطاب س از کنار حسان بن ثابت س در مسجد گذشت و وی مشغول شعر گفتن بود؛ عمر س هم با زیرچشمی به وی نگاه کرد! و حسان س هم گفت: من در مسجد شعر گفتم و بهتر از تو هم در آن بود و چیزی به من نگفت! (یعنی؛ رسول الله ج».
و از طرف دیگر روایاتی از جمله این روایت وجود دارند که نهی از این عمل می¬کنند. جهت اجتماع و دفع تعارض این دو دسته روایت، دو دیدگاه وجود دارد؛ که علّامه عراقیّ / ابراز داشته است: اوّل: نهی بر کراهت تنزیهی و رخصت بر بیان جواز دلالت دارند. دوّم: احادیث رخصت بر سرودن شعر نکو و جایز مانند هجو مشرکین و مدح پیامبر ج و ترغیب و تشویق به زهد و مکارم اخلاق و احادیث نهی بر شعر به مضامین تفاخر و هجو و دروغ و وصف مشروب و غیره حمل می¬شود. پس با این وصف سرودن اشعار و تواشیح و ... که دربردارنده مضامینی با تأییدیه شریعت باشند اشکالی ندارند البته به شرط آنکه خللی به عبادت و انجام فرایض در مسجد وارد نکند .
در زمینه اجتماع قبل از نماز جمعه خطّابیّ / اشاره دارد قبل از نماز اجتماع برای علم و مذاکره مکروه است. امر به مشغول شدن به نماز و سکوت برای خطبه و ذکر شده و هرگاه از این اعمال فارغ شد، اجتماع و گردهمایی بعد از آن ایراد ندارد. طحاویّ / هم گفته: نهی از گردهمایی در مسجد قبلِ نماز هرگاه مسجد ازدحام باشد مکروه می¬باشد در غیر این صورت ایرادی ندارد، و عراقیّ و سیوطی (رحمهما الله) هم گفته¬اند: یاران ما جمهور بر همین رأی هستند؛ چراکه اجتماع باعث قطع صفها می¬شود با وجود اینکه افراد امر شده¬اند که در روز جمعه تکبیر گفته و صفها را به ترتیب از صفّ اوّل مرتب و متّصل کنند . با همه این اوصاف به نظر می¬رسد که اجتماع قبل نماز جمعه باعث بی¬نظمی و آزار نماز¬گزاران می¬شود پس بهتر آن است که از این عمل خودداری شود تا نماز جمعه به اتمام می¬رسد.
حدیث سی و یکم: کراهت زیور آراستن مساجد
عبدالله بن عباس س روایت کرده است: «قال رسولُ الله ج: ما أُمِرتُ بتَشييدِ المساجِد. قال ابنُ عباس: لتُزَخرِفُنَّها كما زَخرَفَتِ اليهودُ والنَّصارى» . «رسول الله ج فرمودند: من به ساختن بنای بلند و عظیم برای مساجد امر نشده¬ام. ابن عباس گفت: تا اینکه شما همانند یهود و نصاری به تزیین آن بپردازید».
این حدیث اشاره به این دارد که تزیین مساجد نباید همانند معابد یهودیان و کلیسای مسیحیان مزیّن به عکس و تصاویر و اشیای بی¬-استفاده گردد و به گونه¬ای مساجد منقش و تهذیب و تزیین گردند که توجّه عابدان را به خود جلب کند و به عبادت عابدان خدشه وارد کند.
البته بی¬شک ساختن مساجد بزرگ و عظیم برای برپایی نماز و استفاده از مصالح ساختمانی با کیفیّت بالا و تزیین نمای خارجی و طراحی داخلی آن و بهره بردن از طراحی مدرن برای استفاده بیشتر از مکان¬های مختلف مسجد و آراستن و تزیین آن، نه تنها جایز است بلکه اسحبابی است که مشمول ثواب و اجر آباد کردن مسجد می¬باشد. و بسیار محرز است که آراستگی و تزیین مسجد در عین سادگی و مناسب بودن آن برای عبادت تأثیر زیاد در آرامش روانی و حس زیباشناختی انسان دارد، بدین خاطر آنچه مورد نهی شریعت است آراستن مسجد با عکس و اشیای بی-استفاده و نامشروع و اسراف در تزیین و منقش کردن آن می¬باشد که در معابد یهودیان و مسیحیان به کثرت مشاهده می¬شود.

