تلنگُر
نويسنده:
علی حسین اميري
مقدمه
سلام و درود بر پيامبر اسلام و خاندان پاكش و اصحاب وفادارش.
شكي نيست كه زبان طنز يكي از روشهاي موثر در امر تبليغ است و حتي در سخن بسياري از بزرگان ديني نيز بكار رفته است.
در كتابي كه پيش رو داريد از همين شيوه استفاده شده است و عقايد اشتباهي كه در میان مسلمین وجود دارد با زباني طنز بيان شده است . البته ما با تحقیق و رجوع به قرآن و احادیث صحیح متوجه اشتباه بودن این عقاید شدهایم و هر کس باید خودش تحقیق کند و ما کسی را مجبور به پذیرش عقاید خود نمیکنیم.
عقايد اشتباه به شيوهاي طنز بيان شده تا بلكه تلنگري به مغز بعضيها وارد شود و از راه اشتباهي كه در پيش گرفتهاند بازگردند و به همين علت نيز نام كتاب تلنگر ميباشد.
ایرانیان معنای تلنگر را به خوبی میفهمند، تلنگر به معنای ضربهای خفیف به مغز، روح و وجدان شخصی گمراه و ناآگاه است تا بلکه به خوداید و مسیرش را عوض کند، در این کتاب نیز در مقابل بعضی از جملات مهمی که میتوانند باعث تلنگر به مغز افراد شوند کلمه تلنگر در داخل پرانتز آورده شده است. قبل از خواندن مطالب، لازم به تذكر است كه در اين مجموعه تمامي سخنان از زبان سه تن بيان شده است كه در حال مناظره و گفتگو با يكديگر هستند. اين سه تن عبارتند از: شخصي رافضی و شخصی سني مذهب و شخصي سلفی.
لازم به تذکر است که موحدین و مسلمین یکتاپرست اعم از شیعه و سنی، مورد احترام ما هستند و خطاب سخنان ما با غلات شیعه و روافض است که دین را نردبان سیاست کردهاند و آن را دکان کردهاند تا مردم ساده را فریب دهند و به همین خاطر نیز از نام رافضی استفاده شده تا توهینی به شیعیان درستکار و موحد نشود.
اصلا نام و نشان مهم نیست و میان شیعه و سنی، موحدین فراوانی وجود دارند و چه بسا شخصی سنی که عقایدی شرکآمیز دارد و تنها نام اهل سنت را یدک میکشد و یا شخصی شیعه که تنها دم از پیروی اهل بیت میزند و البته از زمین تا آسمان با عقاید اهلبیت بیگانه است. راه و روش ایده آل این است که همه مسلمين، مذاهب و عقاید تفرقهانگیز را به دور بیندازند و تنها به دين اسلام و تنها به قرآن و سنت پیامبرص چنگ بزنند.
در مورد نام سلفی نیز بر خلاف آنچه روحانیون گمراه صفوی تبلیغ میکنند و ایشان را جدا از اهل سنت معرفی میکنند، چنین نیست، بلکه ایشان از سنیترین سنیان هستند و تنها به سلف صالح اقتدا نموده و در عقاید خویش به قرآن و احادیث صحیح چنگ میزنند و استفاده دائم آخوندها از واژهی وهابی تنها بخاطر دور کردن مردم از ایشان و ایجاد تفرقه بیشتر میان مسلمین است.
اينكه مذاهبي به عنوان معبر، روش و مكتب وجود داشته باشند تا مسلمين از طرق آنها به اجتهاد بپردازند و مشكلات خود را حل كنند، موردی ندارد و اصلاً هركسي آزاد است تا براي تحقيق در مسائل ديني خود به هر شخص (مجتهد، استاد دانشگاه، مفتي) مراجعه كند و امر دين را نميتوان به افرادي خاص منحصر كرد، ولی وجود اين مذاهب نبايد باعث تفرقه شوند و یا باعث تقلید کوکورانه از آن مذاهب؛ و ملاک اصلی قرآن و سنت هستند.
در مطالبی که پیش رو دارید، معایب مختلفی بیان شدهاند.
شايد اگر بطور عميقتر نيز به مناظرات بين مذاهب گوناگون بنگريم خواهيم ديد كه اين اختلافات همگي بيپايه و اساس هستند و اين خود ما بودهايم كه در گسترش و بزرگ كردن آنها كوشيدهايم، در صورتيكه چنانچه همه مسلمين تنها به قرآن و سنت پيامبرص چنگ ميزدند، حال و روزي بهتر از اين داشتند و آيا در صدر اسلام اينگونه مباحث وجود داشته است؟ بطور حتم وجود نداشته و دلیل آن نیز روشن است، چونکه صحابه، حضرت علی و حضرت عمر، تنها قرآن و سنت پیامبرص را مد نظر داشتهاند و بنابراین همگی یک دین داشتهاند.
مسلمين امروزي نيز بايد همانگونه شوند و پيامبرص، صحابه و اهل بيت را الگوي خويش سازند و همگي در برابر دشمن واحد بايستند نه اينكه بر سر مسائل پوچ، مسخره و دروغ تاريخي به جان يكديگر بيفتند. مسائلي كه توسط دشمنان به ظاهر دوست و يهوديان به ظاهر مسلمان وارد اسلام شده است و متاسفانه عدهاي احمق، شديداً به آنها وابسته شدهاند.
پس اميدواريم هركس اصلاح را از خود شروع كند، ان شاء الله.
پس از اين مقدمه ميرويم به سراغ مناظره و سخناني كه ميان اين سه تن رد و بدل ميشود.
شخصی رافضی، سني مذهب و سلفی، براي رفع اختلافات خود قراري ميگذارند تا شبي را در كنار هم صبح كنند و در خلال آن به بحث و بررسي عقايد مختلف خود بپردازند تا شايد راه حلي براي اتحاد پيدا كنند.
جناب رافضی اصرار فراوان داشت كه اين مناظره در شب نيمه شعبان برگزار شود تا عنايات غيبي به صورتي تكويني از سوي امام زمان به او رسيده و او در مناظره پيروز شود.
البته شخص سلفی قبول نكرد و گفت همه شبها براي مناظره يكسان هستند و اگر هم قرار باشد شبي را به عنوان مناظره انتخاب كنيم، شايسته است كه شب قدر باشد نه شب نيمه شعبان.
شخص رافضی: آري، همان شب قدر نيز خوب است چون شهادت حضرت علي در آن شب بوده!!!
شخص سلفی: آري، به جاي شور و نشاط و شادماني از عنايات خداوند، بايد در اين شب تا صبح بر سر و مغز خودمان بكوبيم!!
شخص سني: الحق كه شما رافضیان هر چيزي را خراب كردهايد و در هر امر از امور ديني بدعتهاي خود را وارد كردهايد.
رافضی: اصلاً حالا كه اينطور است مكان مناظره را نيز بايد مشخص شود و چنانچه مكاني غير از كربلا يا نجف يا ته چاه جمكران باشد، من در مناظره حاضر نخواهم شد!!!
سلفی: بهتر است آرام شویم و بحث را کنار بگذاریم تا مناظره شروع شود.
(بالاخره پس از بحث فراوان، يك شب براي مناظره انتخاب ميشود و هر سه تن براي بحث و گفتگو در مكاني مشخص حاضر ميشوند).
(براي اينكه حمل بر طرفداري نشود زمان و مكان را بيان نميكنيم، البته علت ديگرش نيز آن است كه ممكن است در كشوري كه آزادي و حق بيان و آزادي از سر به بالا بسيار بهتر و بيشتر از آمريكا برقرار است، اداره محترم اطلاعات يا انصار حزب الله يا بسيجيان مخلص امام زمان، بخواهند اندكي در مناظره دخالت كنند و سر سني يا سلفی بدبخت بالاي دار برود!! يا اينكه در كفشهاي آنها از همان پودرهاي سمي بريزند)
سني: خوب است قبل از مناظره، آياتي از قرآن تلاوت شود.
رافضی: نخير، بهتر است قسمتي از مفاتيح الجنان را قرائت كنيم!!!
سلفی: لطفا از همین ابتدای امر با خواندن مفاتیح الجنون، کار را به جنون نکشانید!!
سنی: درست است، همان قرآن را بخوانیم.
رافضی: من اصلاً قرائت شما را قبول ندارم، اگر هم مفاتيح را قبول نداريد با بحارالانوار يا حق اليقين علامه مجلسي شروع ميكنيم.
سلفی خطاب به سني: خوب ايشان پدربزرگ مكتبشان را معرفي كردند، پدربزرگ شما كيست؟
سني: قرآن و سنت.
رافضی: بهتر است شروع كنيم، چون من قصد دارم هر طور شده ثابت كنم كه این تنها مذهب من است که بر حق است.
سلفی: بسيار خوب، مسالهاي نيست، خود شما قرآن را بخوانيد و ما هم قبول داريم، لااقل شما در اينجا با آیات قرآن آشنا ميشويد.
رافضی: بله، خواهم خواند و البته سوره انسان (الدهر، هل أتي) را ميخوانم که در شان اهل بیت است.
(پس از قرائت آياتي از سوره انسان، مناظره شروع ميشود).
سلفی: ما در راستاي ايجاد وحدت اسلامي در اينجا جمع شدهايم و قصد دشمني با يكديگر را نداريم، بنابراين در ابتدا نيز از همان مسئله وحدت اسلامي صحبت ميكنيم، لطفاً بفرمائيد در راستاي ايجاد وحدت تا كنون چه كارهايي انجام شده است؟
رافضی: ما خيلي كارها كردهايم و حتي هفته وحدت ايجاد كردهايم.
سني: بله، ايشان كارهاي زيادي در راستاي ايجاد وحدت انجام دادهاند، همچون تخريب مساجد اهل سنت و يا ايجاد درگيري با سنيان سيستان و بلوچستان و كردستان و نقاط ديگر و همينطور قتل و شكنجه موحدین و سنيان، توسط اداره محترم و نجیب اطلاعات!!(تلنگر)
سلفی: بايد لعن ابوبكر و عمر را نيز به اين امور اضافه كرد، حتي روي ديوارها اين لعن را مينويسند يا روي خودروهاي سپاه و بسيج كه در مناطق سنينشين تردد دارند. اجازه ساختن مسجد براي اهل سنت در پايتخت را نيز بايد به اين موارد وحدتآميز اضافه كنيم.
رافضی: نخير، روحانيون ما بر اين امر بسيار تاكيد دارند كه در مقابل اهل سنت، لعن و نفرين نكنيد و چنانچه خيلي معذب بوديد در دل و نيت خويش، ابوبكر و عمر را لعن كنيد!!
سني: ما نميدانيم که اين همه لطف شما را چگونه جبران كنيم؟!!
سلفی: روحانيون رافضی در ايجاد وحدت بسيار تبحر دارند و اينجاست كه بايد گفت: آفرين بر تو روحاني صفوي.
سنی: اصلا چرا دولت رافضی شما در ایران اجازه ساخت مسجد در پایتخت را به اهل سنت نمیدهد؟
سلفی: راست میگوید و مگر شما رهبر خود را ولی امر مسلمین جهان نمیدانید، پس چرا این ولی امر نسبت به این توده عظیم مسلمین بیاعتناست؟
رافضی: ای بابا، مسجد مسجد است و مگر سنی و غیرسنی دارد؟ خوب اهل سنت هم بیایند و در همان مساجد ما نماز بخوانند و مگر امام جماعت ما یهودی است و مگر قبله ما رو به مکانی دیگر است؟
سلفی: پس چرا اگر در کشوری یکی از مساجد شما پلمپ و بسته شود، شما اینقدر جار و جنجال به راه میاندازید؟ خوب شما نیز در آن کشورها به داخل مساجد اهل سنت بروید و نماز بخوانید؟ چون به قول خودتان، مسجد مسجد است و مگر امام جماعت اهل سنت، یهودی است؟ و مگر قبله اهل سنت رو به مکانی دیگر است؟
سنی: البته دلیل اینکه اجازه ساخت مسجد را به اهل سنت نمیدهند، این است که میترسند عوام و مقلدین ایشان داخل این مساجد بروند و با برادران مسلمان خود انس بگیرند و به گفتگو و بحث بنشینند و در خلال بحث و گفتگو، ناگهان جرقهای به ذهن این مقلدین بخورد و از خواب غفلت بیدار شوند و این بزرگترین کابوس روحانیون رافضی است.
سلفی: دقیقا به همین علت نیز سایتهای اهل سنت را در اینترنت مسدود و فیلتر میکنند تا مبادا کسی مطالعه کند و هدایت شود و حتی رد اشخاصی که در اینترنت فعالیت میکنند را میگیرند تا آنها را دستگیر کنند ولی چنانچه به سایتهای فاسد و ضداخلاقی بروید کسی کاری با شما ندارد، شما با دیانت و سیاست ایشان (که عین یکدیگر هستند) کاری نداشته باش، دیگر هر کاری که خواستی بکن.
سني: اصلاً بفرمائيد منظور از ايجاد وحدت چيست؟
رافضی: منظور اين است كه تمامي سنيان بيايند و مانند ما مذهب اثنيعشري را قبول کنند، اين از نظر ما يعني وحدت واقعي و ايدهآل و مگر نشنيدي كه دانشمند و محقق عالیقدر ما جناب ازغدي ميگفت: ما در همين خراسان خودمان هم، سني دوازده امامي داشتهايم!!
سني: به جناب ازغدي بگو: هر وقت شما شیعه چهار خليفهاي شدی، آنوقت ما هم سنی دوازده امامي ميشويم!!
رافضی:
ما برای فصل کردن آمدیم
نی برای وصل کردن آمدیم
ما درون را ننگریم و حال را
ما برون را بنگریم و قال را
سلفی: راستي روافض خدمات ديگري نيز در راستاي ايجاد وحدت اسلامي انجام دادهاند، همچون بازسازي قبر ابولولو تروریست در كاشان!!
سني: ابولولو كه در مدينه كشته شد، در كاشان چه غلطی ميكند؟!!(تلنگر)
سلفی: همانطور كه امام زمان توانسته از سرداب سامرا به چاه جمكران بیاید، همانطور نيز جناب ابولولو از مدينه به كاشان آمده است!! شما لطفا دنبال دلیل و سند نباشید و فقط تایید کنید!!
سني: البته شايد جسد او را توسط یخچال به كاشان بردهاند!!
رافضی: نخیر، به فرمان حضرت علي طيالارض نموده و در آنجا مرده است!!
سني: شايد هم پس از مردن در مدينه، ناگهان در كاشان رجعت كرده است!!(تلنگر)
سلفی: بهتر است سوالات را به گونهاي ديگر مطرح كنيم تا شاید دشمنيها پايان پذيرد، شما روافض لطفاً بفرمائيد که چه كساني را دشمن خود و اهل بيت ميدانيد؟
رافضی: ما نواصب و خوارج را دشمن ميدانيم.
سلفی: لطفاً خصوصيات اين دشمنان را بيان كنيد تا ما از آنها دوری بجوییم.
رافضی: اين دشمنان، خلافت بلافصل حضرت علي از جانب خداوند را قبول ندارند، اینها ابوبكر و عمر را دوست دارند، اينها تنها الله را در دعای خود صدا ميزنند و اهل بيت و قبورشان را به عنوان واسطه قبول ندارند، اينها براي امام حسين عزاداري نميكنند و بر سر و مغز خود نمیکوبند و قبول ندارند که امام زمان 1200 سال است که درون سرداب فرو رفته است!!!
سلفی: البته فكر میكنم که شما خصوصيات اهل سنت را بيان كرديد نه خوارج و نواصب را؟!!
رافضی: اهل سنت كه وهابي هستند!!
سلفی خطاب به سني: شما چه كساني را غالي ميدانيد؟
سني: كساني كه در حق اهل بيت غلو كنند و صفاتي كه در آنها نبوده به ايشان نسبت دهند، مثل علم غيب، معجزات عجيب و .....
رافضی: ای بابا، اينها كه غلو نيستند!!
سلفی: خوب لطفاً شما بفرمائيد كه غلو چيست؟
رافضی: غلو فقط و تنها يعني اينكه شما بگوئيد: حضرت علي خود الله است!!!
سلفی: ای بابا، اينكه ديگر غلو نيست، بلكه بالاترين درجه از كفر و شرك است.
رافضی: نخير، غلو فقط يعني همين كه من گفتم، فقط اگر ائمه را الله بداني، غلو است، از اين كه بيايي پايينتر دیگر هر چه درباره آنها بگويي درست است و توحيدي!!(تلنگر)
سني: البته همين اعتقاد به خدايي نيز گاهي اوقات از زبان مداحان خارج ميشود، همچون آن مداحي كه گفته بود: لا إله إلا الزهراء!!
سلفی: همان كه پس از مدتي به مرض سرطان حنجره به دوزخ واصل شد!
رافضی: نخير، آن مداح از خود بيخود شده بود و تكليفي بر او نبوده و از شدت حُب و علاقهاش اين جمله را گفته است!!
سلفی: ابن ملجم نيز چون چهار هزار نفر از دوستانش در نهروان به دست حضرت علي كشته شدند، از خود بيخود شد و حضرت علي را كشت!!!
سني: مرا ببخش جناب رافضی كه به آن مداح توهين كردم!!
رافضی: درباره تولد امام، جناب ثقه الاسلام کلینی از اسحاق بن جعفر روایت میکند که گفت: از پدرم شنیدم که میگفت: هنگامی که امام متولد میشود به صورت نشسته به دنیا میآید!! جلوی مادرش برای او باز میشود تا اينكه چهار زانو متولد شود!! سپس بعد از افتادنش به زمین گرد میشود و با چهرهاش رو به قبله مينمايد و سه بار عطسه میکند!! و با انگشتش به حمد اشاره مینمايد و شاد و ختنه شده متولد میشود!! دو دست و پایش از بالا و پایین او را میخندانند!! و دو پایش در میان دستانش مانند شمش طلا هستند!! و شب و روزش را میگذراند در حالی که از میان دستانش طلا خارج میشود!! (اصول کافی/ج1/ص338)و از ابو جعفر نیز روایت است که گفت: امام ده علامت دارد.... و بوي مدفوعش مانند بوی مشک است و زمین عهدهدار پوشیدن و خوردن آن است!! (اصول کافی، ج1، ص 388)
سلفی: جناب سني لطفاً متوجه باش كه اينها اصلا غلو نيستند!!!