حدیث سی و دوّم: عدم جلوگیری از رفتن زنان به مسجد
عبدالله بن عمرس روایت کرده است: «كَانَتِ امْرَأَةٌ لِعُمَرَ تَشْهَدُ صَلاَةَ الصُّبْحِ وَالعِشَاءِ فِي الجَمَاعَةِ فِي المَسْجِدِ، فَقِيلَ لَهَا: لِمَ تَخْرُجِينَ وَقَدْ تَعْلَمِينَ أَنَّ عُمَرَ يَكْرَهُ ذَلِكَ وَيَغَارُ؟ قَالَتْ: وَمَا يَمْنَعُهُ أَنْ يَنْهَانِي؟ قَالَ: يَمْنَعُهُ قَوْلُ رَسُولِ اللَّهِ ج: لاَ تَمْنَعُوا إِمَاءَ اللَّهِ مَسَاجِدَ اللَّهِ» . «یکی از زنان عمر س نماز صبح و عشاء را به جماعت در مسجد برگزار می¬کرد و به وی گفته شد: مگر نمی‌دانی عمر از این کار تو خوشش نمی¬آید و غیرت دارد؟ آن زن گفت: اگر عمر از کارم خوشش نمی¬آید پس چرا جلویم را نمی¬گیرد؟ و به وی گفتند: چون پیامبر ج فرموده که زنان را از رفتن به مسجد منع نکنید».
ممانعت زنان بر رفتن به مسجد برای ادای نمازهای فرض و نماز جمعه و نیز حج، کراهت دارد؛ البته در صورتیکه زن ضوابط و شروطی را رعایت کرده باشد، این شروط بنا بر احادیث دیگر عبارتند از:
-    زن خود را خوشبو و معطّر و مزّین و آرایش نکرده باشد. ابوهریره س روایت کرده است: «لا تَمْنَعُوا إِمَاءَ اللَّهِ مَسَاجِدَ اللَّهِ، وَلْيَخْرُجْنَ تَفِلاتٍ»  «زنان و کنیزان خداوند را از رفتن به مسجد منع نکنید؛ (ولی آنان هم وقتی به مسجد می¬روند،) بوی خوش به خود نزنند. و با همان بوی خود خارج شوند».
-    خِلالی نداشته باشد که نامحرم صدایش را بشنود.
-    مختلط با مردان نامحرم نباشد.
-    رفتنش وی را در معرض فتنه و آزار نامحرم قرار ندهد و امنیّت راه برای وی مهیّا باشد.
البته برخی از علما برای زن شوهردار این نهی را بر تحریم حمل کرده-اند؛  که قول راجح بر کراهت آن می¬باشد؛ زیرا ذات نماز جماعت مستحب بوده چنانکه پیامبر ج فرموده¬اند: «صَلَاةُ الْجَمَاعَةِ تَفْضُلُ صَلَاةَ الْفَذِّ بِسَبْعٍ وَعِشْرِينَ دَرَجَةً»  «نماز جماعت بر نمازی كه تنها خوانده شود، بیست و هفت درجه، برتری دارد».
واین روایت عام بوده وشامل مرد وزن هم می¬گردد ولذا نمی¬توان منع آن را حرام دانست.
با توجه به روایت عبدالله بن عمرس استنباط می¬شود که نماز خواندن زن در مسجد با احراز شرایط مربوطه مستحب بوده و محاسنی همچون آموزش واجبات و احکام شرعی دربردارد؛ چراکه پیامبر ج مردان را از ممانعت آمدن آنها برحذر داشته و این ن‌شانه مستحب بودن عبادت آنها در مسجد می¬باشد ولی نماز خواندن زن در خانه و اتاقش أولی می¬باشد و وی می¬تواند محلّی مناسب را برای خود در خانه¬اش به عنوان مسجد قرار دهد و به عبادت و مناجاب با حضرت حق أ مشغول شود؛ چراکه توصیه پیغمبر اکرم ج بر این مسئله وجود دارد. دلیل این، فرموده پیامبر اکرم ج می¬باشد که همسر ابوحمید الساعدی ب آن را روایت می¬کند که در ادامه بیان شده است.
حدیث سی و سوّم: افضلیت نماز خواندن در خانه نسبت به مسجد برای زنان
همسر ابوحمید الساعدی ب روایت کرده است: «أَنَّهَا جَاءَتْ النَّبِيَّ ج فَقَالَتْ يَا رَسُولَ اللَّهِ ج إِنِّي أُحِبُّ الصَّلَاةَ مَعَكَ! قَالَ ج قَدْ عَلِمْتُ أَنَّكِ تُحِبِّينَ الصَّلَاةَ مَعِي وَصَلَاتُكِ فِي بَيْتِكِ خَيْرٌ لَكِ مِنْ صَلَاتِكِ فِي حُجْرَتِكِ وَصَلَاتُكِ فِي حُجْرَتِكِ خَيْرٌ مِنْ صَلَاتِكِ فِي دَارِكِ وَصَلَاتُكِ فِي دَارِكِ خَيْرٌ لَكِ مِنْ صَلَاتِكِ فِي مَسْجِدِ قَوْمِكِ وَصَلَاتُكِ فِي مَسْجِدِ قَوْمِكِ خَيْرٌ لَكِ مِنْ صَلَاتِكِ فِي مَسْجِدِي قَالَ فَأَمَرَتْ فَبُنِيَ لَهَا مَسْجِدٌ فِي أَقْصَى شَيْءٍ مِنْ بَيْتِهَا وَأَظْلَمِهِ فَكَانَتْ تُصَلِّي فِيهِ حَتَّى لَقِيَتْ اللَّهَ أ» . «وی پیش پیامبر ج آمد و گفت: ای پیامبر خدا ج ! به حقیقت من نماز (خواندن) را با تو دوست دارم. ای‌شان ج فرمودند: می‌دانم که تو نماز (خواندن) را با من دوست داری و (با این وصف) نماز تو در هال خانه¬ات بهتر از نمازت در اتاقت است و نمازت در اتاقت بهتر از نمازت در خانه¬ات است و نمازت در خانه¬ات بهتر از مسجد قومت است و نمازت در مسجد قومت بهتر از نمازت در مسجد من (مسجد النبیّ ج) است. راوی گفت: پس زن امر کرد و برای وی مسجدی در آخرین قسمت خانه¬اش برای وی بنا شد به گونه¬ای که (فضای خانه¬اش را) تاریک کرد. و وی در آنجا نماز می¬خواند تا اینکه خداوند ﻷ را ملاقات کرد (و دار فانی را وداع گفت)».
 این روایت صریح بوده که نماز خواندن زنان در خانه، حتی از مسجد النبی بیشتر فضیلت داشته وافضل است؛ چرا که شریعت همواره به دنبال حفظ حرمت وعورت زن بوده تا از فساد وبی بندوباری جامعه جلوگیری کند؛ واین وقتی امکان داشته که زنان محافظت شوند؛ اما چون در خانه ماندن برای زن واجب نبوده لذا شریعت ثوابش را افزون کرده تا زن بتواند با اختیار کامل ورضایت این امر را انجام دهد.
حدیث سی¬ و چهارم: حکم نماز نوافل در مسجد
زید بن ثابت س روایت کرده است: «أَنَّ رَسُولَ اللَّه ج اتَّخَذَ حُجْرَةً فِي رَمَضَانَ، فَصَلَّى فِيهَا لَيَالِيَ، فَصَلَّى بِصَلاَتِهِ نَاسٌ مِنْ أَصْحَابِهِ، فَلَمَّا عَلِمَ بِهِمْ جَعَلَ يَقْعُدُ، فَخَرَجَ إِلَيْهِمْ فَقَالَ: قَدْ عَرَفْتُ الَّذِي رَأَيْتُ مِنْ صَنِيعِكُمْ، فَصَلُّوا أَيُّهَا النَّاسُ فِي بُيُوتِكُمْ، فَإِنَّ أَفْضَلَ الصَّلاَةِ صَلاَةُ المَرْءِ فِي بَيْتِهِ إِلَّا المَكْتُوبَةَ» . «رسول خدا ج اتاقی (را به عنوان مسجد) در ماه رمضان قرار دادند و و در آن شبها نماز می¬خواند، و برخی از یارانش با نمازش نماز خواندند، هنگامیکه از این باخبر شدند دست نگه¬داشتند و به‌سوی آنها رفت و فرمود: از آنچه که از اعمالتان دیدم با خبرم. ای مردم! در خانه¬هایتان نماز بخوانید، به حقیقت برترین نماز جز نمازهای فرض، نماز انسان در خانه¬اش است».
این فرموده بیانگر این است انجام هر نمازی که در مسجد و خانه خواندنش جایز باشد بجز نمازهای فرض که خواندن آنها در مسجد به صورت جماعت بهتر است، خواندن دیگر نمازها در خانه بهتر و مشمول اجر بیشتر می¬باشد. البته نماز تحیه المسجد که خواندنش فقط در مسجد رواست مشمول این حکم نمی¬باشد.
نووی / گفته: ترغیب به خواندن نافله در خانه به دلیل مخفی¬تر و دورتر بودن آن از ریا می¬باشد و موجب تبرّک خانه شده و رحمت در آن نازل می¬گردد و شیطان از آن دور می¬شود. و اینکه اشاره به «فِي بَيتِهِ» «در خانه‌اش» شده به معنای آن است که خانه دیگران مشمول این فضیلت نمی¬باشد هر چند مصون از ریا باشد .
همچنین خواندن نمازهای سنّت و مندوب نوعی آموزش عملی به خانواده و فرزندان می¬باشد تا اینکه آنها، پدر و مادر را در عبادت و نیایش با پروردگارأ ببینند و خشوع و خضوع آنها بیشتر شود.
کلمه «المَرْءِ» شامل مرد و زن می¬شود؛ چرا که بنابر فرموده: «لا تَمْنَعُوا إِمَاءَ اللَّهِ مَسَاجِدَ اللَّهِ...» . «زنان و کنیزان خداوند را از رفتن به مسجد منع نکنید...». آمدن زنان به مسجد مستحب می¬باشد پس بنابر حدیث زید بن ثابت س نماز نوافل مرد و زن در خانه اجر بیشتر دارد و بنابر روایت همسر ابوحمید الساعدی س خواندن نماز فرض و مستحب زن در خانه اجر و ثواب بیشتر دارد. با همه این اوصاف باید مدّنظر داشت درصورتیکه شخص نماز جماعتش را در مسجد بخواند و بعد به دلایلی به خانه برنگردد و یا احتمال دیر رسیدن و نرسیدن آن در زمان باقیمانده برای نماز سنّت باشد، توصیه می¬شود که نماز نفلش را در مسجد بخواند؛ چراکه انجامش در مسجد بس بهتر از انجام ندادنش می¬باشد.
حديث سی و پنجم: استحباب گذاشتن پای راست هنگام دخول به مسجد
عائشه ب روایت کرده است: «كَانَ النَّبِيُّ ج يُعْجِبُهُ التَّيَمُّنُ، فِي تَنَعُّلِهِ، وَتَرَجُّلِهِ، وَطُهُورِهِ، وَفِي ‌شانهِ كُلِّهِ» . «پیغمبر ج در پوشیدن كفش، ‌شانه كردن موها، وضو گرفتن و همه كارهایش، شروع كردن از سمت راست را می‌پسندید».
با توجه به تأکید و تعمیم روایت، پیغمبر اکرم ج در همه اموراتش و در همه احوال در حدّ توان و امکان از راست شروع کرده و راست را بر چپ ترجیح می¬دانند و بدین خاطر برای ورود به مسجد با پای راست وارد شده و با پای چپ خارج می¬شده¬اند.
تبعیّت از این سنّت جدای از اینکه نوعی نظم وترتیب را بوجود می¬آورد بلکه یادآور آن است که راست و راستی و راه راست و در سمت و سوی راست بودن و ترجیح راست و درستی همیشه در اولویّت قرار دارد.

حدیث سی و ششم: حکم رفتن به مسجد با وجود بوی بد و آلت جنگی و اشیاء خطرناک
جابر بن عبدالله س روایت کرده است: «عَنِ النَّبِيِّ ج قَالَ: مَنْ أَكَلَ مِنْ هَذِهِ الْبَقْلَةِ، الثُّومِ - وقَالَ مَرَّةً: مَنْ أَكَلَ الْبَصَلَ وَالثُّومَ وَالْكُرَّاثَ فَلَا يَقْرَبَنَّ مَسْجِدَنَا، فَإِنَّ الْمَلَائِكَةَ تَتَأَذَّى مِمَّا يَتَأَذَّى مِنْهُ بَنُو آدَمَ» . «از پیغمبر ج روایت شده که فرمود: هرکس از این باقلا، سیر و یکباری فرمودند: هرکس پیاز و سیر و تره بخورد حتماً به مسجد ما نزدیک نشود، چراکه ملائکه اذیت می¬شوند از آنچه که فرزندان آدم اذیّت می¬شوند».
هدف از این فرموده این است که در هر حالتی که انسان بوی بد دارد چه با خوردن مأکولاتی که موجب پیدایش بوی بد در دهان انسان می¬شوند و چه در حالتهایی که جسم و لباس انسان بوی بد دارند¬ همچون عرق بدن و لباسهای وی که بوی بد و کریه و ناخوشایند به خود گرفته¬اند باید از رفتن به مسجد خودداری کند؛ چرا که این عمل موجب آزار نمازگزارن و عابدان خانه خداوند أ و تشویش در عبادت آنها می¬شود.
ولی در صورتیکه شخص با آلت جنگی و اشیای خطرناک مانند چاقو و اسلحه وارد مسجد می¬شود باید از آنها به¬گونه¬ای محافظت کند که موجب آزار و ناراحتی و ضر به مسلمانان نشود. ابوموسی الاشعری س روایت کرده است: «عَنِ النَّبِيِّ ج قَالَ: إِذَا مَرَّ أَحَدُكُمْ فِي مَسْجِدِنَا، أَوْ فِي سُوقِنَا وَمَعَهُ نَبْلٌ، فَلْيُمْسِكْ عَلَى نِصَالِهَا، أَوْ قَالَ: فَلْيَقْبِضْ بِكَفِّهِ أَنْ يُصِيبَ أَحَدًا مِنَ الْمُسْلِمِينَ مِنْهَا شَيْءٌ» .«آنکه در گوشهء از مساجد یا بازارهای ما مرور می‌کند و همراهش تیری است باید که تیر را محکم گیرد یا اینکه نصال (آهن سر تیر) آن را به دستش بگیرد، مبادا که کدام مسلمانی را از آن ضرری رسد».
این فرموده حکم جواز وارد کردن آلت جنگی و اشیاء خطرناک را به مسجد وارد می¬کند ولی تأکید بر محافظت آنها را دارد؛ چراکه آزار و ضرر و ترساندن مسلمانان حرام می¬باشد و باید به هر شیوه ممکن از این عمل در مسجد و در هر مکانی دیگر پرهیز شود.
حدیث سی و هفتم: اعتکاف در مسجد
عبدالله عمر بن الخطاب س روایت کرده است: «أَنَّ عُمَرَ سَأَلَ النَّبِيَّ ج، قَالَ: كُنْتُ نَذَرْتُ فِي الجَاهِلِيَّةِ أَنْ أَعْتَكِفَ لَيْلَةً فِي المَسْجِدِ الحَرَامِ! قَالَ ج: فَأَوْفِ بِنَذْرِكَ» . «عمر از پیغمبر ج پرسید و گفت: من در زمان جاهلیت نذر کردم شبی را در مسجد الحرام اعتکاف کنم! پیامبر ج فرمودند: به نذرت وفا کن».
تمامی فقها اتفاق نظر دارند که برای مرد به غیر مسجد صحیح نیست در مکانی دیگر اعتکاف نماید و در مورد زن نیز جمهور فقها بر این باورند که وی نیز نباید در غیر مسجد اعتکاف کند بجز حنفیّه که بر این باورند زن در مسجد خانه¬اش اعتکاف کند.
اساس استناد آنها فرموده خداوند متعال می¬باشد که می¬فرمایند: ﴿وَأَنتُمۡ عَٰكِفُونَ فِي ٱلۡمَسَٰجِدِ﴾ [البقرة: 187]. و هچنین این روایت و روایت دیگر  مؤیّد این حکم هستند که اعتکاف باید در مسجد انجام شود و فقط در آنجا جایز و مشمول اجر و ثواب خاصش می¬باشد و ماندن در مسجد از ارکان اعتکاف است که نبودش باعث ابطال اعتکاف می¬باشد .
حدیث سی و هشتم: بلند نکردن صدا در مسجد به دلیل عدم تشویش بر نمازگزاران
ابوسعید الخدری س روایت کرده است: «اعْتَكَفَ رَسُولُ اللَّهِ ج فِي الْمَسْجِدِ، فَسَمِعَهُمْ يَجْهَرُونَ بِالْقِرَاءَةِ، وَهُوَ فِي قُبَّةٍ لَهُ، فَكَشَفَ السُّتُورَ وَقَالَ ج: أَلَا إِنَّ كُلَّكُمْ يُنَاجِي رَبَّهُ، فَلَا يُؤْذِي بَعْضُكُمْ بَعْضًا، وَلَا يَرْفَعَنَّ بَعْضُكُمْ عَلَى بَعْضٍ فِي الْقِرَاءَةِ - أَوْ قَالَ: فِي الصَّلَاةِ-» . «رسول خدا ج در مسجد اعتکاف کردند، و از برخی حاضران شنیدند که با صدای بلند قرائت می-كردند، در حالیکه وی در قبّه خود بودند و صورت خود را آشکار کردند و فرمودند: آیا غیر از این است که هرکدام از شما پروردگارش را مناجات می-کند، یکدیگر را اذیّت نکنید و در قرائت –یا شاید فرمود: در نماز- (صداهایتان را) بر یگدیگر بالا نبرید».
از آنجاییکه مسجد محل گردهمایی مسلمانان می¬باشد و هرکدام به گونه‌ای در آن به مناجات با پروردگار أ مشغول می¬شوند حفظ آرامش و سکوت و فراهم کردن فضایی مسالمت آمیز که همه از فضای روحانی و معنوی و عرفانی آن بهره¬مند شوند لازم و ضروری می¬باشد. این حدیث جدای از بیان این امر مهم و لازم ابراز می¬دارد در صورتیکه جماعتی صدای‌شان را بلند کنند و یا نظم مسجد را بهم زنند گوشزد کردن به آنها جایز است البته باید همانند پیغمبرِ رحمت محمّد مصطفی ج با نهایت تأنّی و ادب و حفظ شخصیّت افراد انجام شود؛ چراکه پیامبر ج با استدلال و آرامش آنها را دعوت به سکوت و آرامی کردند.
حدیث سی و نهم: قضاوت و اقامه حدود و انجام برخی امور دنیوی در مسجد
كعب بن مالک س روایت کرده است: «أَنَّهُ تَقَاضَى ابْنَ أَبِي حَدْرَدٍ دَيْنًا كَانَ لَهُ عَلَيْهِ فِي الْمَسْجِدِ، فَارْتَفَعَتْ أَصْوَاتُهُمَا حَتَّى سَمِعَهَا رَسُولُ اللَّهِ ج وَهُوَ فِي بَيْتِهِ، فَخَرَجَ إِلَيْهِمَا حَتَّى كَشَفَ سِجْفَ حُجْرَتِهِ، فَنَادَى يَا كَعْبُ، قَالَ: لَبَّيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ ج، قَالَ: ضَعْ مِنْ دَيْنِكَ هَذَا وَأَوْمَأَ إِلَيْهِ أَيِ الشَّطْرَ، قَالَ: لَقَدْ فَعَلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ ج، قَالَ: قُمْ فَاقْضِهِ» . «طلب خود را از ابوحدرد در مسجد مطالبه كردم. سر و صدای ما بلند شد. رسول الله ج كه داخل حجره بود سر و صدای ما را شنید. پرده حجره را كنار زد و با صدای بلند ندا كرد: ای كعب! گفتم: گوش به فرمانم ای رسول خدا! آنحضرت ج فرمود: نصف قرض خود را معاف كن. گفتم: معاف كردم، ای رسول خدا. آنگاه، رسول الله ج به ابوحدرد گفت: بلند شو و نصف دیگر آنرا بپرداز».