سني: بله، كاملاً متوجه هستم، اینها تنها صفات ائمه هستند و کاملا مشخص است که امامان نیز مصداق آیه ﴿ ﴾ میباشند.
سلفی: ما پيامبران را يك قدم جلوتر از مردم ميدانيم (براي الگو بودن) ولي روافض ائمه خود را تنها يك پله پايينتر از خدا ميدانند.
رافضی: اصلا ائمه به عنوان واسطه هستند!!
سنی: من یکبار به هندوستان رفته بودم و اتفاقاً چند نفر بت پرست را دیدم و علت بت پرستی ایشان را جویا شدم و آنها نیز همین سخن جناب رافضی را گفتند که این بتها به عنوان واسطه بین ما و خدا بکار میروند!!! (تلنگر، اگر مغزي باشد)
رافضی: نخیر، اینها واسطه فیض الهی هستند.
سنی: خورشیدپرستان نیز خورشید را واسطه فیض الهی میدانند، وگرنه هر احمقی میداند که خورشید خدا نیست و حتی مشرکین مکه نیز خدا را جدا از بتها به عنوان خدایی قبول داشتهاند. (سوره مومنون آیات/38/85/87/89 و سوره عنکبوت61/63 و سوره لقمان/25 و سوره زخرف/87 و سوره زمر/38)
سلفی: برويم سراغ موارد ديگر، مواردي همچون حج خانه خدا كه در ايجاد وحدت موثر است.
رافضی: بهتر نيست برويم به سراغ كربلا و نجف؟!! شما نميدانيد که حال و هوای كربلا چقدر بيشتر از مكه است؟!! هر چند در مناسک حج نیز تنها شكاف كعبه كه محل تولد حضرت علي است مورد توجه ماست!!
سني: چرا شما اينقدر به شكاف و اختلاف علاقهمنديد؟!
سلفی: البته ميدانيد كه راوي تولد حضرت علي در كعبه فقط يزيد بن قعنب بوده كه علماي علم رجال درباره او گفته اند: مشرك زندگي كرد و مشرك مرد!!
سني خطاب به رافضی: اصلاً ميخواهي به سراغ قبرستان بقيع برويم، چون اينطوري خيلي بهتر باب ميل شما ميشود.
سلفی خطاب به رافضی: لطفاً برداشت خود را از سفر حج بيان كنيد؟
رافضی: سفر حج خيلي براي ما جالب نيست، چون موارد بسيار تاسفآوري را در آنجا مشاهده ميكنيم.
سلفی: لطفاً يكي از آنها را بگوئيد؟
رافضی: اين سنيان در نماز خود مهر نميگذارند!! دست به سينه نماز ميخوانند، پس از خواندن حمد آمين ميگويند، وضوي خود را برعكس ميگيرند و بعضي اوقات در حمد و سوره يك سوره كامل را نميخوانند، بلكه چند آيه از يك سوره را ميخوانند!!
سلفی: واي، پس خدا همه آنها را به جهنم ميبرد!!
سني: ما به سنت پيامبرص اقتدا ميكنيم و پيامبرص مهر نميگذاشته است.
سلفی: و چطور پيامبراكرمص از تكنولوژي پيچيده تبديل خاك به مهر بياطلاع بودهاند؟!(تلنگر)
رافضی: نخير، تمامي علوم گذشته، حال و آينده در سينه حضرت علي بوده است!! مصلحت و مقتضيات زمان ايجاب ميكرده كه در آن زمان مهر نگذارند!!
سني: حتماً بداء حاصل شده!!
رافضی: اصلا محل سجده باید پاک باشد و جاهایی چون فرش ممکن است نجس باشند و برای همین ما پیشانی خود را بر مهر که از خاک است میگذاریم.
سنی: البته به هنگام سجده، کف دستها و نوک انگشتان پا و زانو نیز بر زمین هستند و بنابراین میبایست زیر آنها نیز یک مهر بگذارید تا مبادا با فرش نجس تماس بگیرند و البته اینگونه کمی حفظ تعادل دشوار میشود و ممکن است روی این مهرها بلغزید و به زمین بخورید.(تلنگر برای دوستداران مهر)
رافضی: ما در سفر حج، مهر را در یک دست خود پنهان میکنیم و سپس به هنگام سجده آن را زیر پیشانی خود میگذاریم تا اهل سنت متوجه نشوند و با این نقشه بسیار هوشمندانه، تیر وهابیون به سنگ میخورد و در نتیجه ما به بهشت میرویم و آنها به جهنم!!
سنی: ای کاش این همه نبوغ و استعداد را در راهی بهتر مصرف میکردید.
سلفی: لطفاً يكي ديگر از موارد تاسفباري را كه در خلال مراسم حج با آن برخورد كرديد بيان كنيد؟
رافضی: اين سنيان در اذان خود أشهد أن علياً ولي الله نميگويند!!
سلفی: خوب اين جمله جزء اذان نبوده و شيخ صدوق شيعي صاحب من لايحضره الفقيه در كتاب خود غاليان يعني مخترعان اين بدعت را لعن كرده است!(تلنگر، تلنگر و تلنگر)
رافضی: نخير، اين جمله از باب تبرك است و به نيت اذان نيست!
سني: فكر ميكنم جناب شيخ صدوق در آن زمان هنوز با اين حقهبازيها آشنا نبودهاند كه غاليان از باب تيمن و تبرك خرافهسازي ميكردهاند!! راستی خوب است ما هم امشب سه نفری کمی عقلهایمان را روی هم بریزیم و از باب تیمن و تبرک یک چیزی را وارد دین کنیم!!
رافضی: از موارد تاسفانگيز ديگري كه به هنگام زيارت خانه خدا مشاهده ميكنيم و واقعاً دل ما را به درد ميآورد اين است كه در كنار كعبه منبري براي حضرت ولی عصر وجود ندارد تا وقتيكه ایشان به ديوار كعبه تكيه ميزنند و آيه بقيه الله را ميخوانند، بروند و بر روي اين منبر بنشينند و البته ما تا آن زمان به اين منبر متوسل ميشديم و به آن پارچه گره میزدیم تا مشکلاتمان حل شوند!!
سلفی: موارد ديگر را نيز بگو تا ما بيشتر با مشكلات جهان اسلام آشنا شويم.
رافضی: بله، ميگفتم، مورد ديگر نيز نبودن هيچگونه قبر، ضريح و پنجره فولادي در كنار كعبه است، چون بطور حتم در آنجا پيامبراني خفتهاند و بايد هر چه سریعتر روي قبور ايشان را گنبد و بارگاه ساخت و همچنین پنجرهاي فولادي براي دريافت پولها و نذورات مردمي!!
سلفی: البته اين بيشتر درد آخوندهاست تا درد شما.
سني: آري، طبق نظر حضرات، از هر جايي كه ميتوان بايد پول در آورد. از هر آنچه روي زمين است و هرآنچه زير زمين است.
سلفی: من بيشتر فكر ميكنم مشكل شما رافضیان، وجود خود خانه كعبه است كه در اين ميان نمايان است و البته با ساختن چندين گنبد و بارگاه و گذاشتن منبر و چيزهاي ديگر در اطرافش و محو شدن كعبه در وسط خرافات و شركيات، حتماً اين مشكل شما حل خواهد شد!!
سني: آفرين جناب سلفی، دقيقاً زدي به هدف.
رافضی: بقيع را بگو!! وا مصيبتا!! اصلاً قبرستان بقيع بزرگترين بدبختي مسلمين امروزي است و بزرگترين ظلم و ستم به امامان خفته در آنجا و همچنين خطري بسيار جدي براي نابودي اسلام!!
سني: آري، مشكل اسلام فقط و فقط تزیین قبور است و لابد حضرت صادق در زير قبر زنده است و نظارهگر وضع اين قبور ميباشد و از اينكه روي قبرش طلاكاري نشده، بسيار غمگين ميباشد!!
سلفی: قبرسازي بدعت است و در زمان پيامبرص نبوده و حتي از اين عمل نهي شدهاست. براستي براي يك بار هم كه شده به مغز كوچك خود تلنگري زدهاي كه چرا پيامبرص يا حضرت علي در زمان خلافتشان براي خديجه و يا حمزه گنبد و بارگاهی نساختند ؟!!!!!
رافضی: تنها آرزوي ما ساختن يك گنبد بزرگ روي قبرستان بقيع است تا امت اسلامی آنجا جمع شوند و به قبور امامان متوسل شوند.
سني: آري، اصلاً روي کل ايران را هم بايد يك گنبد بسيار بزرگ ساخت!! زيرا دوازده هزار امامزاده در ايران داريم!!
سلفی: يك چهارم خاك ايران كوير است، يك چهارم كوهستاني است، مقدار زيادي هم دريا ميباشد، مقدار زيادي نيز وقف امامزادهها شده يا صرف ساختن قبور و گنبد و بارگاه و آن مقدار كمي كه باقي مانده است ظاهراً اينطور كه براي هر مرجع، شيخ، عارف، رهبر، پير، مراد، بابا، ولي فقيه و آخوندي كه ميميرد و به بهشت ميرود!! حداقل يك محوطه صد متري يا بيشتر ميخواهد و بنابراين چند سال ديگر جايي براي زندگي در ايران وجود ندارد و همه جا تبديل به قبرستان شده است.
رافضی: ما روافض تقاضايي از اهل سنت داريم.
سني: بفرمائيد.
رافضی: ميشود به ما اجازه دهيد تا داخل قبرستان بقيع برويم و اطراف قبور چهار امام خود را خالي كنيم و هر چهار قبر را با خاك اطرافش به صورت قالبي در آوريم و با جرثقيل به هواپيما منتقل كنيم و سپس به ايران بياوريم.
سلفی: لطفاً اينكار را نكنيد.
رافضی: چرا؟
سلفی: شما يك امام رضا در مشهد داريد و تمامي خراسان را وقف او كردهايد، حالا ميخواهيد چهار امام ديگر را نيز وارد ايران كنيد، لابد بايد تمامي ايران را وقف ايشان كنيم.
رافضی: دارم كم كم به اين نتيجه ميرسم كه جناب سلفی، سلفی نیست، بلکه وهابي است!!
سلفی: آفرین جناب رافضی، طبق فرمایش علمایتان، به دشمنان خود افترا بزنید!!!
رافضی: اصلاً برويم سراغ مسائل ديگر.
سني خطاب به رافضی: شما كه خود را پيرو واقعي مكتب اهل بيت ميدانيد، ميشود كمي از حضرت فاطمه زهرا(ل) براي ما بگوئيد و اصولاً شما چه چيزهايي در مورد ايشان ميدانيد؟
رافضی: ما خيلي چيزها در مورد حضرت فاطمه ميدانيم، از جمله اينكه دربي به همراه میخ به پهلوي او زدهاند و باعث شهادت جنين داخل شكم او شدهاند كه نامش هم محسن بوده و از مهمتر اينكه محل قبر حضرت فاطمه نامعلوم است!!
سني: خوب ديگر چه چيزهايي ميدانيد؟
رافضی: ديگر همين، اينها كه گفتم يعني تمام زندگاني حضرت فاطمه، ديگر چه چيز ميخواهي بداني؟!! همين چيزها كافي است!!(تلنگر براي مقلدان بيسواد)
سلفی: آري، همين چيزها براي برپايي چندين دهه عزا و لعن ابوبكر و عمر و ایجاد تفرقه كافي است، ديگر چه ميخواهيد؟!!
رافضی: يكي از هدفهاي بزرگ و معنوي زیارت خانه خدا، رفتن به زيارت خانه حضرت زهراست و براي همين است که ميبينيد هر ايراني به هنگام بازگشت از خانه خدا، دائم در مورد خانه حضرت زهرا صحبت ميكند، راستی مگر شما آن خانه و درب آن را را نديدهايد؟ خانه و درب، خانه و درب، خانه و درب.......!!!! میخ و درب، میخ و درب، میخ و درب.......!!!! درب و درب و درب.....!!!!
سني: كدام درب؟! شما كه ميگوئيد درب را آتش زدهاند؟!! (تلنگر، البته اگر مغزی باشد!!)
سلفی: آري، درب كه چه عرض كنم، اصلا يك آيفون تصويري با یک در برقي و خانهاي مجلل همراه با آشپزخانه و مهمانسرايي جدا در آنجا ميباشد!!!
سني: شايد هم موريانههاي مقيم عربستان خيلي نجيب بودهاند و ميدانستهاند كه نبايد درب منزل حضرت فاطمه را بخورند و براي همين اين درب هنوز باقي مانده است و يا تكنولوژي آن زمان خيلي پيشرفته بوده و دربي ساختهاند كه هنوز پابرجاست!!!
سلفی: اصلاً شايد اين درب چوبي حالتي داشته كه خودش خودش را بازسازي ميكرده است!! یعنی به نوعی درب هوشمند بوده است! البته جناب سنی زیاد از این شوخیها نکنید، چون جناب رافضی باور میکند.
رافضی: اصلاً فدک را بگو ، فدک ، فدک ، فدک ....
سلفی: فدک خیلی مورد علاقه روافض است و از هر 3 مغازه در شهرهای رافضی، 4 عدد فدک نام دارد!!
سنی: چرا حضرت علی در دوران خلافت خویش فدک را پس نگرفت؟
سلفی: حتماً حضرت علی در حالت تقیه بوده!!!
سني خطاب به رافضی: از حضرت فاطمه بگذريم، كمي درباره امام حسين برايمان بگو؟
رافضی: امام حسين بخاطر تصاحب منصب خلافت، عليه يزيد قيام كرد و همراه يارانش در كربلا به شهادت رسيد و شمر سر او را بريد و البته او شافع ما در روز قیامت است و همه ما را به وسط بهشت میبرد!!
سني: خوب ديگر چه چیزی از امام حسين ميداني؟
رافضی: ديگر هيچ، ديگر چه ميخواهي بداني؟!! اينها كه من گفتم تمامي زندگاني امام حسين بود و همين شفاعت او براي ما بس است، ما ديگر با بقيه چيزها کاری نداريم، ما فقط شفاعت را ميخواهيم!!
سلفی: آري، براي روافض همين كافي است، همين كه در كربلا شمر سر حسين را بريده و دستان ابوالفضل هم قطع شده و حسين و ابوالفضل داراي چشم و ابرويي بسيار زيبا و دلربا بودهاند براي ایشان كافيست.(تلنگر)
رافضی: قربان چشم و ابروي آنها بروم!!!
سلفی: اصلا از کربلا برایمان بگو؟
رافضی: در کربلا دستان حضرت ابوالفضل را بریدند، سر امام حسین را بریدند، بدن یاران امام حسین را بریدند، در کربلا بریدند و بریدند و بریدند....!!!
سنی: ای بابا، به جز بریدن چه چیز دیگری میدانی؟!
رافضی: به جز بریدن؟ خوب به جز بریدن تیری نیز به گلوی طفلی شیرخواره زدند!!!
سنی: آفرین به همین معلوماتی که داری!!
سلفی: در مورد امام زمان برايمان بگو؟
رافضی: در ابتدا چون نام امام زمان را بردي، بايد به احترام حضرت ولي عصر از جا بلند شوم و دوباره با احترام بنشينم و اما در مورد آقا امام زمان اين را ميدانم كه در كودكي به درون سردابي فرو رفته است و فعلاً در پس پرده غيبت است تا روزي که ظهور كند و خودش همه كارها را درست كند و از علائم ظهورش نیز اين است كه شمشيرش خود به خود از غلافش بيرون ميآيد!!
سلفی: البته من فكر ميكنم که شمشير امام زمان طي اين سالهاي طولاني، زنگ زده است و در غلاف خود گير كرده است و بيرون نميآيد.
سني: آري، درست است، براي همين است كه روافض ميبايست همينطور منتظر بمانند تا علف زير پايشان سبز شود، اصلا علت طولانی شدن غیبت، همین زنگ زدن شمشیر است.
سلفی: لطفاً بگو چگونه و به چه صورت، نامه اعمال مردم در روزهاي دوشنبه نزد امام زمان ميرود؟!
رافضی: اينها همگی طبق ولايت تكويني هستند و ما به چگونگي آن كاري نداريم، ما فقط تقليد و تاييد ميكنيم!!
سني: البته من فكر ميكنم اين نامهها توسط اينترنت يا ايميل يا بصورت سي دي براي امام زمان فرستاده ميشوند، چون به هرحال علم پيشرفت كرده است و امام زمان نيز خود را با علم روز مطابقت ميدهد و حتماً به همين صورت به تمامي پروندها رسيدگي ميكند.
سلفی: فقط اميدوارم مثل ادارات داخل ايران به اين پروندهها رسيدگي نكند، چون اگر اينطور باشد براي هر پرونده سالها وقت صرف ميشود.
سني: مگر ازدواج جزء سنت پيامبرص نيست؟ (النكاح سنتي) پس اين امام زمان شما در اين ساليان دراز عمر خود، چه ميكند؟ آيا همسري ندارد؟ و يا فرزندي؟ اگر دارد، پس چطور همه آنها خوب هستند؟ آيا عمرشان دراز است و چرا هيچكدام مانند همسر امام حسن او را مسموم نميكنند؟!
رافضی: خداوند حافظ امام زمان است تا مسموم نشود!!
سني: پس چرا شما ميگوئيد: يكي از دلائل غيبت، ترس از قتل است؟! آيا نميشود ظهور كند و خداوند همینگونه حافظ او باشد؟!! (تلنگر برای منتظران ظهور)
سلفی: البته فكر ميكنم جناب رافضی فراموش كرده بگويد: امام زمان، صيغه نيز ميتوانند بكنند!!!