این روایت بیانگر این مسئله می¬باشد که دادگاهی کردن و رفع خصومت‌ها در مسجد جایز بوده و مردم می¬توانند برای حل مشاکل و حتّی هم¬فکری و خدمت¬رسانی بر مبنای یاری و پشتیبانی یکدیگر در راه نیكی و پرهیزگاری نه راه تجاوز و ستمكاری در مسجد جمع شوند.
جمهور فقها با این رأی هم¬نظر می¬باشند، ابن حجر/ جدای از تأیید این مطلب اشاره می¬کند که: در صورتی که طرفین دعوا صدای‌شان را بلند کنند جایز است به شرطی که به فحاشی و هتک حرمت یکدیگر منجر نشود؛ چراکه پیغمبرج با شنیدن صوت بلند آنها ممانعت نکردند و ای‌شان ج بر حرام سکوت نمی¬کنند.
همچنین این روایت بر این امر هم دلالت داشته که اشاره مفهمه می¬تواند به عنوان وسیله¬ای برای رساندن اراده صدق کند .
با همه این اوصاف شریعت خواهان حفظ نظم و سکوت مسجد می¬باشد و یکی از مواردی که برای حفظ نظم و آرامش ظاهری و معنوی مسجد توصیه کرده ممنوعیّت اجرای حدود و قصاص در مسجد می¬باشد. چرا که اجرای حدود گاهی مستلزم نجس شدن محل وهمچنین اهانت کردن ونافرمانی می¬باشد. وعبدالله بن عباس س روایت کرده است: «عَنِ النَّبِيِّ ج قَالَ: لَا تُقَامُ الْحُدُودُ فِي الْمَسَاجِدِ، وَلَا يُقْتَلُ الْوَالِدُ بِالْوَلَدِ» . «پیامبر ج فرمود: حدود در مساجد برپا نمی¬شود، و پدر بخاطر کشتن فرزند قصاص نمی¬گردد».
جدای از جواز امور دنیوی پیامبر برخی از امور دنیوی را نیز در مسجد جایز شمرده‌اند و بر آن قلمه صحّه گذاشته¬اند، از جمله این امور:
- تقسیم اموال دنیا در مسجد: انس بن مالک س روایت کرده است: «أُتِيَ النَّبِيُّ ج بِمَالٍ مِنَ البَحْرَيْنِ، فَقَالَ: انْثُرُوهُ فِي المَسْجِدِ وَكَانَ أَكْثَرَ مَالٍ أُتِيَ بِهِ رَسُولُ اللَّهِ ج، فَخَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ ج إِلَى الصَّلاَةِ وَلَمْ يَلْتَفِتْ إِلَيْهِ، فَلَمَّا قَضَى الصَّلاَةَ جَاءَ فَجَلَسَ إِلَيْهِ، فَمَا كَانَ يَرَى أَحَدًا إِلَّا أَعْطَاهُ، إِذْ جَاءَهُ العَبَّاسُ، فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ: أَعْطِنِي، فَإِنِّي فَادَيْتُ نَفْسِي وَفَادَيْتُ عَقِيلًا، فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ ج: خُذْ فَحَثَا فِي ثَوْبِهِ، ثُمَّ ذَهَبَ يُقِلُّهُ فَلَمْ يَسْتَطِعْ، فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ ج، اؤْمُرْ بَعْضَهُمْ يَرْفَعْهُ إِلَيَّ، قَالَ: لاَ قَالَ: فَارْفَعْهُ أَنْتَ عَلَيَّ، قَالَ: لاَ فَنَثَرَ مِنْهُ، ثُمَّ ذَهَبَ يُقِلُّهُ، فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ ج، اؤْمُرْ بَعْضَهُمْ يَرْفَعْهُ عَلَيَّ، قَالَ: لاَ قَالَ: فَارْفَعْهُ أَنْتَ عَلَيَّ، قَالَ: لاَ فَنَثَرَ مِنْهُ، ثُمَّ احْتَمَلَهُ، فَأَلْقَاهُ عَلَى كَاهِلِهِ، ثُمَّ انْطَلَقَ، فَمَا زَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج يُتْبِعُهُ بَصَرَهُ حَتَّى خَفِيَ عَلَيْنَا - عَجَبًا مِنْ حِرْصِهِ - فَمَا قَامَ رَسُولُ اللَّهِ ج وَثَمَّ مِنْهَا دِرْهَمٌ» . «مقداری مال از بحرین برای رسول الله ج آوردند».آنحضرت ج فرمود: «آنها را داخل مسجد بریزید. راوی می‌گوید: این محموله، بزرگترین مالی بود كه خدمت رسول خدا ج آورده شده بود. رسول اكرم ج برای اقامه نماز به مسجد رفت و به آنها توجه ننمود. پس از اتمام نماز، آمد و در كنار آن اموال، نشست. هر كه را می‌دید، مقداری به او می‌داد تا اینكه عباس س آمد و عرض كرد: ای پیامبر گرامی! به من نیز عنایت فرما. زیرا من برای خودم و عقیل (در اسارت بدر) فدیه داده ام. رسول الله ج فرمود: شما نیز بردار. عباس س با هر دو دست، شروع به پر كردن چادر خود كرد. و هنگامی كه خواست آنها را حمل كند، نتوانست. عرض كرد: ای پیامبر گرامی! یكی را بگویید تا اینها را بر پر پشت من بگذارد. رسول الله ج فرمود: خیر. عباس گفت: پس خود شما آن را بر دوش من بگذارید. رسول الله ج فرمود: خیر. آنگاه، عباس مقداری از آنها را كم كرد و بقیه را بر دوش خود نهاد و براه افتاد. رسول الله ج از حرص عباس س تعجب كرد و همچنان به طرف او نگاه می‌كرد تا از نظر ما ناپدید گردید. و تا یك درهم از آن مال، باقی بود، رسول الله ج آن جا را ترك نكرد».
-مراقبت و نگهداری از مریض در مسجد و جاری شدن خون در مسجد: عائشه س روایت کرده است: «أُصِيبَ سَعْدٌس يَوْمَ الخَنْدَقِ فِي الأَكْحَلِ، فَضَرَبَ النَّبِيُّ ج خَيْمَةً فِي المَسْجِدِ، لِيَعُودَهُ مِنْ قَرِيبٍ فَلَمْ يَرُعْهُمْ. وَفِي المَسْجِدِ خَيْمَةٌ مِنْ بَنِي غِفَارٍ، إِلَّا الدَّمُ يَسِيلُ إِلَيْهِمْ، فَقَالُوا: يَا أَهْلَ الخَيْمَةِ، مَا هَذَا الَّذِي يَأْتِينَا مِنْ قِبَلِكُمْ؟ فَإِذَا سَعْدٌ يَغْذُو جُرْحُهُ دَمًا، فَمَاتَ فِيهَا» . «در جنگ خندق، شاهرگ دست سعد بن معاذ س قطع شد. آنحضرت ج خیمه ای در مسجد برپا كرد تا از نزدیك مراقب حال او باشد. در كنار این چادر، چادری دیگر از قبیله بنی غفار نیز در مسجد نصب شده بود. آنچه باعث وحشت آنها گردید، خونی بود كه از خیمه سعد به‌سوی خیمه آنها جاری بود. آنها پرسیدند: ای اهل خیمه! این خون از كجا می‌آید؟ ناگهان متوجه شدند كه سعد س دچار خونریزی شده است و (متاسفانه) در اثر همان خون ریزی بود كه درگذشت».
با این وصف درمی¬یابیم که انجام برخی از امورات اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و ..... که فقط و فقط در چهارچوب شریعت و مطابق با قوانین دین به گونه¬ای که هیچ خللی در مقاصد اصلی بنای مسجد یعنی؛ عبادت خداوند سبحان ننماید جایز می¬باشد و ایرادی ندارد.


حدیث چهلم: بهترين صف نماز مساجد
جابر بن عبدالله س روایت کرده است: «قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: خَيْرُ صُفُوفِ الرِّجَالِ الْمُقَدَّمُ، وَشَرُّهَا الْمُؤَخَّرُ، وَشَرُّ صُفُوفِ النِّسَاءِ الْمُقَدَّمُ، وَخَيْرُهَا الْمُؤَخَّرُ، ثُمَّ قَالَ: يَا مَعْشَرَ النِّسَاءِ، إِذَا سَجَدَ الرِّجَالُ فَاغْضُضْنَ أَبْصَارَكُنَّ، لَا تَرَيْنَ عَوْرَاتِ الرِّجَالِ مِنْ ضِيقِ الْأُزُرِ» . «پیامبر خدا ج فرمودند: بهترین صف¬های مردان جلوی (آن) می¬باشد، و بدترین آن آخر (آن) است، و بدترین صف¬های زنان جلو و بدترین آخر (آن) است، سپس فرمودند: ای جماعت زنان! هرگاه مردان سجده بردند، چشمان خود را (از نامحرمان) فرو گیرید، تا عورات مردان را بخاطر تنگی شلوار‌شان نبینید».
منظور از «خیر» کسب بهترین و برترین ثواب و منظور از «شرّ» کسب کمترین درجه ثواب می¬باشد. این حدیث اشاره به حالتی دارد که مردان و زنان در یک مکان باهم نماز می¬خوانند و در این حال صف¬های جلوتر خصوصاً صفِّ اوّل برای مردان از فضیلت و خیر زیاد و خاص برخوردار است و برای زنان آخرین صف چنین فضیلتی دارد؛ چراکه میزان اختلاط و نگاه و توجّه به غیر را به حدّاقل می¬رساند و چشم و دل متمرکز نماز می‌شوند ولی در حالتی که مردان و زنان در مکانهای مجزّا نماز می¬خوانند بهترین و برترین مکان ایستادن برای همه، صف¬های جلوتر می¬باشد .
پس در صورتیکه جماعت ترکیبی از مردان و زنان و کودکان باشد، مردان و کودکان در صف اوّل و زنان صف دوّم قرار می¬گیرند. در صورت تعدّد، مردان و کودکان در جلو و زنان در پشت آنها قرار می¬گیرند. البته مستحب بوده که بالغان به امام نزدیک باشند. البته این در مواردی می¬باشد که فضای آنها جدا نبوده و در یک فضای واحد نماز بخوانند که در این حال بهتر آن است که زنان به¬گونه¬ای در عقب قرار گیرند که در صورت آمدن مردان در معرض دید و یا عبور آنها قرار نگیرند.
-    أنس بن مالک س روایت کرده است: «أَنَّ جَدَّتَهُ مُلَيْكَةَ دَعَتْ رَسُولَ اللَّهِ ج لِطَعَامٍ صَنَعَتْهُ لَهُ فَأَكَلَ مِنْهُ ثُمَّ قَالَ قُومُوا فَلِأُصَلِّ لَكُمْ قَالَ أَنَسٌ فَقُمْتُ إِلَى حَصِيرٍ لَنَا قَدْ اسْوَدَّ مِنْ طُولِ مَا لُبِسَ فَنَضَحْتُهُ بِمَاءٍ فَقَامَ رَسُولُ اللَّهِ ج وَصَفَفْتُ وَالْيَتِيمَ وَرَاءَهُ وَالْعَجُوزُ مِنْ وَرَائِنَا فَصَلَّى لَنَا رَسُولُ اللَّهِ ج رَكْعَتَيْنِ ثُمَّ انْصَرَفَ» . «مادر بزرگم –ملیكه- رسول الله ج را به صرف غذایی كه برای ای‌شان ج تهیه كرده بود، دعوت نمود. رسول الله ج پس از صرف غذا، فرمود: بلند شوید تا برای شما نماز بخوانم. أنس می¬گوید: بلند شدم و بسوی یكی از حصیرهایمان كه از كثرت استعمال، سیاه شده بود، رفتم و مقداری آب روی آن، پاشیدم. رسول الله ج روی آن ایستاد. من و كودكی یتیم، پشت سر آنحضرت ج صف بستیم. و پیر زن، پشت سر ما ایستاد. رسول اكرم ج دو ركعت نماز، برای ما خواند و تشریف برد».
-    همچنین جهت مرتب بودن صف جماعت باید مراتب سنّی رعایت شود که این عمل نه تنها نوعی ادب به بزرگسالان و عالمان می¬باشد بلکه در نظم و ترتیب صف¬ها نیز تأثیرگذار می-باشد. ابومسعود انصاری س روایت کرده است: «قال رسول الله ج: لِيَلِنِى مِنْكُمْ اوّلو الأَحْلاَمِ وَالنُّهَى ثُمَّ الَّذِينَ يَلُونَهُمْ ثُمَّ الَّذِينَ يَلُونَهُمْ»  «پیامبر ج فرمودند: بالغان و کامل¬مردان و عالمان و خردمندان پشت سر من بایستند، سپس کسانی که از لحاظ سن، پشت سر آنها هستند و سپس کسان دیگر قرار گیرند». همچنین ابومسعود أنصاری س روایت کرده است: «كَانَ رَسُولُ اللهِ ج يَمْسَحُ مَنَاكِبَنَا فِي الصَّلَاةِ، وَيَقُولُ: اسْتَوُوا وَلَا تَخْتَلِفُوا فَتَخْتَلِفَ قُلُوبُكُمْ لِيَلِنِي مِنْكُمْ اوّلو الْأَحْلَامِ وَالنُّهَى ثُمَّ الَّذِينَ يَلُونَهُمْ، ثُمَّ الَّذِينَ يَلُونَهُمْ». قَالَ أَبُو مَسْعُودٍ: «فَأَنْتُمُ الْيَوْمَ أَشَدُّ اخْتِلَافًا» . «رَسُولُ الله ج هنگام نماز (دست‌های‌شان را روی) ‌شانه¬های ما می-گذاشت. و می¬فرمود: راست بایستید و کج نایستید که قلب‌هایتان کج و جدا می¬شود. بالغان و بزرگان شما نزدیک من بیاستند و سپس کسانی که از نظر سنی بعد آنها قرار دارند و سپس کسانی که از نظر سنی بعد آنها قرار دارند». ابن مسعود گفت: «امروز شما بیشترین اختلاف را دارید».
 