رافضی: امام زمان وجود دارد و مگر نميبيني كه هر چند وقت يكبار جناب آيت ا... بهجت سخناني ميگويند، مثلاً: در قنوت خود از حال رفته و سپس گفته هم اكنون به من الهام شد كه قاتل امام زمان به دنيا آمد و در نتيجه ظهور آقا نزديك است! يا گفته: من دوستي دارم كه با امام زمان در ارتباط است و امام زمان به او گفته وقت ظهور نزديك است!!
سني: اگر هيچوقت امام زمان شما ظهور نكرد چه دليلي براي آن ميآوريد؟
سلفی: چقدر ساده هستي جناب سني، اينقدر دليل وجود دارد كه مراجع رافضی از آنها استفاده كنند، مثلاً براحتي خواهند گفت: در امر ظهور آقا بداء حاصل شده است و خداوند پشيمان شده و تغيير اراده داده است و فعلا ظهور امام زمان را باطل كرده است!!!(تلنگر)
سني: البته فكر ميكنم جمهوري اسلامي براي آخرين لحظات سقوطش، فردي را به عنوان مهدي حاضر كند تا مردم گوسفند را دوباره به ميدان بكشاند و البته شايد اين مهدي ظهور آن چناني نكند، بلكه براي لحظهاي جلوي دوربين (يا جايي ديگر) بيايد و حكم جهاد و كمك به جناب ولي فقيه را بدهد و بعد هم دوباره برود به ته چاه و البته مراجع تقلید هم او را تاييد ميكنند تا مردم بيشتر باور كنند، در آن موقع ديگر چه ميخواهي؟ مرگ ميخواهي برو گيلان!!
سلفی: البته ممكن است در لحظات آخر یکی از این مراجع بروند بالاي منبر تا براي گوسفندان سخنراني كنند و ناگهان در خلال سخنراني بگويد: ای وای، همین الان امام زمان را ديدم!! همين الان داخل جمعيت بود!! زود بگيريدش تا دوباره غيب نشده!! بگيريدش تا فرار نكرده!! بگيريدش تا دوباره نرفته ته چاه!! ولي در انتها فايدهاي ندارد و امام زمان دوباره ناپديد خواهد شد و همه مشتاقان و محبان خود را تنها ميگذارد تا به گريه و زاري و خواندن دعاي ندبه بپردازند و باز جلسات انتظار بگذارند تا بلكه مهدي بيايد و خودش كارها را درست كند.
سني: چاه جمكران ديگر چه صيغه ايست؟!
سلفی: روافض نامههاي خود را درون اين چاه مياندازند تا نائب مرده آن را نزد امام زنده ببرد!!(تلنگر)
سني: آري در مذهبي كه بين مردگان با زندگان تفاوتي نباشد اينگونه خرافات امري عادي است.
سلفی: ميداني چه شده؟ اين چاه جمكران خيلي عميق بوده و از آنطرف كره زمين بيرون آمده و سر از آمريكا در آورده و براي همين است كه آمريكا خيلي پيشرفت كردهاست!!
رافضی: امام زمان از ته همين چاه كل ايران و دنيا را مديريت ميكند!!
سلفی: بنابراين، مقصر اصلي تمامي گرانيها، تورمها و فساد در ايران، جناب امام زمان است نه آخوندهاي بيچاره.
سني: اي كاش ميفهميديم چه وقت ميخواهد ظهور كند؟!
سلفی: اي بابا، چقدر عجله داري، فقط چند ميليون سال صبر كن، بالاخره ظهور ميكند، وقتي فساد همه جا را بگيرد و زير پاي همه علف سبز شود، آنگاه امام زمان از ته چاه بيرون ميآيد!!
سني: ولي دجال كه هنوز نيامده تا امام زمان بخواهد ظهور كند!!
سلفی: اي بابا مگر دجال را نديدي؟ اينهمه آخوند كه در جدال با كل دنيا هستند همان دجالند!
در جدال است با اهل سنت
ذهن بيمار و دجال آخوند
رافضی: وقتي امام زمان ظهور كند سزاي تمام اين سخنان را به شما ميدهد، چون او به هنگام ظهورش دو سوم از مردم جهان را از دم تيغ ميگذراند، طبق روايات بسيار بسيار مستند از كتب بسیار بسیار معتبر!!
سلفی: قيام با شمشير و اسب در عصر جديد بسيار جالب خواهد بود و امام زمان كه طبق روايات هفت سال حكومت ميكند، پس چگونه ميخواهد دو سوم مردم جهان را با شمشير بكشد؟!! اين مهدي شما ميبايست چند ميليارد انسان را از صبح تا شام بكشد و فكر ميكنم هفت سال زمان كمي براي او باشد و لابد قتل عام را از اهل سنت عربستان شروع میکند، چون محل ظهورش نیز همان جاست و فکر میکنم این امام زمان شما وحشت للعالمين است، بر خلاف پيامبر كه رحمة للعالمين بودند.
سني: آخوندها هر جا بروند يك چاه جمكران هم با خود ميبرند تا پول و نذورات مردم، هدر نرود!!
سلفی: در منابع فقه رافضی احاديث اندكي از امام زمان موجود است ، در قرآن هم اثري از او نيست، خود او را هم كسي نديده و غائب است و در پس پرده است، حالا شما برو و اگر ميتواني اين امام را بشناس تا به مرگ جاهليت از دنيا نروي!!(تلنگر)
رافضی: درست است كه امام زمان ما غائب است ولي او در واقع غائب هميشه حاضر است!!
سلفی: ولي به نظر من غائبِ هميشه غائب است .
رافضی: به نظر ما آنكه غائب است ما هستيم و مهدي هميشه حاضر بوده و هست و خواهد بود!! ما نيستيم، ولي او هست!! ما وجود نداريم و اوست كه وجود دارد و دنيا را نگه داشته است!! ما باید ظهور كنيم، چون ما غائبيم و او حاضر است!! یعنی ما کی ظهور میکنیم؟!!
سني: فكر كنم بايد سریعا يك روانپزشك خبر كنيم و بهتر است تا دیوانه نشدهایم از اینجا برویم.
رافضی: شاعر انقلاب جناب حاج محمد رضا آقاسي براي امام زمان چنين سروده:
هركه به ديدار تو نائل شود
يك شبه حلال مسائل شود
و ميگفت: شايد اين جمعه بيايد، شاید!!
سلفی: البته شايد بيايد و شاید هم نیاید، مانند چندين هزار جمعه كه آمد و رفت و خبري نشد. شاید، شاید، شاید!!!
و اينجاست كه بايد شعر زير را سرود:
شد قيامت، امامت نيامد
آفتـابـي ز دانش در آمـد
در پي جهل و تقليد و تكرار
اي برادر خودت فكر خود باش
گيرم آيد اگرچه خيال اسـت
هست قرآن امامي كه زنده ست
عاقبـت جـز نـدامـت نمانـد
خوب باش و ز اوهام شو پاك
عقل و ادراك داري به پاخيز
در دلـت جز عداوت نماند
در سرت جز خلافت نيامد
عمر جهل و جهالت سر آمد
رافضی شد در جهالت سر آمد
شد قيامت، امامت نيامد
باز سودي به حالت ندارد
نه امامي كه افسانه آمد
شد قیامت، امامت نیامد
سوي دوزخ شود نيت بد
قبل از آني كه عمرت سرآيد
شد قیامت، امامت نیامد
***
چون امام شما غائب آمد
رفت نائب به جايش فقيهي
از فقاهت ولايت در آمد
مطلقه شد ولايت چو شاهي
زد عقبگرد جاي ترقي
خشت اول كه كج رفت اين شد
جاي قرآن مفاتيح آمد
چون كه قرآن روايت زده شد
اصل رفت و گرفتار فرعيم
اصل توحيد باشد، كجائي؟!
اين صفائي كه ديدي دروغ است
مثل ترياك تخدير آني است
مثل گوساله سامري بود
تو مشو ايمن از مكر آخوند
كرد آخوند گمراه و خوارت
در پي نفس دون چون دويدي
خمس حاضر شد و نائب آمد
آمد آنجا به شكل وقيحی
چون زمان ولايت سر آمد
ملت از چاله آمد به چاهي
لنگ شد هر دو پاي ترقي
تا خرافات مبناي دين شد
نوبت رد و توجيه آمد
عقل رفت و حكايت زده شد
مثل خر زير آوار فرعيم
قبر و گنبد ندارد صفائي
ديو شرك است و افسار و يوغ است
معجزه نيست اين امتحانيست
با صدائي كه جادوگري بود
مثل شيطان بود فكر آخوند
بُرد آخر به دارالبوارت
جاي جنت به دوزخ رسيدي
سني: اصلاً آيا شما حديثي مفيد از ائمه و اهل بيت ميدانيد؟
رافضی: نخير، ما فقط حب ايشان را داريم و بس، همين براي روز جزا كافي است، الهي من قربان ائمه بشوم!!!
سلفی: آمين.
سني: در مورد پيامبرص برايمان بگو؟
رافضی: او كه خاتم الانبياء بوده و البته فقط و فقط با حضرت علي دوست بوده و با ابوبكر و عمر دشمن!! و تمامی اسرار و علوم را فقط برای حضرت علی توضیح دادهاست.
سلفی: از نظر شما تنها كار پيامبرص اين بوده كه از صبح تا شام مدح علي را بگويد يا اينكه عمر و ابوبكر را سرزنش كند. یک سوم آیات قرآن در مدح علی و بقیه هم در ذم مخالفان ایشان است.
سني: من نميدانم چرا عمر و ابوبكر با اين همه سرزنشي كه ميشدهاند باز نزد پيامبرص ميماندهاند و نزد ابوجهل و ابولهب نميرفتهاند؟!(تلنگر برای دشمنان ابوبکر و عمر)
رافضی: چون آنها دارای هدفی خاص بودهاند و سوء نيت داشتهاند!!
سني: چه هدفی داشتهاند؟
رافضی: غصب جانشيني، غصب خلافت، تصرف منصب امامت و ولايت و غصب فدک!! غصب و غصب و غصب.....!!!
سلفی: واقعاً چقدر ابوبكر و عمر زيرك بودهاند كه از 23 سال قبل به فكر غصب خلافت بودهاند!! ولی با کمال تعجب در همان روز وفات پیامبرص از حضور انصار در سقیفه بی خبر بودهاند؟!(تلنگر بسیار شدید)
سني: لابد ابوبكر هم علم غيب داشته است!! یا تقیه میکرده و یا....
سلفی خطاب به رافضی: ميشود بفرمائيد منظور از لعني كه در زيارتنامه عاشوراست چه كساني هستند؟
رافضی: نخیر، نميتوانم بگويم، چون مجبورم تقيه كنم!!
سني: واقعاً كه شما روافض چقدر به ما لطف داريد و از اهانت به مقدسات ما خودداري ميكنيد!!
سلفی: میدانید وقتی روزنامهای در غرب، کاریکاتور پیامبر اسلام را میکشد یا هر کس دیگری که به پیامبرص توهین میکند، در اینجا مقصر واقعی کیست؟
رافضی: زود بگو کیست تا به خدمتش برسیم!!!
سلفی: مقصر خود شما هستی!!!
رافضی: چطور؟!!
سلفی: چون این شما بودهاید که این راه را جلوی پای غرب و مسیحیت گذاشتهاید، این شما بودهاید که حرمت همسر پیامبرص را نگه نمیدارید و او را لعن میکنید، این شمائید که نزدیکترین افراد به پیامبرص را لعن میکنید، عثمان داماد پیامبرص یا ابوبکر و عمر که پدر زن پیامبرص بودهاند، پس دیگر چه انتظاری از غرب و دشمنان اسلام و کافران هست؟!!(تلنگر)
سنی: جالب اینجاست که آخوندهای رافضی دائم اهل سنت را مسبب خرابی و انحراف در اسلام میدانند، در صورتیکه بیشترین ضربات مهلک توسط خود ایشان به اسلام وارد شده است.
رافضی: این عمر بوده که انواع بدعتها را وارد دین کرد!! تحریم متعه، خدعه، تقیه ...
سلفی: البته فراموش نکنید که مذهب رافضی جمله «أشهد أن علیاً ولی الله» را به اذان اضافه نکرده و دارای هیچگونه بدعتی نیست!!
رافضی: ابوبكر و عمر در برابر نص اجتهاد كردهاند!!!
سلفی: خوب شد گفتي اجتهاد در برابر نص و مرا بياد مجمع تشخيص مصلحت نظام انداختي، ميشود بفرمائيد كار اين مجمع در ایران چيست؟!
سني: بگذاريد من بگويم، چون ممكن است جناب رافضی باز بخواهند تقيه كنند. علت اصلی تشکیل این مجمع آن بود که شورای نگهبان قوانین مخالف شرع (قرآن یا سنت پیامبر) را که مجلس تصویب میکرد، رد یا اصلاح میکرد و به مجلس بر میگرداند، مجلس نیز در اکثر مواقع از نظر خود کوتاه نمیآید و به این ترتیب تمام امورات کشور معطل میماند و کارها خراب میشد. خمینی با زیرکی خاص سیاسی خودش مجمع تشخیص مصلحت نظام را براه انداخت تا هرگاه قوانین بین مجلس و شورای نگهبان سرگردان ماند بنا به تشخیص خودش و ضروریات کشور و مصلحت و مقتضیات زمان، این قوانین خلاف شرع را تصویب کند.
سلفی: اصلاً خود ولي فقيه نيز ميتواند در برابر نص اجتهاد كند و مثلاً حج واجب را به مدت سه سال ممنوع كند (همانطور كه جناب خميني اینکار را كرد) يا مسجدي را تخريب كند (همانطور كه بارها و بارها مساجد اهل سنت تخريب شدهاند) و غيره...
سنی: هرچه ظلم که به اهل بیت شده قبول است، ولی میشود در مورد سه مسئله زیر توضیح دهید که چرا این ظلمها به اهل بیت میشده؟ چون این موارد به نفع خلفا بوده نه به ضررشان:
- خمس منافع سالیانه که باعث پر شدن کیسه هاشان میشده.
- ساخت گنبد و بارگاه بر روی قبور پیامبرص و ائمه بخاطر ظاهرسازی و ریا در برابر مردم.
- گذاشتن روحانیون درباری برای تقلید کردن مردم از ایشان.
سلفی: یعنی میخواهی بگویی عقلشان کمتر از پادشاهان ترک صفوی بوده؟!!!(تلنگر)
سنی: دقیقاً.
سلفی: گفتی صفویه و من نمیدانم براستی این صفویان پشت سر امپراطوری بزرگ عثمانی چه میکردهاند؟!
سنی: هیچی، فقط مشغول انجام وظیفه خود بودهاند، وظیفهای که مسیحیت بر عهده آنها گذاشته بود، چون امپراطوری عثمانی داشته تمامی اروپا را تسخیر میکرده و مسیحیت در حال سقوط بوده و البته طبق نقشهای زیرکانه، صفویه رافضی را بر پشت سر امپراطوری عثمانی سنی میگذارند تا با ایجاد جنگ و تفرقه در پشت جبهه باعث عقبنشینی عثمانیها شوند . (تلنگر برای دوستداران صفویه)
سلفی: برای همین بوده که شاه عباس شرابخوار به ارامنه مسیحی ارادت خاصی داشته و محله جلفای اصفهان را به ایشان میدهد تا در آنجا براحتی زندگی کنند و حتی کلیسا بسازند، کلیسایی که هنوز محکم و پابرجاست.(تلنگر برای شیفتگان شاه عباس)
سنی: البته از آن طرف به هرات لشکرکشی میکرده تا اهل سنت بیچاره آنجا را قتل عام کند و هم اکنون نیز مزدوران ولی فقیه نیز همان راه شاه عباس را ادامه میدهند و مساجد اهل سنت را تخریب میکنند ولی با کلیسا و کنیسه کاری ندارند، چون مشکل صفویه و حقوق بگیران غرب و صهیونیسم، فقط و فقط اهل سنت است، اهل سنت، اهل سنت، اهل سنت .....
سلفی: اسرائیل و دشمنان اسلام حاضرند چندین میلیون دلار پول بدهند تا دو اصل مورد نظرشان را وارد فروع دین کنند، ولی رافضیان خودشان اینکار را کردهاند و مشکل این دشمنان را حل کردهاند، دو اصل: تولی و تبری با اهل سنت!!
سنی: البته بهتر است بگوئیم: تولی با چین و روسیه کمونیست و تبری با اهل سنت مسلمان.
سلفی: آری، تشکیل دولت صفویه بخاطر نابودی اسلام بوده، اسلامی که داشته توسط امپراطوری عثمانی همه جا را تصرف میکرده و به قول دکتر شریعتی: ناگهان خنجری از پشت وارد میشود.
سنی: خنجری که هنوز نیز در منطقه وجود دارد.
سلفی: منظورت همان هلال شیعه است؟
سنی: هلال که چه عرض کنم، دیگر قرص شب چهارده است، مگر نمیدانی که تنها درد آخوندها صادر کردن ولایت به تمامی نقاط دنیاست.(هشدار برای مسلمین)
سلفی: برویم سراغ موارد دیگر.
سنی: بهتر است بصورت ریشهای عمل کنم و یک راست برویم سراغ غدیرخم تا بلکه ریشه اختلافات کنده شود.
رافضی: حضرت علي در غدير خم به عنوان جانشين پيامبرص تعيين شده است و علت آن نيز كاملاً روشن است، چطور و به چه علت پيامبرص مردم را در آن گرماي شديد نگه ميدارد؟ علتش فقط بيان امري مهم بوده كه آن هم چيزي نبوده جز خلافت الهي حضرت علي، گرمای شدید، گرما گرما و گرما ..... این گرمای هوا یکی از قویترین و مستندترین دلایل ماست!!
سلفی: شما روافض به چه نكات مهمي پي ميبريد و از آن نكات چه نكات ديگري را استخراج ميكنيد! و عجب كشفي كردهايد! خوب شد که شما گفتيد گرماي شديد و ما تا به امروز فكر ميكرديم در عربستان سرماي شديد حاكم است!!
سني: در غدير هيچگاه سرماي شديد حاكم نبوده و مثل اين است كه بگوئيم در آن سرماي شديد قطب جنوب مردم ايستاده بودند!! خوب مسلم است كه هوا در قطب هميشه سرد است و اين تعجب ندارد.
سلفی: موضوع جالب زماني است كه متوجه ميشويم در غدير خم آن گرماي شديدي هم كه مد نظر روافض است حكمفرما نبوده و در واقع دماي هوا درجه حرارتي معمولي داشته است.
رافضی: چطور؟!
سلفی: اصلاً شما ميدانيد روز غدير خم در چه تاريخي بوده است؟
رافضی: نخير، ما از غديرخم فقط جانشيني حضرت علي را ميدانيم!!
سلفی: واقعه غديرخم يعني 18 ذي الحجه در روز 29 اسفند ماه بوده است كه خودتان نيز ميتوانيد با نرم افزار رايانهاي آن را حساب كنيد و من به مدت دو سال سايت هواشناسي عربستان سعودي را در اين خصوص، بررسي کردم و متوجه شدم از فاصله زماني 25 اسفندماه تا 10 فروردين ماه اين دوسال (سال 1384و 1385 شمسي) درجه هواي منطقه رابغ (که غدير در آن واقع است) در گرمترين ساعات روز از 30 درجه بيشتر نميشود و با توجه به اينکه هواي زمين طي هزار سال گذشته دو درجه گرمتر شده با اطمينان قريب به يقين، ميتوان گفت درجه هواي غدير خم در 29 اسفند سال 10 هجري: 28 درجه يا چيزي نزديک به آن بوده است و چنين درجه حرارتي نه تنها گرماي شديد و حتي گرماي معمولي نيست بلكه بسيار فرحانگيز و روحبخش است . (تلنگر)
سني: تازه ما بايد شرايط را در همان زمان و بصورت واقعي آن مورد بررسي قرار دهيم و در آن زمان، گرماي هوا براي مردم بسيار عادي بوده است، ولي ظاهراً روافض در زير كولرها و دستگاههاي پيشرفته خنككننده خوابيدهاند و از اينكه در زمان پيامبرص مردم در گرماي هوا ميايستادهاند تعجب ميكنند.
سلفی: چرا نام امامان در قرآن نيست؟(تلنگر)
رافضی: چون ذكر نام ايشان، باعث ايجاد كينه، حسد و دشمني ديگران ميشده و با ذكر نام گذشتگان تفاوت دارد، افرادي چون ذوالقرنين، چون آنها زنده نبودهاند و ديگر حسد و دشمني نسبت به ايشان ايجاد نميشده!!
سلفی: واقعاً كه دليلي خندهدار بود، چون با نبودن نام امامان ميبينيم كه باز هم آن دشمنيها ايجاد شده و شما نيز بطور شديدي آنها را قبول دارید، مضروب شدن فاطمه زهرا، شهادت امام حسين در كربلا، شهادت و مسموم شدن امامان ديگر و حتي غايب شدن امام زمان نيز از ترس قتل و دشمنان بوده است.
سني: من نميدانم چرا در سوره الصف آيه6 حضرت عيسي به بني اسرائيل فرموده: ﴿ ﴾ «و به پیامبری كه پس از من مىآيد و نامش احمد است بشارت مىدهم»، چرا نام پيامبرص كه 600 سال بعد ميآمده، بيان شده؟! نام پيامبرص هم نبايد برده ميشده، بخاطر كينه و حسد ديگران!! (تلنگر)
سلفی: لطفاً بيان كنيد كه مسجد ضرار چگونه مسجدي است؟
رافضی: مسجدي است كه صبحهاي جمعه در آن دعاي پر فيض ندبه خوانده نشود، مسجدي كه در ماه محرم عزاداري نداشته باشد، مسجدي كه در آن كتب مفاتيح الجنان و سليم بن قيس هلالي نباشد و مسجدي كه امامش بر بالاي منبر از صحابه بدگويي نكند.
سني: فكر كنم منظورتان مساجد ما باشد.
رافضی: دوباره مجبورم تقيه كنم!! امروز خیلی تقیه کردم!!
سلفی: به نظر من مسجد جمكران حكم مسجد ضرار را دارد، همينطور مساجدي كه قبور و امامزاده دارند و مردم در آنجا بجاي يكتاپرستي به سمت واسطهها ميروند و غير الله را صدا ميكنند.
رافضی: گفتم که شما وهابی هستید، از وقتی متوجه شدم که تنها الله را صدا میزنید دیگر به وهابی بودن شما شک ندارم!! چطور میتوانی تنها الله را صدا کنی؟ پس یعنی توسل، واسطه و شفیع را قبول نداری؟ پس در نتیجه وهابی هستی، وهابی وهابی وهابی......!!!!
سلفی: من صيغه (متعه) را قبول ندارم و روافض مدعي هستند كه عمر، صيغه را حرام كرده و به همين خاطر با عمر دشمن هستند، ولي نميدانم چرا زنان رافضی با عمر دشمن هستند؟! آنها كه بايد او را دوست بدارند كه چنين حكم ننگيني را از گردن ايشان برداشته است.
سني: لابد زناني اين حكم را خیلی دوست دارند كه زني ..... هستند، بله!!!
رافضی: نخير، صيغه خوب است و شايد كسي توانايي ازدواج را نداشته باشد و به همين خاطر به گناه بيفتد، پس صيغه جلوي زنا و فحشا را ميگيرد و ثواب هم دارد و اصلاً نبودن صيغه باعث عمل زنا ميشود و مگر نميداني كه امامان گفتهاند: با بودن صيغه ديگر كسي زنا نميكند مگر شقيترين انسانها؟!!
سلفی: براي همين است كه ميبينيم در ايران اصلاً عمل زنا وجود ندارد و چقدر اين عمل كم شده و هيچكس گِرد آن نميرود!!
رافضی: اين طعنهها به ما نميچسبد، همانطور كه قبلاً نيز گفتم صيغه بسيار خوب است و ثواب هم دارد!!
سلفی: پس اگر ممکن است من از جناب رافضی میخواهم که خواهر خودش را به صیغه برادر سنی ما درآورد، زیرا به هر حال ایشان در شهر ما غریب و مسافرند. (تلنگر)
رافضی: ...................؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!
سلفی:
شیعه یعنی فرقَه فـرقَه یعنی حُقَه
حُقَه یعنی خُدعَه خُدعَه یعنی بُقعَه
بُقعَه یعنی رِجعَه رِجعَه یعنی بَندَه
بَـنده یعنی مُتعَه مُتعَه یعنی صیغَه
صیغَه یعنی.....!!!
سنی: اصلا صیغه را رها کنید و برویم سراغ خمس مال مردم بیچاره که مراجع رافضی آن را تصاحب میکنند.
سلفی: خمس مختص به غنائم جنگی بوده و آن هم از کافران و ظاهرا مراجع رافضی، مقلدین خود را نوعی غنیمت جنگی میدانند و یا آنها را کافر حربی میدانند که یک پنجم از دارایی ایشان را دریافت میکنند.
سنی: اصلا مگر خمس متعلق به امام نیست، پس چرا آن را به آخوندها میدهید؟ باید خود امام زمان برای دریافتش ظهور کند، اصلا شما طبق کدام سند و مدرک خمس میدهید؟!
رافضی: طبق کتب و احادیث بسیار معتبر همچون کتاب الخمس و الزکات رد کن بیاد!!
سلفی: البته شما با زکات خیلی میانه خوبی ندارید، زکاتی که همردیف با نماز (صلاه) بارها در قرآن به آن تصریح شده است.
سني: شما روافض چه كاري براي اسلام كردهايد؟! يا چه حقي را به اهل بيت باز گردانيدهايد؟!
رافضی: ما كارهاي مختلفي در راستاي حقوق اهل بيت انجام دادهايم.
سني: لابد منظورتان گرفتن خمس مال مردم بدبخت است.
رافضی: نخير، ما نامهاي به حاكم مدينه نوشتهايم و عليه ابوبكر بن ابي قحافه شكايت كردهايم و فوري خواستار آن شدهايم كه پول فدك را به سوي ما ارسال كند تا ما در ايران بين سادات تقسيم كنيم!!
سلفی: لابد پول را هم به نرخ روز ميخواهيد؟!
رافضی: پس چي فكر كردي؟!!
سلفی: مگر حضرت علي نفرموده: مستلزم شويد به سواد اعظم مسلمين؟
رافضی: نخير، منظور حضرت علي اين بوده كه سواد اعظم مسلمين مستلزم شوند به ما كه كمتر هستيم!!
سلفی: در كتاب كافي اثر شيخ كليني كه مهمترين كتاب ایشان پس از قرآن است، عدد امامان سيزده تن ثبت شده و چنين آمده كه امامان از بطن فاطمه زهرا دوازده نفرند!!! اين موضوع را چگونه توجيه (يا ماست مالي) ميكنيد؟ (تلنگر)
رافضی: منظور شيخ كليني از امام سيزدهم، جناب ولی فقیه ما یعنی امام خميني بودهاست و بخاطر اينكه نسبت به آيندگان، كينه و حسد ايجاد ميشود بنابر اين كليني نامي از خميني نبرده است و تقيه كرده است، همانطور كه در قرآن نيز نامي از امامان نيست!!!
سلفی: آه، مرا ببخشيد، حواس من به جناب خميني نبود . . . راستي چرا خداوند در انجيل از پيامبر بعدي به نام احمد ياد كرده است و تقيه نكرده و يا از كينه و حسادت ديگران نترسيده و . . .
سني: از اين موضوع بگذريم، مگر خميني در ابتداي انقلاب در بهشت زهرا نگفت كه ما آب و برق و اتوبوس را مجاني ميكنيم؟ پس چرا اينطور نشد؟! و تازه صد پله گراني و تورم بيشتر شد؟
رافضی: خميني تا آن لحظه، خدعه يا تقيه كرده است تا حكومت را براي امام زمان تصاحب كند!!
سلفی: البته من فكر ميكنم جناب خميني فراموش كرده بود كه انشاءالله بگويد و بخاطر همين، وعدههايش تحقق نيافت، البته مرا ببخشيد كه ايشان را با پيامبر اسلام مقايسه كردم، شان و منزلت ايشان خيلي بيشتر از اين حرفهاست، چون مقلدان براي ايشان سه صلوات ميفرستند ولي براي پيامبر يك صلوات .
سني: ميترسم در آينده نيز باز از اينگونه تقيهها و خدعهها مشاهده شود، مثلاً بمب اتمي بسازيد و بعد بگوييد: ما طي اين سالها در حال خدعه و تقيه بوديم و براي همين ميگفتيم ايران به دنبال ساخت سلاح اتمي نيست، ولي اكنون ديگر بمب را ساختهايم و احتياجي به تقيه نداريم و پرده تقيه را ميدريم، اينها دروسي است كه از استادمان خميني ياد گرفتهايم و او هم از استادش علامه مجلسي و او هم از فلان بن فلان بن فلان تا برسد به جناب آقای ابن سباء که ما هر چه داریم از او داریم.
رافضی: براي اثبات عظمت و حقانيت ولايت و مذهبی که داریم ميبايست به برخي از سخنان امام هدايتگر و راستين خودمان، امام انقلابمان، نائب بر حق امام زمان، امام خميني اشاره كنم:
امام خميني سرتاسر معجزه بود و به عنوان مثال وقتي اطرافيان ايشان نگران امنيت جاني او بودند به آنها فرمود: نگران من نباشيد، چون من به مرگ طبيعي خواهم مرد!! و اين يكي از معجزات غيبي امام بوده است!! چون به مرگ طبيعي نیز از دنيا رفت!!
سلفی: آري، وقتي جوانان بدبخت را به خط مقدم جبهه ميفرستاده و خودش داخل چهار ديواري ميمانده، پس انتظار داشتي به چه مرگي بميرد؟!
رافضی: امام خميني از همه بيشتر به فكر اسلام و قرآن بود و ميفرمود: سي ميليون جمعيت همه علم را بلند كردهاند و ميگويند قرآن ميخواهيم .
سني: البته فكر كنم ميخواسته بگويد مفاتيح الجنان میخواهیم و احتمالا در حالت تقيه بوده که گفته قرآن.
رافضی: امام خميني ميفرمود: روابط ما با جامعه غرب يك روابط عادلانه است، نه زير فشار ظلم آنها خواهيم رفت و نه ظلمي بر آنها روا خواهيم داشت و اما با كمونيستها چون سوء قصد آنها را نسبت به مملكت خودمان تا كنون احراز كردهايم، نميتوانيم يك روابطي داشته باشيم .
سلفی: البته جناب سني متوجه باشيد كه منظور جناب خميني از كشورهاي كمونيست كشورهايي چون شوروي، چين، كوبا و كره شمالی نبوده است، چون ايران با اين كشورها بهترين روابط را داشته و دارد. (تلنگر برای فریب خوردگان نظام ولایت)
سني: شايد هم منظورش كشورهاي وهابي بوده، كشورهايي چون عربستان و دیگر كشورهاي عربی و براي همين نيز فورا ميخواستند که انقلاب خود را به عربستان صادر كنند و البته اینکار را در خلال مراسم حج و بدون احترام به قوانين آنجا انجام دادند.
رافضی: امام خميني ميفرمود: برنامه ما در حكومت اسلامي مبني بر توحيد است .
سلفی: البته توحيدي همراه با شرك و نه توحيدي راستين، توحيدي همراه با قبرپرستي و پرستش امامان و پرستش مراجع و آقا.
رافضی: امام خميني ميفرمود: در اسلام جناحهاي مختلف وجود ندارد، وقتي حكومت اسلامي تشكيل شود همه تابع قانون اسلامند و اسلام يك جناح يكپارچه و واحد است .
سني: آري، همه فقط بايد شیعه اثني عشري باشند و همه بايد تنها زير ولايت و رهبري نائب بر حق امام زمان و ولي امر مسلمين جهان باشند، آنوقت است كه ديگر جناحهاي مختلفي در ميان نخواهد بود، سني و اهل سنت يعني چه؟ همه شیعه شويد، غلط كردهايد كه جناح درست كردهايد، بيجا كردهايد كه مسجد ساختهايد، بيخود كردهايد كه سايت اينترنتي درست کردهاید!! بیخود کردهاید که مولوی و عالم و نویسنده دارید!! همه اینها باید مسموم یا ترور و اعدام شوند تا جناحی باقی نماند!!
سلفی: اصلاً در ميان خود انقلابيون نيز سالي وجود ندارد كه از هر جناح چند شاخه ديگر بيرون نزند.
رافضی: امام خميني ميفرمود: در ايران سي و پنج ميليون مسلمان هستند كه همه در خيابانها اسلام را داد ميزنند .
سلفی: منظورش سي و پنج ميليونی بوده كه همه حسين را صدا ميزنند و سينهزني ميكنند و اسلام رافضی را صدا ميزنند نه اسلام واقعي را ، چون اسلام ايشان را پس از گذشت سي سال از انقلاب مشاهده كرديم، فساد و بيبند و باري، اعتياد جوانان و افزايش جرائم مختلف خود شاهدي زنده است.
رافضی: امام خميني فرمودند: در ايران اسلامي علما خودشان حکومت نخواهند کرد و فقط ناظر و هادي امور خواهند بود. خود من نيز هيچ مقام رهبري نخواهم داشت و از همان ابتدا به حجره تدريس خود در قم برخواهم گشت .
سني و سلفی: به به . . . . به به!!
رافضی: همچنين فرمودند: در جمهوري اسلامي کمونيستها هم در بيان عقيده خود آزاد خواهند بود .
سني: البته فراموش كردند اهل سنت را استثناء كنند.
رافضی: در حکومت اسلامي راديو، تلویزيون، و مطبوعات مطلقاً آزاد خواهند بود و دولت حق نظارت بر آنها را نخواهد داشت .
(در اين لحظه سني و سلفی، خندهاي انفجارآميز كردند).
رافضی: امام خميني فرمودند: در منطق اينها آزادي يعني به زندان کشيدن مخالفان، سانسور مطبوعات و اداره دستگاههاي تبليغاتي. در اين منطق تمدن و ترقي يعني تبعيت تمام شريانهاي مملکت از فرهنگ و اقتصاد و ارتش و دستگاههاي قانونگذاري و قضايي و اجرايي از يک مرکز واحد. ما همه اينها را از بين خواهيم برد .
سلفی: آخ بميرم اداره اطلاعاتيها و بسيجيها اين حرفها را نشنوند، در روحيه لطيف آنها تاثير منفي ميگذارد!!
رافضی: ايشان همچنين فرمودند: ما همه مظاهر تمدن را با آغوش باز قبول داريم .
سلفی: بله، از قبيل بمب اتم و دستكاري در خلقت خدا (موسسه رويان) حتي در غرب هم مردم و كليسا چنين اجازهاي به موسسات علمي ندادهاند.
رافضی: امام فرمودند: براي همه اقليتهاي مذهبي آزادي بطور کامل خواهد بود و هر کس خواهد توانست اظهار عقيده خودش را بکند .
سني: البته به جز چاپ روزنامه و كتاب و ايراد سخنراني و داشتن يك كانال راديويي يا تلويزيوني و چند مورد بياهميت ديگر . . .
رافضی: ايشان در جايي ديگر فرمودند: نه رغبت شخصي من و نه وضع مزاجي من اجازه نميدهند که بعد از سقوط رژيم فعلي شخصاً نقشي در اداره امور مملکت داشته باشم .
سلفی: مگر آقاي رفسنجاني ميگذارد؟!
رافضی: ايشان در نوفل لوشاتو گفتند: دولت اسلامي ما يک دولت دموکراتيک به معني واقعي خواهد بود. من در داخل اين حکومت هيچ فعاليتي براي خودم نخواهم داشت.
سلفی: از اين حرفها نزنيد، آقاي رفسنجاني افسردگي ميگيرند!
رافضی: ايشان همچنين در مقام تقيه گفتند: من نميخواهم رهبر جمهوري اسلامي آينده باشم. نميخواهم حکومت يا قدرت را بدست بگيرم .
سلفی: مادر رفسنجاني ميگفت: من ميدونستم که بالاخره اين اكبروي من شاه میشه!!!