فهرست منابع و مآخذ
1-    قرآن کریم.
2-    ابن ابی حاتم، عبدالرحمن بن ابو حاتم محمّد بن ادریس رازی، الجرح و التعدیل، بیروت، دارأحیاء التراث العربی، اوّل، 1371 هـ.
3-    ابن أبي خیثمه، أبو بكر أحمد بن أبي خیثمة زهیر بن حرب، التاریخ الكبیر، دار الفاروق، بي¬تا.
4-    ابن ابــی شیبــه، عبدالله بن محمّد بن ابی شیبــه، المصنّف، تعلیق: سعید اللّحام، بیروت، دارالفـــکر، 1409 هـ ..
5-    ابن أبي عاصم، احمد بن عمرو بن أبي عاصم الضحاك الشیباني، السنة، تحقیق: محمّد ناصر الدین الألباني، بیروت، المكتب الإسلامي، اوّل، 1400 هـ ..
6-    ابن ابی عاصم، أحمد بن عمرو بن أبي عاصم الشیباني أبو بكر، الزهد، تحقیق : عبد العلي عبد الحمید حامد، دار الریان للتراث – القاهرة، دوّم، 1408هـ ...
7-    ابن اعرابی، ابوسعید احمد بن محمّد بن زیاد بن بشر، المعجم، تحقیق: عبدالمحسن بن ابراهیم بن احمد، جدّة، دار ابن جوزی، 1418 هـ ...
8-    ابن تیمیه، تقی الدین احمد بن عبد الحلیم، مجموع الفتاوی، تحقیق: انور الباز و عامر الجزار، دارالوفاء، الطبعة الثالثه، 1426 هـ ...
9-    ابن جارود، عبدالله بن علی بن الجارود النیشابوری، المنتقی من السنن المسنده، تحقیق: عبدالله عمر البارودی، بیروت، مؤسسة الکتاب الثقافیه، اوّل، 1386هـ .
10-    ابن حبان، محمّد بن حبان بن أحمد البستی، صحیح ابن حبان بترتیب ابن بلبان، تحقیق: شعیب ارناؤوط، بیروت، مؤسسة الرسالة، دوّم، 1414 هـ .
11-    ابن حبان، محمّد بن حبان بن أحمد البستی، الثقات، تحقیق: سید شرف الدین أحمد، دارالفکر، اوّل، 1395 هـ .
12-    ابن حبان، محمّد بن حبان بن أحمد البستي، المجروحین، تحقیق: محمود إبراهیم زاید، حلب، دار الوعي، بي¬تا.
13-    ابن حجر، أحمد بن علی بن محمّد بن حجر العسقلاني، تعریف اهل التقدیس بمراتب الموصوفین بالتدلیس، تحقیق: عاصم بن عبد الله القریوني، مكتبة المنار، اوّل، بي¬تا.
14-    ابن حجر، أحمد بن علی بن محمّد بن حجر العسقلانی، تهذیب التهذیب، هند، دائره المعارف النظامیه، اوّل، 1326 هـ ...
15-    ابن حجر، أحمد بن علی بن محمّد بن حجر العسقلانی، فتح الباري، تحقیق : عبد العزیز بن عبد الله بن باز ومحب الدین الخطیب، دارالفكر ( مصور عن الطبعة السلفیة )، بی¬تا.
16-    ابن حجر، أحمد بن علي بن محمّد ابن حجر العسقلاني، تقریب التهذیب، حلب، طبعة دار الرشید، اوّل، 1406هـ .. .
17-    ابن حجر، أحمد بن علي بن محمّد ابن حجر العسقلاني، التلخیص الحبیر في تخریج أحادیث الرافعي الكبير، دار الكتب العلمية، اوّل، 1419 هـ .
18-    ابن حجر، أحمد بن علي بن محمّد ابن حجر العسقلاني، لسان المیزان، تحقیق: دائرة المعرف النظامیة الهند، بیروت، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات، سوّم، 1406 هـ .
19-    ابن حزم، علی بن احمد بن سعید، المحلّی، بیروت، دارالفکر، بی¬تا.
20-    ابن حیان، عبدالله بن محمّد بن جعفر انصاری، طبقات المحدثین بأصبهان، تحقیق: عبدالغفور عبدالحق حسین بلوشی، بیروت، مؤسسة الرسالة، 1412 هـ .
21-    ابن خزیمه، محمّد بن اسحاق، صحیح، تحقیق: محمّد مصطفي اعظمي، بيروت، المکتب الإسلامي، 1390هـ ..
22-    ابن راهویه، اسحاق بن ابراهیم بن مخلد الحنظلی، المسند، تحقیق: عبدالغفور بن عبدالحق البلوشی، المدینه، مکتبه الایمان، اوّل، 1412 هـ ..
23-    ابن سعد، محمّد بن سعد بن منیع، طبقـات الکبری، تحقیق: احسان عباس، بیروت، دارصـادر، 1968 م.
24-    ابن شاهین، ابو حفص عمر بن أحمد بن عثمان بن شاهین، تاریخ أسماء الثقات، تحقیق: صبحي السامرائي، الدار السلفیة، الكویت، اوّل، 1404هـ ..
25-    ابن شاهین، ابو حفص عمر بن أحمد بن عثمان بن شاهین، ناسخ الحدیث ومنسوخه، تحقیق : سمیر بن أمین الزهيري، مكتبة المنار، الزرقاء، اوّل، 1408هـ ..
26-    ابن عبد البر، أبو عمر یوسف بن عبد الله بن عبد البر النمري، الاستذكار، تحقیق: سالم محمّد عطا، محمّد علي معوض، دار الكتب العلمیة - بیروت، اوّل، 1421 هـ ..
27-    ابن عبد البر، أبو عمر یوسف بن عبد الله بن عبد البر النمري، التمهید لما في الموطأ من المعاني والأسانید، تحقیق: مصطفى بن أحمد العلوي و محمّد عبد الكبیر البكري، المغرب، وزارة عموم الأوقاف والشؤون الإسلامیة، 1387 هـ ...
28-    ابن عدی، عبدالله بن عدی بن عبدالله بن محمّد الجرجانی، الکامل فی ضعفاء الرجال، تحقیق: یحیی مختار غزاوی، بیروت، دارالفکر، دوّم، 1409 هـ ...
29-    ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ دمشق، بیروت، دارالفکر، اوّل، 1419 هـ ...
30-    ابن عساکر، علی بن حسن، معجم الشیوخ، تحقیق: وفاء تقی الدین، دمشق، دارالبشائر، بی¬تا.
31-    ابن العماد، عبد الحي بن أحمد العكری الدمشقي، شذرات الذهب في أخبار من ذهب، بیروت، دار الكتب العلمیة، بی¬تا.
32-    ابن الجعد، علي بن الجعد بن عبید أبو الحسن الجوهري، المسند، تحقیق : عامر أحمد حیدر، مؤسسة نادر – بیروت، اوّل، 1410 هـ .
33-    ابن الجوزی، عبد الرحمن بن علي بن محمّد بن الجوزي أبو الفرج، التحقیق في أحادیث الخلاف، تحقیق مسعد عبد الحمید محمّد السعدني، دار الكتب العلمیة،بیروت، 1415هـ ...
34-    ابن ماجه، محمّد بن یزید القزوینی، سنن، تحقیق: محمّد فؤاد عبدالباقی، بیروت، لبنان، دارالفکر، بی¬تا.
35-    ابن مقري، ابوبکر محمّد بن ابراهیم بن علي اصفهاني، معجم، تحقیق: سعد عبدالحمید السعدني و محمّد حسن محمّد حسن اسماعیل، بیروت، دارالکتب العلمیة، 1424 هـ ...
36-    ابن الملقن، سراج الدین أبو حفص عمر بن علي بن أحمد الشافعي، البدر المنیر في تخریج الأحادیث والأثار الواقعة في الشرح الكبیر، المحقق : مصطفى أبو الغیط و عبدالله بن سلیمان ویاسر بن كمال، دار الهجرة للنشر والتوزیع - الریاض-السعودیة، اوّل، 1425هـ ...
37-    ابوبکرالنصیبی، أبو بكر أحمد بن یوسف بن خلاد العطار النصیبي، الفوائد، مخطوط نُشر في برنامج جوامع الكلم المجاني التابع لموقع الشبكة الإسلامیة، اوّل، 2004هـ ...
38-    ابوداود، سلیمان بن اشعث سجستانی، سنن، بیروت، دارالکتب العربی، بی¬تا.
39-    ابوزرعه، عبید الله بن عبد الكریم بن یزید الرازي أبو زرعة، الضعفاء وأجوبة أبي زرعة الرازي على سؤالات البرذعي، المحقق: د. سعدي الهاشمي، المدینه المنورة، الجامعه الاسلامیة، الطبعة: الأولى، 1402هـ ..
40-    ابوعروبه، أبو عروبة الحسین بن أبي معشر محمّد بن مودود الحراني، الاوائل، تحقيق مشعل بن باني الجبرين المطيري، دار ابن حزم، بیروت، 1424هـ ...
41-    ابوعوانة، يعقوب بن اسحاق اسفرائيني، المسند، بيروت، دارالمعرفة، بي¬تا.
42-    ابونعیم، أحمد بن عبدالله إصفهانی، حلیة الاولیاء و طبقات الاصفیاء، بیروت، دارالکتاب العربی، 1405 هـ ...
43-    ابونعيم، أحمد بن عبدالله إصفهاني، الضعفاء، تحقيق: فاروق حمادة، دار الثقافة-الدار البيضاء، اوّل، 1405 هـ ...
44-    ابونعیم، أحمد بن عبد الله بن أحمد بن إسحاق بن موسى بن مهران الهراني الأصبهاني، المسند المستخرج على صحيح الإمام مسلم، تحقيق: محمّد حسن محمّد حسن إسماعيل الشافعي، دار الكتب العلمية، بيروت، لبنان، اوّل، 1417 هـ ...