رافضی: و همچنين در مقام خدعه گفتند: پس از رفتن شاه من نه رييس جمهور خواهم شد، نه هيچ مقام رهبري ديگري را به عهده خواهم گرفت .
سني: البته مقام ولايت جداي از زعامت و رهبري است، امري است خدادادي و . . .
رافضی: امام خميني ميفرمود: از نظر آزادي عقايد بنابر آن است كه اشخاص منحرف هميشه حرفهاي خود را ميزدهاند، اگر آنها از اصل اسلام خبردار شده باشند اين حرفها را نميزنند، اينها اگر به همه مسائل آشنا شوند اختلافات از بين ميرود. در عين حال ما از اظهار عقيده جلوگيري نكرده و نميكنيم، لكن از كارهايي كه منحرفين گاهي ميكنند ميخواهند شلوغ كاري كنند .....، ما آزادي به همه مسالك و عقايد ميدهيم .
سني: اجازه بدهید من كمي آهسته بخندم، چون دیگر نميتوانم حرفي بزنم.
سلفی: اگر اين اشخاص منحرف از اصل رافضیگری با خبر ميشدند اين حرفها را نميزدند و آزادي براي همه مسالك وجود دارد، فقط گاهي اوقات مساجد اهل سنت تخريب ميشوند و كتب شريعتي از داخل سپاه جمعآوری ميشود تا فرد سپاهي در دام افراد منحرف نيفتد و همواره با اصل رافضیگری آشنا باشد و آزادي عقيده نيز در بالاترين درجه خود به معرض نمايش در آيد، البته با فيلتر شدن سايتهاي اهل سنت و عدم اجازه چاپ كتاب به آنها و ترور و زنداني كردن شخصيتهاي موحدی همچون علامه برقعي(/) و ....، همه اينها بخاطر اصل رافضیگری است!!
سني: اينها سخنان خود خميني را نيز سانسور ميكنند و شما هيچ وقت در تلويزيون جمهوري اسلامي ايران نميبينيد كه سخنان خميني در بهشت زهرا بطور كامل پخش شود و تنها قسمتي از آن نشان داده ميشود كه مرتب ميگويد: من فلان ميكنم، من توي دهن اين دولت ميزنم، من، من، من.....(تلنگر برای دوستداران تلویزیون جمهوری ضد اسلامی ایران)
سلفی: بعضي قسمتهاي اين سخنراني براي ولايتداران جالب نيست، چون وعدههاي پوچ رهبر انقلابشان را نشان ميدهد كه تحقق نيافته است، همچون آن قسمتي كه ميگفت: این دارایی از غنائم اسلام است، من امر کردم به مستضعفین بدهند و خواهند داد و میگفت: به این نغمههای باطل گوش ندهید، آنها حرف میزنند ولی ما عمل میکنیم!! و میگفت: ما یک مملکت محمدی ایجاد ميكنيم!! و ميگفت: آب و برق را مجاني ميكنيم، اتوبوس را مجاني ميكنيم!! و این ارتشیها فکر میکنند ما میخواهیم آنها را دار بزنیم (که همه جمعیت خندیدند و فقط 10 روز، آری فقط 10 روز بعد، تعداد زیادی از فرماندهان ارتش را - البته دار نزدند - تیرباران کردند، حتی گرگترین حکومتهای دنیا نیز وقتی عفو عمومی میدهند دیگر زیر حرف خودشان نمیزنند).
سني: دارايي و غنائم كه به جيب مفتخوران رفت و لابد منظورش از نغمههاي باطل سخنان خودش بوده و مملكت محمدي ايشان را نيز با پيشرفت جرائم و افزايش تعداد معتادين مشاهده كرديم و چيزي هم كه مجاني نشد، به جز جان و شخصیت انسانها.
سلفی: جناب خمینی در سخنراني خود ميگفت: ما شما را به مقام انسانيت ميرسانيم!! و يك نفر نبود بگويد مگر ما حيوان هستيم كه تو ميخواهي ما را به مقام انسانيت برساني؟!
سنی: بارها پس از انقلاب این مقام انسانیت و پرداختن به معنویات را مشاهده کردهایم، البته با افزایش تعداد معتادین و مجرمان.
سلفی: چنانچه میخواهید فرزند شما از نظر اخلاقی سالم بماند فوراً او را به دیگر کشورهای اسلامی بفرستید و یا هرجایی به غیر از داخل ایران، آن موقع است که فرزندتان فاسد نمیشود .
سني: نمونه آشكار اين آزادي كه جناب خميني از آن صحبت ميكرد در تلويزيون حكومتي ايران مشاهده ميشود و هرگونه اخباري كه به ضرر دولت باشد سانسور ميشود و اصلاً تلويزيون يك تلويزيون دولتي است نه مردمي و مردم حق داشتن يك شبكه براي خود را ندارند تا مشكلات خود را بيان كنند و همينطور اهل سنت که یک پنجم جمعیت ایران را تشکیل میدهند نيز چنين حقي را ندارند و هركس بخواهد اعتراضي بكند از طريق تلويزيونهاي خارجي و ماهواره اينكار را انجام ميدهد.
سلفی: اي بابا، چقدر ساده هستي جناب سني، سايتهاي اينترنتي شما در ايران مسدود ميشوند و اصلاً همين كه اجازه نفس كشيدن را به شما ميدهند بايد از ايشان متشكر باشيد و شبكه تلويزيوني پيشكش خودشان.
سني: در اين انقلاب مردم حق هرگونه صحبتي را دارند و در همان اوايل انقلاب بود كه خبرنگاري با يك خانم مصاحبه كرد و از او پرسيد: الگوي شما در زندگي چه كسي است؟ و آن خانم در پاسخ گفته بود: الگوي من اوشين است ، همان موقع جنجالي برپا شد چون جناب خميني از اين سخن بسيار خشمگين شده بودند كه چرا اين زن گفته الگوي من اوشين است؟ و چرا نگفته فاطمه زهرا الگوی من است؟ (و حکم قتلش هم صادر شد).
رافضی: امام خميني ميفرمود: امروز روزي است كه كلمه وحدت براي ما فايده ندارد، عمل وحدت لازم است، من هم ميگويم وحدت، اما اگر بنا باشد كه من مخالفت كنم با ديگران، يك كلمهاي است، يك ريايي است و بيشتر نيست!!
سلفی: اي بابا، بيچاره راست ميگويد، براي ايجاد وحدت عمل وحدتانگيز لازم است، تخريب مساجد اهل سنت يكي از اين اعمال وحدتانگيز بوده كه پس از انقلاب بارها رخ داده است، من هم ميگويم وحدت ولي از آنطرف زيارت عاشورا ميخوانم و ابوبكر و عمر را لعن ميكنم، اين كه فايدهاي ندارد، اين يك ريايي است و بيشتر نيست، من هم ميگويم وحدت اما با بقيه مسلمين مخالفت ميكنم و صحابه را مرتد ميدانم، اينكه وحدت نيست، اين كلمهاي بيش نيست، عمل كنيد، عمل، عمل، عمل....
رافضی: امام خميني ميفرمود: اهانت به هر مسلماني چه عضو حزب باشد يا نه، بر خلاف اسلام و تفرقهاندازي در اين موقع از بزرگترين گناهان است!!
سلفی: البته فراموش كرده بگويد: اگر سني باشد این طوري نيست.(تلنگر)
سني: از نظر اينها لعن ابوبكر و عمر هيچ اهانتي محسوب نميشود.
رافضی: نخير، امام ما به وحدت خيلي اهميت ميداد و ميفرمود: نماز خواندن پشت سر اهل سنت همچون نماز خواندن پشت سر پيغامبر است.
سلفی: ولي بايد ديد اين نماز جماعت اهل سنت در كدام مسجد قرار است برپا شود تا پشت سر ايشان برويم و ثواب ببريم و لابد چون خميني ميدانسته قرار است مساجد اهل سنت تخريب شوند اين سخنان قشنگ را ميزده يا مطمئن بوده كه اجازه ساخت مسجد در تهران، قم، كاشان، اصفهان و شهرهاي بزرگ به اهل سنت داده نميشود، بنابراين خيالش کاملا راحت بوده.
سني: من نميدانم با وجود اين سخنان چرا برخي از روافض در خلال سفر حج نمازهاي خود را كه پشت سر اهل سنت خواندهاند اعاده ميكنند و البته اينكار را به دستور مرجع تقليدشان انجام ميدهند، ما نميدانيم آيا نمازي كه همچون نماز با پيامبر است بايد اعاده شود؟!!
رافضی: امام خميني ميفرمود: شمايي كه قولتان غير عملتان است، حرفتان غير واقعيت تان است، شما مسلم نيستيد، شما منافق هستيد، شما ميخواهيد مردم را گول بزنيد!!
سني: من باز هم بايد كمي بخندم و نميتوانم صحبتي بكنم.
سلفی: شمايي كه آب، برق و اتوبوس را مجاني نكرديد، شمايي كه اسلام را برپا نكرديد، شمايي كه آزادي نداديد، شمايي كه تفرقهاندازي كرديد، شمايي كه فساد را بيشتر كرديد، شمايي كه تورم و گراني را بيشتر كرديد، شما مسلم نيستيد، شما منافق هستيد، شما ميخواهيد مردم را گول بزنيد.(تلنگر)
رافضی: امام خميني ميفرمود: در زمان ما هيچ خرابي حاصل نشده، زمان ما همه كوشش براي درست كردن وضع ملت است. درست كردن وضع كشاورزي و ساير كارخانهها و امثال ذلك. شما توقع داريد ما بتوانيم در همين چند ماه يا چند سال برويم به آن حدي كه همه مان، ملتمان در رفاه باشد، همه كارها هم درست شده باشد .
سلفی: البته جناب خامنهاي نيز پس از گذشت سي سال از اين انقلاب باز همين سخنان را ميگويد كه هنوز تا درست شدن وضع ملت وقت لازم است، آري تا ظهور آقا امام زمان وقت داريد كه به وضع مردم رسيدگي كنيد!! شاید فقط تا چند میلیون سال دیگر!!
سنی: اوایل انقلاب مرتب میگفتند خرابیهای رژیم خائن شاهنشاهی زیاد بوده و ما هنوز در حال برطرف کردن آن دزدیها و خیانتها هستیم، چندین سال بعد هم که حزب اصلاحطلب، خاتمی و حزبهای دیگر مانع کار ایشان میشدند، تحریمهای غرب، آمریکا و انرژی هستهای هم که بازی جدید ایشان شده، پس ما نمیدانیم چه موقع میتوانند به وضع مملکت رسیدگی کنند؟!!!
رافضی: امام خميني ميفرمود: آنان كه به ادعاي واهي كوس طرفداري از خلق را ميزنند و با خلق خدا آن ميكنند كه همه ميدانند در اين جنايت عظيم چه توجيهي دارند؟ و با به شهادت رساندن عالمي خدمتگزار و پيرمرد بزرگوار هشتاد ساله چه قدرتي كسب ميكنند و چه طرفي ميبندند؟
سلفی: حضرت عيسي فرموده: از كساني مباش كه درخت را در چشم خود نميبينند ولي خار را در چشم ديگري ميبينند، چرا در همان زمان، كميته چيهاي شما به سر علامه برقعي اين پيرمرد هشتاد ساله در حال نماز خواندن، شليك كردند؟
سني: لابد ميخواستهاند بدينگونه تشابه خود را با ابن ملجم به اثبات برسانند که در حالت نماز اقدام به ترور حضرت علی میکند.
سلفی: آری، من بارها گفتهام که خوارج زمان ما ایشان هستند و اینها خوارج حزباللهی نام دارند، البته از خوارج فعلی که نسبت به گذشته نیز بسیار معتدل شدهاند، عذرخواهی میکنم.
رافضی: امام خمینی در بهشت زهرا با بيباكي خاص خودش به طریقه حکومت و جانشینی شاه که به صورت جانشینی پسر به جای پدر است اعتراض ميكند و گفت این عمل ایشان عقلی نمیباشد!!
سلفی: واقعاً كه اين سخنان خيلي خندهدار است و از رهبر شيعيان جهان اين سخنان بعيد است.
رافضی: چطور؟!
سلفی: تنها در مذهب ایشان است که این سخنان میتواند عقلی باشد، چون همه میدانید که امامت و جانشینی امامان در فرزندان امام حسین که خود فرزند حضرت علی است تحقق مییابد. پس چطور این امر در مذهب خودتان عقلی است ولی برای رژیم شاه و پهلوی امری غیر عقلی میشود؟ فراموش نکنید در اینجا تنها صحبت در مورد عقلی بودن این مورد است نه چیزی دیگر. شما طبق احادیث میگوئید هر آنچه دین حکم کند عقل نیز همان را حکم میکند و عقاید مذهب خود را عقلی میدانید. پس نمیتوانید بگوئید امر امامت دستور خدا بوده و ربطی به عقل ندارد. مگر اینکه اعتراف کنید مذهب شما و نصوص آن با عقل سازگاری ندارند.(تلنگر)
سني: تازه متوجه شدهايد كه عقايد ایشان با عقل سازگاري ندارد؟! البته چون ايشان عقلي ندارند خيلي با اين مشكل مواجه نميشوند.
سلفی: در ضمن از خدمات دیگر جناب خمینی تبلیغ بسیار موثر ایشان برای کتاب آیات شیطانی بود که با دادن حکم قتل سلمان رشدی تمامی مردم جهان را با آیات شیطانی آشنا نمود!
سنی: آری، تمامی این حکمها با نقشه قبلی و آگاهانه صادر میشود، چون هیچ وقت نشنیدهاید که خمینی درباره یکی از موحدین یا یکی از علمای اهل سنت سخنی بگوید تا مردم او را بشناسند و بخواهند در موردش تحقیق کنند.
رافضی: شاه باید میرفت، چون نوکر آمریکا بود و خونخوار بود، مگر نشنیدی که امام خمینی میگفت: این شاه قبرستانها را آباد کرده است!!!
سلفی: البته جناب خمینی قبرستانی را آباد نکرد، فقط هشت سال جنگی براه انداخت که چهار سال آن نیز بخاطر لجاجت خودش ادامه یافت و البته بجای قبرستان، شهدا درست کرد.
رافضی: نخیر شاه بیلیاقت بود و به مردم آزادی نمیداد و هر اعتراضی را توسط اداره ساواک در نطفه خفه میکرد!!
سنی: فکر میکنم این اداره ساواک همین اداره اطلاعات فعلی است که فقط نامش عوض شده است!
سلفی: خر همان است، پالانش عوض شده.(تلنگر برای سربازان گمنام)
سني: همانطور كه اسرائيل با قدرتمند شدن و به روي كار آمدنش به همه ثابت كرد كه كشته شدن يهوديان بنيقريظه به حق بوده و ايشان به محض برتري يافتن، كاري جز قتل عام مسلمين و تجاوز به آنها ندارند، همينطور نيز مراجع رافضی با قدرتمند شدن و گرفتن حكومت، به همه نشان دادند كه چه خصوصياتي دارند و البته اثبات اين خصوصيات براي ما راحتتر شد.
سلفی: فکر کنم به اندازه كافي از بيانات مقام معظم رهبري فيض برديم و دیگر بهتر است برويم سراغ موارد ديگر.
سني: من هم موافقم، بيان بقيه خدمات و سخنان ارزنده جناب خميني باشد براي بعد، لطفاً بگوئید شما چه كتابي را بيشتر از هر كتاب ديگري دوست داريد؟
سلفی: قرآن.
سني: من هم قرآن.
رافضی: من مفاتيح الجنان و منتهيالآمال را خيلي دوست دارم.
سني: چرا اين دو را؟!
سلفی: چون نهايت جنون ايشان در مفاتيحالجنون است و منتهاي آمال ايشان در منتهيالآمال است.
سلفی: رابطه شما با كداميك از كشورهاي جهان بهتر است؟
رافضی: روسيه، چين، كره، كوبا.
سني: اي بابا، خودت را راحت كن و بگو با كشورهاي كمونيست و بيدين.
سلفی: و با كداميك از كشورها بيشتر دشمن هستيد؟
رافضی: با عربستان، اردن، مصر و كشورهاي عربي(البته به جز عربهايي چون حزب الله لبنان و روافض در عربستان و بحرین و یمن و .... در یک کلام با عرب سنی دشمن هستند نه با عرب رافضی)
سني: اي بابا، خودت را راحت كن و بگو با كشورهاي مسلمان.(تلنگر)
سلفی: چرا با اينها دشمن هستيد؟
رافضی: چون روي قبور را گنبد و بارگاه نميسازند و ابوبكر و عمر را دوست دارند و در واقع وهابي هستند، ولي چين و روسيه كه با قبور كاري ندارند، همينطور با ابوبكر و عمر، همینطور با فدک!!
سلفی: آری، حواسم نبود که مشکل تزئین قبور از بزرگترین مشکلات شماست!!
رافضی: سياست ما عين ديانت ماست و ديانت ما عين سياست ماست!!
سلفی: نخير، ديانت شما نردباني است براي سياست شما.
سني: در حكومت روافض حتي شهادت نيز سياسي شده و مثلاً دكتر شريعتي يا دكتر فاطمي مرحومند و بعضاً منفور، ولي آقاي مصطفي خميني كه مانند آنها به طرزي مشكوك رحلت كرد، شهيد است!!
سلفی: اگر يك نفر روحاني مقامي را اشغال كند حزب اللهيان خوشحال ميشوند كه دين از سياست جدا نشد و ملاك دين براي اينها لباس روحانيت است و اگر يك نفر كت و شلواري مقامي بگيرد وا افسوس و واويلا بر ميآورند كه دين از سياست جدا شد. حتي در مورد حضرت عمر ميگويند: او معتقد به جدايي دين از سياست بوده و يا جنبه سياسي حكومت در نزد او بر جنبه مذهبي آن غلبه داشته، چرا؟ چون از نظر ژنتيكي رابطه خويشاوندي با پيامبر اكرم نداشته است!!! (چند سال ديگر ميگويند چون لباس روحانيت نپوشيده بود) پس براي همين معتقد به جدايي دين از سياست بوده است!!!
رافضی: سوالي از جناب سني دارم.
سني: بفرمائيد.
رافضی: اين چه حديثي است كه شما داريد كه پيامبرص همراه ابوبكر و عمر و عثمان روي كوه بودند و كوه شروع كرد به لرزيدن و پيامبرص فرمود: اي كوه، نلرز كه بر تو نبي، صديق و دو شهيد است. ما رافضیها میگوییم که مگر كوه هم ميلرزد؟ و مگر آن كوه روي خط زلزله بوده است؟!
سلفی: جناب سني بگذاريد من جوابش را بدهم.
سني: خواهش ميكنم.
سلفی: چطور شد ديوار كعبه براي تولد كودكي (حضرت علي) از هم شكافته ميشود و دوباره نيز بسته ميشود و پس از سه روز دوباره باز میشود! ولي كوه نبايد زير پاي پيامبر اسلام کمی بلرزد؟(تلنگر)
سني: اينها خودشان مسخرهترين احاديث را دارند، ولي به هنگام مواجه شدن با احاديث ديگران از سختگيرترين افراد ميشوند.
سلفی: مثلا جناب کلینی امام باقر را متهم میکند که او بدون لباس و برهنه به حمام میرفت و صابون را بر جسمش میمالید و مردم عورت او را میدیدند!! (الفروع/ج6/ص 503-597).
سنی: عجب!!!
سلفی: جناب شیخ صدوق نیز در«من لایحضره الفقیه» جلد1 صفحه 542 و 543 از قول امام صادق آورده که: همانا خدای تبارک و تعالی زمین را آفرید و به فرمان وی آن ماهی بزرگ (یعنی نهنگ) زمین را حمل کرد. پس نهنگ پیش خود گفت که من زمین را به نیروی خویشتن حمل کردم!! آنگاه خداوند عزوجل ماهی کوچکی را به اندازه فاصله شست و سبابه بسویش فرستاد که در بینی وی داخل شد، پس از چهل روز آن نهنگ سرگشته و پریشان بود و هرگاه که خدای عزوجل بخواهد در سرزمینی زلزلهای پدید آورد آن ماهی کوچک بر نهنگ نمایان میشود و نهنگ از ترس وی (میلرزد و) زمین را میلرزاند!!
سنی: به زمین شناسان توصیه میکنم که هر چه زودتر این نهنگ را پیدا کنند و با کمک ماهیگیران جلوی ترسیدن وی را بگیرند تا بیش از این زلزله رخ ندهد!!
سلفی: شما روافض تا چه اندازه پيرو مراجع ديني خود هستيد؟
رافضی: ما مطيع چشم و گوش بسته نائبان امام زمان هستيم، چونكه امام زمان بصورت تكويني بر مرجع شدن ايشان نظارت داشته و هميشه ايشان را از خطر گمراهي حفظ ميكند بنابراين هرچه مراجع تقليد بگويند ما انجام ميدهيم.
سني: آري، هر چه گفتند انجام دهيد، مثلاً چنانچه مراجع تقليد روز عيد فطر را تا يكماه پس از رمضان هم اعلام نكردند، تمامي شما همينطور روزه بگيريد يا چنانچه در وسط روز بگويند شب شده، همه شما به رختخواب برويد و بخوابيد!!
رافضی: بله، همين كارها را ميكنيم، چون ممكن است در اين امور مصلحتي باشد كه ما از آنها بيخبريم و تنها امام زمان به آنها آگاهي داشته و براي همين به مراجع ما گفته است و آنها نيز به ما گفتهاند و چون سخن معصوم ما ينطق عن الهوي ميباشد پس بايد فوراً اجرا شود.
سلفی: بله، فوراً اجرا كنيد، حتي اگر دستور تخريب مساجد اهل سنت باشد.
رافضی: آخوندهای ما بيشتر براي رفتن به كربلا تبليغ ميكنند و خيلي دوست ندارند مردم به مكه و مدينه بروند و اگر هم به آنجا بروند به مردم ميگويند با اين سنيها صحبت نكنيد و كتابی نیز از ايشان نگيريد!!
سني: چه شباهت جالبي، من به ياد ابوجهل افتادم كه به مردم ميگفت: به سخنان محمد گوش نكنيد.(تلنگر براي شيفتگان آخوندها)
رافضی: ما در مورد مراجع خود تحقیق میکنیم.
سلفی: جدی میگویی؟ شما تحقیق هم دارید؟ چه تحقیقی دارید؟!
رافضی: تحقیق میکنیم تا بفهمیم کدامیک از ایشان دارای رسالهای آسانتر و راحتتر هستند؟ و ما مقلد همان مرجع میشویم تا در امور دینی سختی نبینیم!!
سلفی: آهان، حالا منظورتان را از تحقیق فهمیدم!!
رافضی: مثلاً من مرجعی را میشناسم که سیگار کشیدن در ماه رمضان را جایز میداند و روزه را با کشیدن سیگار باطل نمیداند!! اینجور مراجع هستند که مورد نظر ما میباشند!!
سلفی: خوب است کمی بیشتر تحقیق کنی تا بفهمی آیا مرجعی هم وجود دارد که غذا خوردن در رمضان را نیز جایز بداند!!!
سنی: شاید هم باشد و بستگی به مرجع مورد نظر دارد، شاید تا چند لقمه را جایز بداند!!!
سلفی: چرا مراجع تقلید شما سینه زنی مردان برهنه در مقابل زنان را جایز میدانند، ولی از آنطرف به برهنه بودن مردان ورزشکار در تلویزیون ایراد میگیرند؟!!
رافضی: آن برهنگی با این برهنگی تفاوت دارد!! برهنگی در مقابل زنان چون بخاطر امام حسین صورت گرفته، بلا اشکال است!!!
سنی: شرابخواری و انجام گناهان کبیره چطور؟! آنها را هم میتوان انجام داد و بعد از امام حسین طلب شفاعت کرد؟!!
سلفی: معلوم است که میشود، تو فقط ولایت داشته باش و سپس هرکاری خواستی بکن!!!
رافضی: مراجع ما كرامات فراواني دارند كه حقانيت مذهب ما را ثابت ميكند، مثلاً آيت ا... بهجت چهره برزخي افراد را ميبيند و براي همين خيلي به چهره افراد خيره نميشود و هميشه سر به زير است!!
سلفی: پس قربانت شوم لطفاً مراقب باش كه جناب بهجت خيلي چهره خميني يا خامنهاي یا مراجع تقلید را نبيند، چون ممكن است از ترس بیهوش شود.
سنی: اصلا اگر در آیینه هم نگاه کند ممکن است این اتفاق بیفتد، چون ممکن است چهره برزخی خودش را ببیند.
رافضی: ما از مراجع خود تبرك ميجوئيم و دست آنها را بوس ميكنيم و به لباس ايشان دست ميماليم.
سلفی: خوب است به اين مراجع یک تکه پارچه گره بزنيد تا حاجت شما برآورده شود.
سني: بله، خيلي خوب ميشود، يك تكه پارچه به قسمت گردن ايشان گره بزنيد و کمی هم فشار دهید تا بلكه فرجي حاصل شود.
سلفی: اصلاً اينها در قسمت گردن يك تكه پارچه آماده دارند كه اسمش چفیه است و به گردن آقا آويزان است و چون به گردن آقا بوده، بنابراین متبرك است و تنها آرزوي يك مقلد بسيجي، داشتن اين چفیه است.(تلنگر براي گوسفندان)
سني: خوب است يك پنجره فولادي هم روي آقا نصب كنيم تا نذورات خود را درون آن بريزيم!!
رافضی: شما كرامات مراجع ما را دست كم گرفتهايد، مگر نديدي كه چند ميليون نفر مردم تهران و نقاط ديگر، عكس ملكوتي آقا امام خميني را در ماه ديدند و البته اين عین تواتر است، همچون بسياري دیگر از روايات متواتر و صحیح و معتبر و مستند ما.
سني: ماه كه هميشه به همين شكل بوده و عكسي در آن نيست.
رافضی: چون تو ولايت نداري بنابراين چشم بصيرت هم نداري، اين چيزها چشم بصيرت ميخواهد عزيز من!!
سلفی: چشم بصيرت نميخواهد، تنها كمي حماقت و مغز پوك ميخواهد كه خوشبختانه به وفور يافت ميشود.
سنی: عدهای به مسئله تقلید و داشتن رساله و مرجع تقلید، بسیار معتقدند و حتی در چگونه آب خوردن و یا چگونه به دستشویی رفتن و ادرار کردن و یا چگونگی روابط زناشویی، بر طبق نظرات مراجع تقلیدشان عمل میکنند تا مطمئن باشند که گمراه نمیشوند!!! بنابراین نظر من این است که وقتی یکی از این افراد میمیرد به همراهش یک مرجع تقلید یا حداقل یک آخوند دفن کنیم تا در برزخ به دنبال او باشد و کمکش کند، چون مسائل در آنجا نیز بسیار مهم هستند و ممکن است این فرد بیچاره در آن جهان به هنگام پاسخگویی و به کار گرفتن عقل خود، دچار مشکل شود و بنابراین حتما به یک روحانی نیاز دارد تا او را همراهی و کمک نماید!!!
سلفی: در ضمن با نبودن آخوندها در این جهان، مشکلات مردم نیز خود به خود حل خواهد شد.
رافضی: هر مريضي كه به كربلا، نجف يا مشهد برود شفا ميگيريد.
سلفی: پس چرا دائم مشاهده ميشود كه هركس از اين سفرها برمي گردد مريض شدهاست و نوعي ويروس با خود به ارمغان آوردهاست.
سني: علتش بوسيدن ضريح امامان است كه هر كس از راه ميرسد دهان خود را به اين پنجرههاي متبرك ميگذارد و چنانچه ناقل ويروسي باشد آن ويروس را به بقیه هديه ميكند تا بقيه نيز ببرند و همه را از اين فيض بهرهمند كنند.
سلفی: بسياري نيز در رفتن به اين زيارتها در جادهها تصادف ميكنند و ميميرند.
رافضی: بله، چون اين سرنوشت ايشان بوده است!!
سني: آري، سرنوشت ايشان اين بوده كه بروند زير چرخهاي اتومبیل!!
رافضی: اينها شهيد هستند، چون در راه كربلا و مشهد مردهاند و حشر ايشان بدون شك با اهل بيت خواهد بود!!
سلفی: البته من فکر میکنم که علمای شما به احتمال بسیار قوی با جناب مجلسی و کلینی محشور میشوند(ان شاء الله).
رافضی: رفتن به زیارت توفیق میخواهد و نصیب هر کسی نمیشود و باید امامان ما را بطلبند، هر کسی را که امامان بطلبند به مشهد یا کربلا خواهد رفت.
سلفی: ما یک همسایه بسیار پولدار و ثروتمند داشتیم که هر سال به مشهد و کربلا میرفت، فکر میکنم امامان خیلی به این شخص علاقهمند شدهاند که هر سال او را میطلبند!!(تلنگر برای خرافیون)
سني: لطفاً باز هم از كرامات خودتان بگو تا شايد حق بودن شما ثابت گردد.
رافضی: از كرامات دیگر ما اين است كه چنانچه كسي را كه ولايت دارد نزد درندهاي بيندازي، آن درنده به او آسيبي نميرساند چون حيوانات وحشي به امر امام زمان و امامان قبلي و بصورت تكويني به پیروان ائمه ارادت خاصی دارند و البته اين در احاديث و روايات ما نيز موجود است و ضامن آهو بودن امام رضا تنها يكي از این روايات است که نشان میدهد حیوانات به امر معصومین هستند.
سني: اگر اينطور است لطفي بكن و جناب ولی فقیه و مراجع تقليد خودتان را جلوي اين درندگان بينداز تا ببينيم چه اتفاقی میافتد؟!!
سلفی: يا براي پايان بخشيدن به اين مناظره، خود جناب رافضی داخل قفس يكی از این حيوانات وحشي بروند.
رافضی: نخير، نميشود!!
سلفی: چرا نميشود؟
رافضی: ممكن است آن درنده از نواصب يا وهابيون باشد يا سني باشد و ولايت نداشته باشد و به من يا به آقا آسيب برساند!! و لازم است بدانيد حتی آبهايي كه ولايت علي را قبول كردهاند شيرين شدهاند و آبهايي كه قبول نكردهاند شور شدهاند!!
سلفی: لابد باتلاقها و مردابها هم سني هستند؟!
سني: اصلاً حيوانات هم سني و غیر سنی دارند!!
رافضی: مگر نميداني جناب آقاي دانشمند كه از آخوندهاي پر طرفدار است چه ميگفت؟
سني: نه، چه ميگفت؟
رافضی: جناب دانشمند ميگفت: ما چند نوع گرگ داريم، گرگ اول، دوم و سوم و سپس به شرح آنها پرداخت و گفت: كه يكي از اين گرگها بهائيان هستند و همچنين گرگ سني و غيره...
سني: پس لابد پرندگان زيبا، دلفينها و حيوانات اهلي، مذهب رافضی دارند؟!!
سلفی: گفتي حيوانات اهلي، اتفاقاً من هم فكر ميكنم روافض جزء حيوانات اهلي باشند، همچون گوسفند يا بهتر بگويم همچون الاغ و مگر در كتاب اصول كافي نخواندهاي كه الاغي به نام عفير با پيغمبر سخن گفته و حتماًَ آن الاغ رافضی بوده وگرنه جناب كليني در كتاب خود نامي از او نميبرد.
سني: ميگويند كلاغها سيصد سال عمر دارند و بنابراين بسياري از كلاغهاي زمان ما، دوران صفويه را درك كردهاند و نظر من اين است كه تحقيق كنيم تا بفهميم كداميك از اين كلاغها روي سر علامه مجلسي خرابكاري كرده است؟! تا به او مدال افتخار بدهيم.
سلفی: البته چندي پيش نيز يك سگ به داخل حرم امام رضا رفته بود و گريه ميكرد و فيلم آن همه جا پخش شد!!
رافضی: يكي از دلايل حقانيت ما احاديثي است كه در كتب خود سنيان است و به نفع ما ميباشند!!
سلفی: توي كتب شما كه هيچگونه حديثی به نفع سنيان نيست؟ حديث وجود 13 امام، تحريف قرآن، منع قبر سازی و غيره ...(تلنگر)
سني: همچنین احاديثي در مدح ابوبكر و عمر در كتب ايشان موجود است.
رافضی: نخير، امامان ما تقیه میکردهاند. بسیاری از احادیث را هم باید تاویل و تفسیر کرد!!
سلفی: آيات قرآن را كه تاويل و تفسیر (یا همان توجیه) ميكنيد، لااقل دست از سر احاديث برداريد.
سني: نميشود دست بردارند، چون هيچ چيز در مذهب ایشان بدون تاويل و بدون روايت جعلي و بدون استناد به روایات تاریخی قابل اثبات نيست.
سلفی: عجیب است که حتی یکی از آیات مورد نظر ایشان با آیات قبل و بعدش قابل توضیح نیست!!
رافضی: خلفاء آیات را جابه جا کردهاند! و اصلاً این موضوع را رها کنید، برويم سراغ بانوي اول اسلام و من ميخواهم بدانم از نظر شما بانوي اول اسلام چه كسي است؟
سلفی: حضرت مريم كه بهترين زن در تمام جهانيان است و البته پس از بعثت پيامبرص ميتوان گفت: حضرت خديجه و سمیه بانوي اول اسلام هستند.
رافضی: نخير، فقط حضرت فاطمه زهرا، اصلاً پنج تن آل عبا به خاطر ایشان و حتی تمام جهان بخاطر وجود او آفريده شده است و چنانچه او نبود نه اسلامي بود نه هيچ چيز ديگري!!!
سلفی: حضرت خديجه خدمات بسيار زيادي به اسلام نموده، ميشود لطفاً شما خدمات حضرت فاطمه را بگوئيد تا ببينيم چگونه مقام حضرت خديجه كمتر از اوست؟
رافضی: فاطمه مادر حسن و حسین بوده، درب چوبي با میخ به پهلوي فاطمه خورده!! عمر درب منزل را آتش زده!! ابوبكر فدك را از فاطمه گرفته!! عمر به گوش فاطمه سيلي زده!! فاطمه جواب سلام عمر و ابوبكر را نميداده!! فاطمه مخفيانه دفن شده و نميخواسته عمر و ابوبكر بر سر جنازه او بيايند!! فاطمه از عمر و ابوبكر متنفر بوده!! فاطمه با عمر و ابوبکر قهر کرده!! عمر و ابوبكر، عمر و ابوبكر....!!!
سلفی: اينها را كه صد دفعه گفتهاي، یک چيز ديگر بگو، آیا شما چيز ديگری از حضرت فاطمه نميدانيد؟!!
رافضی: نخير، اينها که گفتم يعني همه شخصيت و زندگاني حضرت فاطمه!!
سني: آري، همين قدر معلومات ناب و دقيق و مستند براي ايجاد تفرقه ميان مسلمين كافي است، ديگر چه ميخواهيد؟!!
رافضی: قهر كردن حضرت فاطمه با ابوبكر يكي از نشانههاي خلافت بلافصل حضرت علي از جانب خداست!!
سلفی: اصلاً هر چيزي نشانه خلافت حضرت علي است!! و اصلاً فراموش کردید سیصد آیه قرآن که در حق حضرت علی نازل شده است را بگویید .
رافضی: حتی الان یادم آمد که آخوند سر محله دیشب از قول علمای رافضی میگفت: هر آیهای که اول آن با «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا» شروع شده مصداق اتم و اکمل آن حضرت علی است!!
سلفی: دوست عزیز از شما عاجزانه تقاضا میکنم هر گاه آخوند محله افاضه فیض فرمودند کمی به مغز خودتان تلنگر بزنید، من حالا کمی به شما کمک میکنم. اگر زیارتخوانی و مفاتیح خوانی به شما اجازه داده باشد و قرآن خوانده باشی متوجه میشوی بسیاری از آیاتی که با «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا» شروع شده سرشار از توبیخ است: ای کسانی که ایمان آوردهاید صدایتان را جلوی پیامبر بلند نکیند . . . ربا نخورید . . . در حالت مستی به نماز نزدیک نشوید . . . چرا میگویید آنچه را که به آن عمل نمیکنید...