45-    ابونعیم، أحمد بن عبد الله بن أحمد بن إسحاق بن موسى بن مهران الهراني الأصبهاني، معرفة الصحابة، تحقيق: عادل بن يوسف العزازي، ریاض، دار الوطن للنشر، اوّل، 1419 هـ ...
46-    ابو یعلی، أحمد بن علی بن المثنی الموصلی، المسند، تحقیق: حسین سلیم أسد، دمشق، دارالمأمون للتراث، اوّل، 1404 هـ.
47-    ابویوسف، يعقوب بن إبراهيم الأنصاري، الآثار، تحقيق أبو الوفا، بیروت، دار الكتب العلمية، 1355هـ ...
48-    أحمد حنبل، أحمد بن محمّد بن حنبل بن هلال الشيباني، سؤالات أبي داود للإمام أحمد بن حنبل في جرح الرواة وتعديلهم، تحقيق: زياد محمّد منصور، مدينة، مكتبة العلوم والحكم، 1414 هـ ...
49-    أحمد حنبل، أحمد بن محمّد بن حنبل بن هلال الشیبانی، المسند، تحقیق: شعیب ارنؤوط و آخرون، مؤسسة الرسالة، دوّم، 1420 هـ .
50-    أحمد حنبل، أحمد بن محمّد بن حنبل بن هلال الشیبانی، العلل و معرفه الرجال، تحقیق:وحی الله بن محمّد عباس، بیروت-ریاض، المکتب الاسلامی-دارخانی، اوّل، 1408 هـ ...
51-    ازرقی، محمّد بن عبدالله بن احمد، اخبار مکة و ما جاء فیها من الآثار، تحقیق: علی عمر، مکتبه الثقافه الدینیه، اوّل، بی¬تا.
52-    بخاري، محمّد بن اسماعيل، ادب المفرد، تحقيق: محمّد فؤاد عبدالباقي، بيروت، دارالبشائر الاسلامية، 1409 هـ ...
53-    بخاري، محمّد بن اسماعيل، التاريخ الصغير، تحقيق: محمود إبراهيم زايد، حلب- القاهرة، دار الوعي- مكتبة دار التراث، اوّل، 1397 هـ ...
54-    بخاري، محمّد بن اسماعيل، التاريخ الکبير، تحقيق: سيد هاشم ندوي، دارالفکر، بي¬تا.
55-    بخاري، محمّد بن اسماعيل، الجامع المسند الصحيح، تحقيق: محمّد زهير بن ناصر الناصر، دار طوق النجاه، اول، 1422 هـ.
56-    بخاري، محمّد بن اسماعيل، الضعفاء، مكتبة ابن عباس، اوّل، 1426هـ ...
57-    بزار، ابوبکر أحمد بن عمرو بن عبدالخالق، المسند، تحقیق: محفوظ الرحمن زین الله،بیروت- المدینه، المؤسسة علوم القرآن و مکتبه العلوم و الحکم، 1409 هـ ...
58-    بغوی، محيي السنة ، أبو محمّد الحسين بن مسعود البغوي، معالم التنزيل، المحقق: حققه وخرج أحاديثه محمّد عبد الله النمر - عثمان جمعة ضميرية - سليمان مسلم الحرش، دار طيبة للنشر والتوزيع، چهارم، 1417هـ ..
59-    بغوی، ابوالقاسم، حديث مصعب بن عبد الله الزبيري، تحقيق صالح عثمان اللحام، اردن، الناشر الدار العثمانية، 1424هـ ...
60-    بیهقی، ابوبکر أحمد بن الحسین، دلائل النبوة، تحقيق وثق أصوله وخرج أحاديثه وعلق عليه: الدكتور عبد المعطى قلعجى، دار الكتب العلمية ـ ودار الريان للتراث، اوّل، 1408هـ ...
61-    بیهقی، ابوبکر أحمد بن الحسین، السنن الکبری و فی ذیله الجوهر النقی، حیدرآباد هند، مجلس دائره المعارف النظامیه الکائنه، اوّل، 1344 هـ ...
62-    بیهقی، ابوبکر أحمد بن الحسین، شعب الایمان، تحقیق: محمّد السعید بسیونی زغلول، بیروت، دارالکتب العلمیة، اوّل، 1410 هـ ...
63-    بیهقی، ابوبکر أحمد بن الحسین، معرفه السنن و الآثار، تحقیق: عبدالمعطی أمین قلعجی، دارالوعی -دارالوفاء-دارقتیبه-جامع الدراسات الإسلامیة، اوّل، 1412 هـ ...
64-    ترمذی، محمّد بن عیسی الترمذی، الجامع الصحیح السنن، تحقیق: أحمد محمّد شاکر و آخرون، بیروت، دارإحیاء التراث العربی، بی¬تا.
65-    جرجاني، حمزة بن يوسف أبو القاسم الجرجاني، تاريخ جرجان، تحقيق: محمّد عبد المعيد خان، بيروت، عالم الكتب، 1401 هـ ...
66-    حاکم النیشابوری، محمّد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، تحقیق: مصطفی
67-    حميدي، عبدالله بن الزبير أبو بكر الحميدي، المسند، تحقيق: حبيب الرحمن الأعظمي، بيروت , القاهرة، دار الكتب العلمية , مكتبة المتنبي، بي¬تا.
68-    خطیب بغدادی، أبو بكر أحمد بن علي بن ثابت بن أحمد بن مهدي، الفقيه والمتفقه، المحقق : عادل بن يوسف العزازي، دار ابن الجوزي بالسعودية، سنة 1417هـ ...
69-    خطیب بغدادی، ابوبکر أحمد بن علی بن ثابت، المتفق و المفترق، تحقیق: محمّد صادق الحامدی، دمشق، دارالقاری، 1408 هـ ...
70-    خطیب بغدادی، ابوبکر أحمد بن علی بن ثابت، تاریخ بغداد، بیروت، دار الکتب العلمیة، بی¬تا.
71-    دارقطني، علي بن عمر البغدادي، السنن، تحقيق: سيد عبدالله هاشم يمان، بيروت، دارالمعرفه، 1386 هـ ...
72-    دارقطنی، علي بن عمر أبو الحسن الدارقطني البغدادي، سؤالات البرقاني للدارقطني، تحقيق: د. عبدالرحيم محمّد أحمد القشقري، كتب خانه جميلي، باكستان، اوّل، 1404هـ ...
73-    دارقطني، علي بن عمر البغدادي، سؤالات الحاكم النيسابوري للدارقطني، تحقيق: موفق بن عبدالله بن عبدالقادر، الرياض، مكتبة المعارف، اوّل، 1404 هـ ...
74-    دارقطني، علي بن عمر البغدادي، العلل الواردة في الأحاديث النبوية، تحقيق: محفوظ الرحمن زين الله السلفي، الرياض، دارطيبة، اوّل، 1405 هـ .
75-    دارمی، عبدالله بن عبدالرحمن، سنن، تحقیق: فواز أحمد زمرلی و خالد السبع العلمی، بیروت، دارالکتاب العربی، اوّل، 1407 هـ ...
76-    ذهبی، شمس الدين محمّد بن أحمد بن عثمان، تنقيح في أحاديث التعليق، تحقيق: مصطفى أبو الغيط عبد الحي عجيب، ریاض، دار الوطن، 1421هـ ...
77-    ذهبی، شمس الدین محمّد بن أحمد، سیر أعلام النبلاء، تحقیق: مجموعه محققین بإشراف شعیب الإرناؤوط، مؤسسة الرسالة، بی¬تا.
78-    ذهبی، شمس الدین محمّد بن أحمد، الکاشف فی معرفة من له روایه فی الکتب الستة، دار القبلة للثقافة الاسلامية، مؤسسة علوم القرآن جدة، اوّل، 1413 هـ ...
79-    ذهبي، شمس الدين محمّد بن أحمد، العبر في خبر من غبر، تحقيق: صلاح الدين المنجد، الناشر مطبعة حكومة الكويت، 1984 هـ ...
80-    ذهبي، شمس الدين محمّد بن أحمد، الموقظة في علم مصطلح الحديث، الملتقى أهل الحديث، بی¬تا.
81-    ذهبي، شمس الدين محمّد بن أحمد، ميزان الاعتدال في نقد الرجال، تحقيق علي محمّد البجاوي المجلد الاول، بيروت، دار المعرفة، بی¬تا.
82-    رویانی، ابوبکر محمّد بن هارون، المسند، تحقیق: ایمن علی ابو یمانی، قاهرة، مؤسسة قرطبة، 1416 هـ ...
83-    زيلعي، عبدالله بن يوسف، نصب الرايه، تحقيق: محمّد يوسف بنوري، مصر، دارالحديث، 1357 هـ ...
84-    سعید بن منصور، سعید بن منصــور بن شعبة الخراسانی، السنــن، تحقیق: حبیب الرحـــمن الأعظــمی، بیروت، دارالکتب العلمیة، بی¬تا.
85-    سمعاني، ابي سعد عبد الكريم بن محمّد بن منصور التميمي، الانساب، تعليق: عبد الله عمر البارودي مركز الخدمات والابحاث الثقافية الجزء الاول، بيروت، دار الجنان، اوّل، 1408 هـ ...
86-    سيوطي، عبد الرحمن بن أبي بكر السيوطي، تدريب الراوي في شرح تقريب النواوي، تحقيق: عبد الوهاب عبد اللطيف، الرياض، مكتبة الرياض الحديثة، بي¬تا.
87-    شاشي، هيثم بن کليب، المسند، تحقيق: محفوظ الرحمن زين الله، مدينه، مکتب العلوم و الحکم، 1410 هـ ...
88-    شافعی، محمّد بن ادریس، الاُمّ، تحقیق: علی محمّد وعادل احمد، بیروت، دارالأحیاءالتراث العربی، 1422 هـ ...
89-    شافعی، محمّد بن ادریس، المسند، بیروت، دارالکتب العلمیة، بی¬تا.
90-    شافعی، ابوبکر محمّد بن عبدالله بن ابراهیم، الفوائد (الغیلانیات)، تحقیق: حلمی کامل أسعد عبدالهادی، ریاض، دار ابن جوزی، 1417 هـ ...