سني: اصلاً ميبايست از هر چيزي براي اثبات خلافت حضرت علي استفاده كرد!!
سلفی: ما نميدانيم قهر كردن حضرت فاطمه (به فرض صحت) چه ربطي به خلافت بلافصل و من عندالله حضرت علي دارد؟! شما اين امامت را از مهمترين اصول مذهب خود ميدانيد و بايد آن را از كتاب و سنت اثبات كنيد نه از دعواي فلان با فلان و قهر كردن يك نفر با يك نفر ديگر، اين چيزها كه اصول مهم را ثابت نميكنند.(تلنگر)
رافضی: نخير، نزد ما امامت حضرت علي از همين قصهها ثابت ميشود نه از قرآن و سنت.
سلفی: به نظر شما صحابی چه كسي است؟ و چه خصوصياتي دارد؟
رافضی: صحابه يعني بدترين موجود روي زمين ، صحابه يعني مرتد و غاصب خلافت حضرت علي، صحابه يعني سقيفه بني ساعده، صحابه يعني هجوم به خانه فاطمه، صحابه يعني دشمن اهل بيت، صحابه يعني منافق، صحابه يعني فرار از جنگ احد، صحابه يعني نقشه براي قتل پيامبر، صحابه يعني بيعتشكن روز غدير، صحابه يعني كينهتوزي نسبت به علي، صحابه يعني كساني كه بايد لعن شوند!!
سلفی: بله كافي است، خير ببيني، ديگر معناي صحابه را فهميديم!! پس اين همه آيات متعدد در قرآن كه در مدح مهاجرين و انصار آمده براي چه كساني است؟! لابد فقط براي علي، ابوذر، سلمان و تعدادی اندک و انگشت شمار نازل شده؟!!
سني: تازه سلمان و ابوذر هم جزء مهاجرين و انصار نيستند.
رافضی: اين آيات را بايد تفسير و تاويل كرد، همه آنها در مورد علي و اهل بيت هستند!!!
سلفی: لطفا پیرامون مسئله اجماع کمی توضیح دهید.
رافضی: در اجماع علماي ما، امام زمان بصورت تكويني حضور پيدا ميكند و بنابراين اجماعي صحيح ميشود، چون اجماعي از نظر ما صحيح است كه معصوم در آن حضور داشته باشد و چنانچه معصومي همچون امام زمان به يك طرف برود و تمامي مردم جهان به طرفي ديگر بروند، آنگاه حق با امام زمان است و البته در آنجا ديگر نميتوان كلمه اجماع را بكار برد، بلكه بهتر است چیزی دیگر بگوئيم!!
سنی: شما هم با اجماع مسلمین مشکل دارید و هم با اجماع خودتان و اصلا با اجماع مشکل دارید و بیشتر به دنبال تفرقه و جدایی هستید تا اتحاد و اجماع و یکپارچگی.
سلفی: یکی از راههای ایجاد وحدت، فراموشی کینهها و حوادث گذشته است و گذشتگان هر کاری کردهاند برای خودشان بوده و اعمال آنها ربطی به ما ندارد و ما بخاطر آنها بازخواست نمیشویم.
رافضی: نخير، بايد مشخص شود مقصر اصلي در به انحراف رفتن اسلام چه كساني بودهاند؟!! و مهمترین كار ما نیز پرداختن به كار گذشتگان است!! ما بايد از صبح تا شام به لعن اين افراد بپردازيم تا اسلام نجات پيدا كند!! زود باشيد هرچه زودتر برويد به سراغ روايات و قصههاي بحارالانوار تا ببينيم خطاكار اصلي كيست؟!!!
سلفی: منظورتان از انحراف چيست؟ حتماً غصب خلافت الهي حضرت علي؟!!
رافضی: بله، دقيقاً منظورم همين است!! خوب فهميدي!!
سني: به نظر شما مقصر واقعي به انحطاط رفتن مسلمين چه كسي است؟
رافضی: خوب معلوم است، كسي نيست جز ابوبكر و عمر و مخصوصاً عمر!!!
سني: اصلاً تمامي انحرافات و فساد از ابتداي خلقت آدم تا روز قيامت زير سر عمر است!! اصلاً اين عمر بوده كه قابيل را فريب داد تا هابيل را بكشد و اين عمر بوده كه شيطان را فريب داد تا به آدم سجده نكند!!
رافضی: تمامي اينها كه ميگويي احتمال دارد اتفاق افتاده باشد و براي تحقيق در اين مورد بايد به كتب معتبری چون بحارالانوار و کافی مراجعه كنيم!!
سلفی: آري، حق اليقين، سليم بن قيس هلالي، منتهي الامال را هم فراموش نكنيد!!
رافضی: براي اينكه متوجه مهم بودن خلافت و جانشيني حضرت علي بشويد مثالي را برايتان ميزنم.
سني و سلفی: بله، لطفاً ما را روشن و آگاه كن.
رافضی: روزي يكي از روحانيون ما بر بالاي منبر داستان بسيار جالبي تعريف كرد از اين قرار كه: من در ايران در داخل مغازهای نشسته بودم و ناگهان ديدم كه صاحب دكان ميخواهد از مغازه خود بيرون برود و به همين خاطر يك نفر از دوستانش را براي مراقبت از دكان بجاي خود ميگذارد و سپس دكان را ترك ميكند، اين حادثه در ذهن من ايجاد جرقهاي كرد و با خود گفتم، يك دكاندار ساده، مغازه خود را بدون جانشين نميگذارد، آنوقت آيا ممكن است پيامبر اسلام امت خود را بدون سرپرست و جانشين رها كند و برود؟ آنجا بود كه به حقانيت مذهب رافضی پي بردم و سرسختتر از هميشه به راه خودم ادامه دادم و همچنان عليه وهابيت مبارزه ميكنم تا جانشيني و خلافت بلافصل حضرت علي را ثابت كنم!!
سلفی: آفرين بر تو، الحق كه مثال جالبي زدي و من هم با تو موافقم و همين مثال تو دليل محکمی بر نبودن جانشين پیامبرص است.
رافضی: چطور؟
سلفی: آري، شما چنانچه در ايران مغازه داشته باشيد به علت وجود تعداد زیادی دزد در جامعه، مجبور هستيد براي خود علاوه بر يك جانشين بلكه چندين جانشين و يا حتي پليس بگذاريد تا مبادا دكان شما مورد دزدي واقع شود، که نهایتاً هم میشود! ولي چنانچه در عربستان باشيد به هنگام اذان، مغازه خود را رها ميكنيد و به مسجد ميرويد و كسي هم به اجناس شما كاري ندارد و نيازي به گذاشتن جانشين نداريد، همچون زمان پيامبرص كه اصحاب وفادار حضرت وجود داشتهاند و با اتحاد خود جلوي دشمنان را ميگرفتهاند و روي پاي خويش ميايستادهاند و براي خود رهبري انتخاب ميكردهاند و البته همه اينها نتيجه بیست و سه سال تعليم و تربيت نبي اكرمص بوده است كه چنين شاگرداني را بوجود آورده است.(تلنگر)
سني: البته من فكر ميكنم آن مغازهدار بيشتر از ترس خود آن آخوند بوده كه مغازه را بدون جانشين نگذاشته است!!
رافضی: بايد عليه شما وهابيون شعري بگويم تا بلكه براه آئيد:
آنچه خداوند جهان طالب است
حب علي بن ابي طالب است
سلفی:
آنچه خداوند جهان طالب است
مكتب بيحجت و بينائب است
رافضی: بهتر است از خدمات ديگر پیروان مذهب ما صحبت كنيم، مثلاً از جناب شاه عباس كه خدمات زيادي را انجام دادهاند!! و ما خيلي او را دوست داريم!!
سني: آري، يكي از خدمات بسيار ارزنده ايشان لشكركشي به هرات و كشتار اهل سنت آنجا بوده و همينطور ساختن گنبد طلا براي امام رضا.
سلفی: البته گنبدي طلا با اموال غارتي و غصبي مردم بيچاره هرات تا روافض به زير اين گنبد غصبي بروند و زيارت جعلي بخوانند تا امام رضا در سه جاي قيامت به كمكشان بيايد و آنها را يك راست روانه بهشت كند، تا كور شود هر آنكه نتواند ديد!!
سني: شما در روايات خود اشاره به جزيرهاي داريد بنام جزيره خضرا كه امام زمان آنجاست، ولي اكنون ميدانيم چنين جزيرهاي روی کره زمین وجود ندارد، لطفاً توضيح دهيد.
رافضی: اين روايت، جزء روايات ضعيف است و چون ثابت شده چنين جزيرهاي وجود ندارد بنابراين ما نيز مجبور شدهايم در مناظرات خود اين روايت را مردود اعلام كنيم.
سلفی: بحث بر سر مردود بودن اين روايت نيست بلكه مسئله مهم اينجاست كه عدهاي از علماي شما در گذشته، كه شما معتقديد با امام زمان در ارتباط بودهاند در مورد اين جزيره سخناني گفتهاند، (همچون مقدس اردبيلي) سوال ما اين است كه وقتي اين علما در مورد جزيرهاي ساختگي سخن گفتهاند پس آيا همان ديدن مهدي نيز توسط ايشان دروغ نميباشد؟!(تلنگر) و چطور اين علما از امام زمان در مورد اين جزيره سوالي نكردهاند؟!!
رافضی: من نميدانم، بايد از خود جناب مقدس اردبيلي بپرسيم!!!
سني: عجب مذهبي داريد، دروغ اندر دروغ.
سلفی: اشكال شما روافض در اينجاست كه بطور كامل، پيرو سخنان مراجع خود هستيد و براي مثال يك روز آخوندي بر بالاي منبر شروع به مصيبتخواني براي امام حسين ميكند و براي اينكه به ميزان حماقت مردم پي ببرد در خلال گريه و زاري خود ناگهان ميگويد: قربان حسين بشوم كه وقتي شترش روی یخها لغزید، او بر زمين افتاد و تا زانويش درون برف فرو رفت و پاهايش يخ زد و همه مردم هم گريهكنان ميگفتند: قربان پاهای يخ زده حسين بشويم!!!
سني: شايد هم آن آخوند قصد بدي نداشته و شايد طبق روايتي از كتاب بحارالانوار مجلسي متوجه بارش برف در صحراي كربلا شده است!!
سلفی: بله، شايد، اصولاً هرچيزي در این مذهب امكان پذير است، از رفتن عكس مراجع در ماه گرفته تا رفتن امام زمان به ته چاه و غيره ....
سني: جناب رافضی، آيا ميداني كه دو دختر از دختران پيامبرص همسران حضرت عثمان بودهاند؟ منظورم ام كلثوم و رقيه هستند.
رافضی: عثمان دختران پيامبر را كتك ميزده و باعث مرگ ايشان ميشده!!!
سني: مگر پيامبرص نفرموده كه انسان مومن و عاقل از يك سوراخ دوبار گزيده نميشود؟ پس چرا وقتي دختر اولش توسط عثمان كشته شده باز هم دختر ديگرش را به او داده است؟!!!(تلنگر)
رافضی: نميدانم، شايد مصلحتي بوده، يا تقيه، يا خدعه!!!
سني: اين پنجره فولادي در حرم امام رضا ديگر چه صيغهايست؟! پر از گرههاي گوناگون است!!
سلفی: جالب است شخصي ديگر بايد بيايد و گرهاي كه شما زدهايد باز كند تا مشكل شما حل شود و بعضي اوقات، گرههاي را مشاهده ميكنيد كه به هيچ عنوان قابل باز شدن نيستند و صاحب آن گره چنان گرهاي زده كه تا ابد هم مشكلش حل نميشود و لابد نميخواسته مشكلش حل شود وگرنه گره كوري نميزد!!!
رافضی: براي اثبات خلافت حضرت علي موارد بسيار در تاريخ ثبت شده از جمله اينكه ابوبكر و عمر و طرفدارانشان پس از رحلت نبي اكرمص در مدينه خفقان شديدي ايجاد كردند تا كسي جرات مخالفت با ايشان را نداشته باشد!!!
سلفی: واقعاً كه عجب خفقاني بوده كه زنها (خطبه جعلی فدکیه) داخل مسجد ميرفتهاند و عليه خليفه وقت خطبه ميخواندهاند(تلنگر)
سني: بله، به راستي عجب خفقاني بوده كه حضرت فاطمه به درب منازل انصار ميرفته تا از ايشان براي خلافت حضرت علي بيعت بگيرد. (تلنگر)
سلفی: و عجب خفقاني بوده كه كودكي 10 ساله (امام حسن) به ابوبكر ميگفته از منبر جدم پائين بيا ( ). (تلنگر)
سني: عجب خفقاني بوده كه يك عرب ساده عليه خليفه (عمر بن خطاب) اعتراض ميكرده كه چرا سهم پارچه و لباس تو بيشتر از ماست؟ و خليفه هم براي اثبات بيگناهي خود مجبور ميشده پسرش را احضار كند. (تلنگر)
سلفی: فراموش نكنيد در حكومت فعلي نظام مطلقه فقيه هيچگونه خفقاني وجود ندارد! و هركس هرچه بخواهد ميگويد!! و هرگونه مخالفتي عليه دولت صورت بگيرد وزارت محترم و نجيب اطلاعات هيچگونه حركتي انجام نميدهد و كاملاً با روشي دوستانه و انساني با اين مخالفين برخورد ميكند!! و اصلاً در ايران چيزي به نام زندان سياسي وجود ندارد!! و هيچگاه روزنامهها بسته و تعطیل نميشوند!! و هرچه خواستند انتشار ميدهند و تلويزيون نيز كاملاً در اختيار مردم است نه در اختيار دولت و مردم هرگونه اعتراضي داشتند براحتي پشت دوربين ميآيند و آن را به رهبر خود اعلام ميكنند تا در اسرع وقت به مشكلشان رسيدگي شود!!!
سني: فكر ميكنم امام زمان ايشان نيز به هنگام ظهور خود به همين صورت دمكراسي را پياده ميكند چون در رواياتي كه از او ميخوانيم ميبينيم كه كاري جز كشتن ندارد و اينقدر ميكشد كه خون تا زين اسبش بالا ميآيد و همه را به زور شمشير مطیع خود ميكند.
سلفی: ميداني وقتي كه افغانها در زمان صفويه به ايران حمله كردند و به سمت اصفهان نزديك شدند چرا شاه سلطان حسين اعتنايي نميكرد و راحت بر جاي خود نشسته بود؟
رافضی: بله، ميدانم، چون شاه سلطان حسين ترياكي بود و پاي منقل خود راحت نشسته بود و ميگفت همين جا براي من كافي است.
سني: يعني اينقدر احمق بوده؟!
سلفی: نخير، علتش اين بوده كه احمقي بنام علامه مجلسي در كتب خودش رواياتي ثبت كرده، مبني بر اينكه دولت صفويه متصل است به قيام قائم و امكان ندارد که سقوط كند و به همين خاطر، شاه سلطان حسين راحت بر جاي خودش نشسته بود و به ياري امام زمان دلخوش كرده بود تا از ته چاه با ولايتش افغانها را شكست دهد!!
سني: اين طرز تفكر در ذهن روافض امروزي نيز وجود دارد و خميني نيز همين سخنان را ميگفت كه امام زمان بر روي ايران ولايت تكويني دارد و آخوندها نيز دائم ميگويند: امكان ندارد كه اين حكومت سقوط كند و حکومت ما میرود تا وصل شود به حکومت امام زمان!!!
سلفی: انشاءالله كه به سرنوشت شاه سلطان حسین دچار خواهند شد.
سنی: شاید هم میرود تا برسد به جهنم!!
سلفی:
جمهوری قلابکی، دارد سقوط میکند
مهدی موهوم شما، آخر نمیآید ولی
این بچه شیطان ریا افتاده از مرگ و عزا
کار بسیجی مظلمه باتوم و اشک آور قمه
سهم امام و روضهها ، بیکارههای حوزهها
از امر منکرهایتان، از نهی معروف شما
از بوق تبلیغ شما، شد مثل طوطی فکرما
ساز مخالف شد هدف، آمد فساد از هر طرف
حق آید و باطل رود، پای شما در گل رود
اندیشههای آبکی، تحلیلهای یخمکی
باد هوا شد وعدهها، خاموش شد آن نعرهها
این اقتدار آبکی، دارد سقوط کند
بنیادهای آهکی، دارد سقوط میکند
مانند کاهی طفلکی، دارد سقوط میکند
آخوند با هر مسلکی، دارد سقوط میکند
خمس و زکات قلکی، دارد سقوط میکند
این امر و نهی سیخکی، دارد سقوط میکند
این خط دهی زورکی، دارد سقوط میکند
آری نظام جلبکی، دارد سقوط میکند
اندیشه شیطانکی، دارد سقوط میکند
آن شیخ ریش و پشمکی، دارد سقوط میکند
جمهوری قلابکی، دارد سقوط میکند
رافضی: مذهب ما در امور فقهي قويتر از مذاهب ديگر اسلامي است!!
سلفی: آري، يكي از اين امور فقهي بسيار جالب و قوي، حرام بودن ماهي بدون فلس است.
رافضی: معلوم است كه حرام است، پس چي فكر كردي؟!
سلفی: ميدانيد طبق كدام حديث حرام شده؟ چون در قرآن گوشت ماهيان دريايي حلال است و بنابراين طبق معمول بايد برويم سراغ احاديث جعلي تا بتوانيم حقانيت ایشان را ثابت كنيم و در مورد ماهي بيفلس نيز حديثي بسيار بسيار معتبر از كتاب كافي وجود دارد مبني بر اينكه خداوند، يهودياني را كه سبيل خود را تاب ميدادند مسخ كرد به مارماهي و ماهي بيفلس!!