91-    شاموخی، أبو علي الحسن بن علي الشاموخي، احادیث الشاموخی، رره وخرج أحاديثه: ابومحمّد الالفی، قید النشر: بدارالصفا و المروه بالاسکندریه، بی¬تا.
92-    شریف حاتم عونی، شریف بن حاتم العونی، المرسل الخفی و علاقته بالتدلیس، دارالنجده، المملکة العربیة السعودیة، اوّل، 1418هـ ...
93-    شوکانی، محمّد بن علی بن محمّد، نیـل الأوطارمن أسرار منتقی الأخبار، اداره الطبـاعه المنیریه، بی¬تا.
94-    شيباني، محمّد بن حسن، الآثار، تعليق: ابوالوفاء الافغاني، بيروت، دارالکتب العلمية، 1413 هـ ...
95-    شیبانی، محمّد بن الحسن بن فرقد الشيباني، الأصل المعروف بالمبسوط، تحقيق أبو الوفا الأفغاني، کراتشی، الناشر إدارة القرآن والعلوم الإسلامية، بی¬تا.
96-    شیبانی، محمّد بن الحسن بن فرقد الشيباني، الحجة على أهل المدينة، تحقيق: مهدي حسن الكيلاني القادري، بیروت، عالم الكتب، 1403هـ ...
97-    الصیداوی، محمّد بن احمد بن الجمیع، معجم الشیوخ، تحقیق: عمر عبدالسلام تدمری، بیروت-ترابلس، مؤسسة الرسالة-دارالایمان، 1405 هـ .
98-    ضیاء المقدسی، محمّد بن عبدالواحد بن أحمد، أحادیث المختاره، تحقیق: عبدالملک بن عبدالله بن دهیش، بیروت، دارخضر، دوّم، 1420 هـ .
99-    طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الأوسط، تحقیق: طارق بن عوض الله بن محمّد و عبدالمحسن بن ابراهیم الحسینی، القاهره، دارالحرمین، 1414 هـ.
100-    طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الصغیر، تحقیق: محمّد شکور و محمود الحاج أمریر،بیروت، دارعمار و المکتب الإسلامی، اوّل، 1405 هـ .
101-    طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، تحقیق: حمدی بن عبدالمجید السلفی، الموصل، مکتبه العلوم و الحکم، دوّم، 1404 هـ .
102-    طبری، محمّد بن جریر، جامع البیان فی تأویـل القرآن، تحقیق: احمد محمّد شاکر، مؤسسة الرسالة، اوّل،1420 هـ .
103-    طحاوی، أحمد بن محمّد بن سلامه بن عبدالملک بن سلمه، شرح مشکل الآثار، تحقیق: شعیب ارنووط، دار نشر، بی¬تا.
104-    طحاوی، أحمد بن محمّد بن سلامه بن عبدالملک بن سلمه، شرح معانی الآثار، تحقیق: محمّد زهری النجار، بیروت، دارالکتب العلمیة، اوّل، 1399 هـ .
105-    طیالیسی، سلیمان بن داود بن الجارود، المسند، تحقیق: محمّد بن عبدالمحسن ترکی، دارهجر، اوّل، 1419 هـ .
106-    عبدالرزاق، ابوبکر بن عبدالرزاق بن همام الصنعانی، مصنف، تحقیق: حبیب الرحمن الأعظمی، بیروت، المکتب الإسلامی، دوّم، 1403 هـ .
107-    عبد الله بن أحمد بن حنبل الشيباني، السنة، تحقيق : د. محمّد سعيد سالم القحطاني، دار ابن القيم – الدمام، اوّل، 1406هـ .
108-    عبدالله بن مبارک، عبد الله بن المبارك بن واضح، المسند، مكتبة المعارف، الرياض، اوّل، 1407هـ .
109-    عبد بن حميد، ابو محمّد عبد بن حميد بن نصر، المسند، تحقيق: صبحي البدري السامرايي و محمود محمّد خليل الصعيدي، قاهره، مکتبة السنة، 1408 هـ .
110-    عجلي، أحمد بن عبد الله بن صالح أبو الحسن العجلي الكوفي، معرفة الثقات، تحقيق: عبد العليم عبد العظيم البستوي، المدينة المنورة ، مكتبة الدار، اوّل، 1405 هـ .
111-    عراقي، زين الدين ابوالفضل عبدالرحيم بن الحسين، ذيل ميزان الاعتدال، تحقيق: علي محمّد عوض و عادل أحمد عبدالموجود،بيروت، درالکتب العلمية، 1416 هـ .
112-    عقیلی، الضعفاء الکبیر، محمّد بن عمر بن موسی، تحقیق: عبدالمعطی امین قلعجی، بیروت، دارالمکتبة العلمیة، اوّل، 1404 هـ .
113-    الفسوی، یعقوب بن سفیان، المعرفه و التاریخ، تحقیق: اکــرم العمری، بیروت، مؤسسة الرسالة، اوّل، 1981 م.
114-    كوسج، إسحاق بن منصور بن بهرام الكوسج أبو يعقوب التميمي المروزي، مسائل الإمام أحمد بن حنبل وابن راهويه، تحقيق: خالد بن محمود الرباط و وئام الحوشي و جمعة فتح، الرياض، دار الهجرة، 1425 هـ .
115-    مالک بن أنس، الموطأ، روایت یحیی اللیثی، تحقیق: محمّد فؤاد عبد الباقي، مصر، دار إحياء التراث العربي، بی¬تا.
116-    مالک بن أنس، الموطأ، روایت یحیی اللیثی، تحقیق: محمّد مصطفی الأعظمی، مؤسسة زاید بن سلطان آل نهیان، اوّل، 1425 هـ .
117-    مالک بن أنس، الموطأ، روایت حسن الشیبــانی، تحقیق: تقی الدین ندوی، دمشق، دارالقلـم، اوّل، 1413 هـ .
118-    مروزی، محمّد بن نصر بن الحجاج، تعظیم قدرالصلاة، تحقیق: عبدالرحمن بن عبدالجبار الفریوائی، المدینة، مکتبة الدار، 1406 هـ .
119-    مروزی، محمّد بن نصر بن الحجاج المروزي أبو عبد الله، السنة، تحقيق : سالم أحمد السلفي، مؤسسة الكتب الثقافية – بيروت، اوّل ، 1408هـ .
120-    مزی، يوسف بن الزكي عبدالرحمن أبو الحجاج المزي، تهذيب الكمال، تحقيق: د. بشار عواد معروف، مؤسسة الرسالة، بيروت، 1400هـ .
121-    المحاملي، حسين بن اسماعيل الضبي، أمالي بروايه ابن يحيي البيع، تحقيق:ابراهيم القيسي، عمان، المکتبة الإسلامية-دار ابن قيم، 1412 هـ .
122-    مسلم، مسلم بن الحجاج بن مسلم القشیری، الجامع الصحیح، بیروت، دارالجیل و دارالآفاق الجدیده، بی¬تا.
123-    مناوی، عبد الرؤوف المناوي، فيض القدير شرح الجامع الصغير، تعليقات يسيرة لماجد الحموي، المكتبة التجارية الكبرى، مصر، اوّل، 1356هـ .
124-    نحاس، أحمد بن محمّد بن إسماعيل المرادي النحاس أبو جعفر، الناسخ والمنسوخ، تحقيق: د. محمّد عبد السلام محمّد، مكتبة الفلاح، الكويت، اوّل، 1408هـ .
125-    نسايي، أحمد بن شعيب، الضعفاء والمتروكين، تحقيق: محمود إبراهيم زايد، حلب، دار الوعي، اوّل، 1369 هـ .
126-    نسایی، أحمد بن شعیب، المجتبی من السنن، تحقیق: عبدالفتاح ابوغدة، حلب، مکتب المطبوعات الإسلامیة، دوّم، 1406 هـ .
127-    نسایی، أحمد بن شعیب، سنن کبری، تحقیق: عبدالغفار سلیمان البنداری و سید کسروی حسن، بیروت، دارالکتب العلمیة، اوّل، 1411 هـ .
128-    نووی، یحیی بن شرف بن مری، تهذيب الأسماء واللغات، تحقيق: مصطفى عبد القادر عطا، بی جا، بی¬تا.
129-    هیثمی، نورالدین، بغیة الحارث عن زوائد مسند الحارث، مدینة، مرکز خدمة السنة و السیرة النبویة، تحقیق:حسین احمد صالح الباکری، اوّل، 1413 هـ .
130-    هیثمی، نور الدين علي بن أبي بكر الهيثمي، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، دار الفكر، بيروت، 1412 هـ .
131-    یحیی بن معین، معرفة الرجال عن يحيى بن معين وفيه عن علي بن المديني وأبي بكر بن أبي شيبة ومحمّد بن عبد الله بن نمير وغيرهم/ رواية أحمد بن محمّد بن القاسم بن محرز، المحقق: الجزء الأول: محمّدكامل القصار، الناشر: مجمع اللغة العربية، دمشق، اوّل، 1405هـ .
132-    وزارة الاوقاف و الشئون الإسلامية، الموسوعة الفقهية الکويتية، الاجزاء 1-23 الطبعة الثانية دارالسلاسل في الکويت و الاجزاء 24-38 الطبعة الاولي مطابع دار الصفوة في مصر و الاجزاء 39-45 الطبعة الثانية طبع الوزارة، (1404-1427 هـ)
133-    نرم افزار المکتبة الشاملة 3.45.
134-    نرم افزار جوامع الکلم 4.50.

 

 

 چهل حدیث درباره مساجد

دانلود

درباره کتاب

نویسنده :

يونس يزدان پرست

ناشر :

www.aqeedeh.com

دسته بندی :

Morals & Ethics