سني: چرا مراجع رافضی، ماهي خاويار را كه بيفلس است و حرام ميدانستند، ناگهان حلال كردند؟
سلفی: چقدر سادهاي، پيچ هر چيزي در دست خود اين آخوندها است، چون ماهي خاويار بسيار بسيار گران است بنابراين تدبيري انديشيدند و گفتند بعد از انقلاب، مقداري فلس، نزديك دم این ماهی پيدا شده و بنابراين حلال است تا پول آن حرام نشود!!
سني: اي بابا، آخوندها اصلاً به فكر پول و ماديات نيستند و چون خيلي سر به زير و نجيب هستند دم این ماهی را نديدهاند!!
سلفی: از قوي بودن فقه گفتي، پس بگو بدانيم چرا مراجع شما بطور علني و بطور جدي با قمهزني برخورد نميكنند و آن را حرام نميكنند و مثل جناب خميني ميگويند: اين عمل جايز نيست!!!
رافضی: مگر نشنيدي كه جناب آيت الله مظاهري در اصفهان چه گفتند؟!!
سلفی: نخير.
رافضی: ايشان در مورد قمهزني فرمودند: كار عشق، كاري دگر است و كار فقه كاري دگر، يعني منظورشان اين است كه اشخاص قمهزن، عاشق هستند و به عشق اهل بيت و به عشق مولا حسين قمه ميزنند!!!
سني: البته نظر من اين است كه موضوع عشق را از موضوع حماقت و جهالت جدا كنيم.
سلفی: آري، كلهاي كه پوك باشد فقط به درد همان قمهزني ميخورد، اينقدر بزنيد تا شاید فرجی بشود.
رافضی خطاب به سني: چرا اصلا شما اينقدر خشك، سطحي و ظاهري هستيد؟!
سلفی: البته شما نيز زیادی مرطوب شدهايد و برای همین در حال غرق شدن در خرافات هستيد.
سني: ما همچون شما به بطن آيات نميرويم و اهل تاويل نيستيم كه مثلاً از بقيه الله، امام زمان بيرون بكشيم و از پشه، حضرت علي!!
رافضی: همه دين يعني حضرت علي و مگر نشنيدي كه شاعر انقلاب جناب آقاسي چه ميگفت، او چنين سروده:
چرا سني نميخواهد بفهمد
وضوي بيولايت آب بازيست!!!
سني: نميدانم چرا در آيه مربوط به وضو صحبتي از اين ولايت نشده تا وضوي ما آب بازي نشود؟!!!
سلفی:
نماز جاهلانه مثل بازیست
نیاز از واسطه یک حقه بازیست
چرا شیعه نمیخواهد بفهمد
وضوی با جهالت آب بازیست!!!
***
ناگهان جناب رافضی مشاهده كرد كه جناب سلفی و جناب سني كفشهاي خود را به سختي و با مراقبتي شديد در دست گرفتهاند و به همين خاطر از آنها ميپرسد: درست است كه اینجا دزد زياد وجود دارد ولي نه تا اين حد، این کارها یعنی چه؟
سلفی: اشتباه نكنيد جناب رافضی ما به خاطر وجود دزد اينكار را نكردهايم.
رافضی: پس بخاطر چه اينكار را كردهايد؟
سلفی: چون ما شنيدهايم كه وزارت محترم اطلاعات در كفش برخي از دوستان خود (همچون جناب حاج احمد آقا پسر خميني) مقداري سم بسيار مهلك ميريزد (سمي زرد رنگ) تا اين دوست محترم، به محض پوشیدن کفشهایش، روانه قبرستان شود تا خطري براي نظام مطلقه فقيه و نائب بر حق امام زمان به وجود نيايد.
در اينجا بود كه ناگهان، جناب سني دوربيني را در آورد و گفت اين دوربين تازه اختراع شده و توانايي آن را دارد كه از گذشته فيلمبرداري كند و ما فيلم روز غدير خم و روزهاي ديگر در صدر اسلام را گرفتهايم تا به جناب رافضی نشان دهيم كه پيامبرص در آنجا صحبتي از خلافت و جانشيني حضرت علي نميكند و حتي از ابوبكر و عمر، تعريف و تمجيد ميكند، دوست داريم نظر جناب رافضی را بدانيم؟
رافضی: اين موارد به هيچ عنوان مورد قبول نيست!!
سلفی: چرا؟!
رافضی: پيامبرص تقيه کردهاند! و بنا بر مصلحتي كه ما نميدانيم از ابوبكر و عمر تعريف شدهاست!! تا باب هر گونه بهانهای در قیامت بر آنها بسته شود!! اميدوارم كه توجيه شده باشيد و اين شبهه نيز بر طرف شده باشد!! در مورد خلافت نیز شاید در آن لحظه، بداء حاصل شده باشد و البته روزی که پیامبر تقاضای قلم و دوات کردند بداء بر طرف شده است!!
سني: به به!! از شما بسيار متشكريم، اين شبهه نيز از ذهن ما دور شد.
سلفی: شما روافض خيال داشتهايد بهترين و مطمئنترين روش و مكتب را براي رسيدن به بهشت انتخاب كنيد كه بسيار ايده آل باشد ولي ظاهراً يك راست داخل جهنم ميرويد.
رافضی: نخير، تنها راه رسيدن به بهشت همين راهي است كه ما ميرويم!! يعني داشتن ولايت و امامت.
سلفی: و زیارت عاشورا، مهدویت، مفاتیح، قبر و گنبدسازی، توسل، صیغه، تقیه و......
سني: فكر ميكنم منظورتان راه مجلسي و شاه سلطان حسين باشد كه البته اين راه به محمود افغان ختم ميشود.
سلفی: اصلاً ميدانيد چی شده؟ فكر كنم نظر جناب رافضی مبني بر جانشيني و خلافت حضرت علي درست است، ولي نكتهاي كه حائز اهميت است و متاسفانه ایشان به آن توجهي ندارند اين است كه در سقيفه بني ساعده بداء حاصل شده!! و قضيه خلافت حضرت علی منتفی شده است!!
سني: آري، جناب رافضی ببين چه راحت ميتوان با عقايد ديني بازي كرد.
رافضی: گفتي سقيفه بني ساعده و مرا به ياد ابوبكر انداختي، ميشود بفرمائيد چرا ابوبكر مرتدين را كشت؟! واي بر آنها مگر از رسول خدا نشنيده بودند كه گوينده لا إله إلا الله را نكشيد؟!
سلفی: ميشود بفرمائيد چرا حضرت علي چهار هزار تن را در جنگ نهروان كشت؟! مگر آنها لا إله إلا الله نگفته بودند؟! آنها كه شب زندهدار و حافظ قرآن بودند و در امور ديني بسيار متعصبتر از همه بودند .
سني: لابد روافض وجوه مشتركي بين خود و مرتدين ديدهاند كه از آنها دفاع ميكنند.
سلفی: در برخي از روايات آمده كه حضرت ابراهيم به هنگام پرتاب شدن در آتش با جبرئيل روبه رو شده و جبرئيل ميخواسته به او كمك كند ولي حضرت ابراهيم قبول نميكند، چونكه قائل به واسطه، شفيع، حجت و باب نبوده است و ميخواسته بطور مستقيم از خداوند مدد بجويد، نظر شما در اينباره چيست جناب رافضی؟
رافضی: به نظر من، حضرت ابراهيم ولايت داشته و حتماً و صد در صد به ائمه متوسل شده ولي تقیه کرده و اين موضوع را بيان نكرده تا جبرئيل ناراحت نشود و در واقع به نوعي خدعه كرده يا مقتضيات زمان و مصلحت و راضي بودن به قضا و قدر را در نظر گرفته!!
سني: سيدالشهدا كيست؟
رافضی: اي واي بر تو، اينكه كاملاً مشخص است، كسي نيست جز امام حسين.
سني: پس حضرت حمزه عموي پيامبرص چه ميشود؟ اين لقب را پيامبرص به حضرت حمزه داده است ولي اينقدر بالاي منبرها از او صحبت ميشود كه همه اين مسائل را ميدانند!!
سلفی: به نظر من حضرت حمزه توفيق داشته كه در جنگ احد شهيد شده است چون عربها به عموي هر شخص بهاي فراواني ميدهند و چنانچه حضرت حمزه زنده ميماند ممكن بود جانشين پيامبرص بشود و هم اكنون، روافض بجاي اينكه عمر كشان بگيرند حمزه كشان ميگرفتند.(تلنگر)
رافضی: چرا اهل سنت اينقدر خشك هستند و اينقدر از رنگهای تیره استفاده ميكنند، چون قاليچههايي كه در مناطق سنينشين استفاده ميشود به رنگ تیره هستند.
سلفی: جناب سني لطفاً متوجه باشيد كه روافض اصلاً از رنگ مشكي استفاده نميكنند و كاملاً با اين رنگ بيگانه هستند، نه چادر، نه در مساجد، نه در تكيهها، نه در ماه محرم، نه در عزاداريها، نه در مرگ خويشان خود و نه در هيچ جاي ديگر از رنگ مشكي استفادهاي نميشود و فقط قاليهاي مناطق سنينشين مشكي هستند!!
رافضی: رهبر ما آقا، در مورد برقراري اسلام و مكتب اهل بيت سخنان بسيار ارزندهاي بيان داشتند و فرمودند هنوز تا برقراري اسلام واقعي در ايران راه درازي در پيش است و نبايد انتظار داشت كه با گذشت سي سال از انقلاب جامعه ايده آل واقعي بر پا شود و ما هنوز در حال تلاش و كوشش هستيم تا به آن مرحله برسيم!!
سلفی: واقعاً كه سخنان ارزنده ايشان ما را به خنده مياندازد.
رافضی: به آقا ميخندي، مرگ بر ضد ولايت فقيه!!
سلفی: چطور شد شما از صبح تا شام به خلفا و صحابه در صدر اسلام ايراد ميگيريد كه چرا فلان اشتباه را كردند؟! و دائماً انتظار داريد اسلام نو پايي كه در آن زمان به دست ايشان رسيده بيهيچ عيب و ايرادي پياده شود و هيچ كس حق هيچگونه خطايي را نداشته باشد؟! ولي هم اكنون پس از گذشت 1400 سال از اسلام كه مدعیان تشیع بطور آكادميك در حوزههاي خود كار ميكردهاند و حتي حكومتهايي چون آل بويه و صفويه در اختيار ايشان بوده است و الان نيز سي سال است كه نائب امام زمان بر كرسي قدرت نشسته است و همه امور در دست خودتان است ولي باز رهبرتان ميگويد تا برقراري اسلام وقت و فرصت بيشتري لازم است و در واقع خودتان معترف هستيد كه هنوز نتوانستهايد مكتب اهل بيت را پياده كنيد. (البته بهتر است بگوئيم مكتب صفويه و علامه مجلسي)
سني: مگر نميداني جناب سلفی كه هر ايرادي که هم اینک در جهان اسلام است همگي متعلق به زمان صحابه است و تنها مقصري كه وجود دارد اصحاب پيامبرص ميباشند!!
سلفی: سياست ايشان بر اين منوال است كه ذهن مردم را به گذشته سرگرم كنند تا مبادا كسي به خود ايشان ايرادي بگيرد.
سني خطاب به رافضی: در كتاب كافي حديثي ميباشد مبني بر اينكه امامان از زمان مرگ خويش باخبرند و حتي به اختيار خويش ميميرند، آيا شما اين حديث را قبول داريد؟
رافضی: آري، پس چه خيال كردهاي؟! امامان تمامي علوم گذشته، حال و آينده را ميدانند!!
سني: پس لطفاً بفرمائيد تقيه ديگر چيست؟ اگر امامان از زمان مرگ خويش باخبرند و حتي به اختيار خويش ميميرند، پس به چه علت در هر جايي تقيه ميكردهاند؟! چون تقيه براي حفظ جان است.(تلنگر)
رافضی: پاسخ اين سوال را اينگونه ميدهم كه اصولاً در جاهای مختلفی امامان تقيه ميكردهاند همچون رواياتي كه ايشان از ابوبكر و عمر تعريف كردهاند يا نام فرزندان خود را عمر و ابوبكر گذاشتهاند بطور حتم تقيه يا خدعهاي در كار بوده!! چون اين موارد كاملاً با عقايد ما در تضاد است، پس بايد بگوئيم: يا مصلحتي بوده يا مقتضيات زمان ايجاب كرده يا مماشات بوده يا خدعه بوده يا علم غيبي در كار بوده و یا .....
سني: از توضيحاتي كه داديد بسيار متشكرم، من دیگر کاملا روشن شدم!
رافضی: يكي از دلايل حقانيت ما، وجود عارفان، زاهدان و علماي بسياري است كه عقايد ما را قبول داشتهاند!
سلفی: البته ميدانيد كه منظور ايشان از عرفا، علما و فضلا چه كساني هستند؟ منظورشان كساني چون جناب علامه مجلسي، امام خميني، آقا خامنهاي، آيت ا... بهجت، حجه الاسلام پناهيان ، جناب دولابي و آيت ا... مكارم شيرازي است نه علما و مجتهديني چون علامه برقعي(/)، علامه زنگنه(/)، علامه سنگلجي(/)، علامه غروي(/) و حجه الاسلام رادمهر(/).
رافضی: اينها كه مورد نظر شماست همه وهابي هستند و پیرو ابن تیمیه، ولی ما پیرو اهل بیت هستیم!!
سلفی: شاعران و عارفانی چون مولانا و سعدی و عطار نیشابوری و جامی و غزالی و خیام و نظامی نیز از اهل سنت بودهاند، پس چرا عارف بودن و زاهد بودن ایشان برای شما ملاک و دلیل محسوب نمیشود؟
رافضی: چون این شاعران و عارفان سنی، همگی تقیه میکردهاند و در حقیقت مذهب ما را داشتهاند!!
سنی: لطفاً میشود به ما بگویید آیا اهل بیت در کفش و یا در غذای مخالفان خودشان سم میریختند یا مخالفان ایشان چنین اعمالی داشتهاند؟
سلفی: صد رحمت به دشمنان اهل بیت، چون لااقل با اطرافیانش خودشان خوب بودهاند، شما که به منتظری و شریعتی و دکتر فاطمی و بازرگان و موسوی و کروبی هم رحم نکردید.
سني: خوب است از سیاست خارج شویم . . . نمیدانم همان سخن معروف که: سیاست پدر و مادر ندارد یا: بیپدر و مادرها خیلی به سیاست و قدرت علاقه دارند یا یک چیزی در همین مایهها . . .
سلفی: دليل شما رافضیان مبني بر خوردن خاك كربلا چيست؟!
رافضی: اين خاك به گفته مراجع باسواد و عاليقدر، مايه شفاست و همچون عسل ميباشد كه خداوند در قرآن كريم فرموده است شفاست.
سني: شما نميتوانيد براي اثبات خرافات خود به آيات قرآني استناد كنيد، عمر طولاني امام زمان را با عمر حضرت نوح قياس ميكنيد و لعن ابولهب در قرآن را مجوزي ميدانيد براي لعن خلفا و همچنين موارد ديگر.
سلفی: ميداني جناب رافضی دیشب یک اتفاق خیلی جالب برای من افتاد! ديشب عصاي پدر بزرگ من اژدها شد! آيا اين را قبول داري؟
رافضی: نخير، قبول ندارم.
سلفی: كافر، مشرك، مگر در قرآن نخواندهاي كه عصاي حضرت موسي اژدها شد؟ پس چرا سخن مرا باور نميكني؟ اين هم مانند همان قياس خاك كربلا با عسل است و عمر مهدی با نوح و سایر قیاسات شیطانی!!
سني: تنها زمانيكه علم ثابت كند در خاك كربلا خاصيت شفا بخش موجود است ميتوان از اين خاك تناول كرد، البته آنوقت هم تنها به عنوان دارو نه از باب عبادت و پرستش.
سلفی: آري، در آن زمان ما خودمان اول از همه خاك ميخوريم نه هم اكنون كه علاوه بر مداوا نشدن بيماريها، تازه هزاران ميكروب ديگر را نيز وارد بدن خود ميكنيد، البته طبق فرمايشات حضرات و مراجع عاليقدر رافضی!! و اينجاست که بايد گفت:
خدايا، آن را كه عقل دادي چه ندادي؟
و آن را كه عقل ندادي چه دادي؟
سني: ميدانيد خطرناكترين حادثه در دورانهاي مختلف چيست؟ اين است كه انسانهاي نادان، احمق و خوب هوس كنند باخدا شده و ديگران را هم به بهشت ببرند. خدایا، ما را از شر طرفدارانت نجات بده!
سلفی: جناب خميني ميگفت: اسلام منهاي روحانيت، اسلام نيست! ولي به نظر من بهتر بود که ميگفت: ما اسلام منهاي خرافات، منهاي حماقت، منهاي تفرقه، منهاي دشمني با اهل سنت، منهاي تخريب مساجد اهل سنت، منهاي اداره اطلاعات و سپاه را اسلام نميدانيم، ما اسلام منهاي كتب شريعتي را ميخواهيم، همانطور كه دستور داد اين كتب را از داخل سپاه جمع كنند تا مبادا فرد سپاهي روشنفكر شود، چون هر دستوري كه به او دادند بايد به سرعت اجرا كند.
سني: اسلام منهاي مداح، روضهخوان، زنجير زن و قمهزن و روحاني صفوي ميشود اسلام واقعی، چون روحاني صفوي زيباترين واژهها را به لجن كشيده: اشك، شهيد، مظلوم، دعا و .....
رافضی: پيامبرص روزي حضرت علي را ديدند و فرمودند: او و يارانش در بهشتند.
سلفی: آيا منظور اين حديث، ياران و اطرافيان حضرت علي در همان زمان نبودهاند؟
رافضی: نخير، نخير، منظور پيامبر اكرم دوستداران و طرفداران حضرت علي در همه زمانهاست.
سلفی: شما دائم نیز میگویید که نبي اكرمص در خواب دیدند كه ميمونهايي بر منبر ايشان بالا ميروند (در تفسير آية الشَّجَرَةَ الْـمَلْعُونَةَ) و بني اميه را مصداق آن میدانید؟ من میگویم آیا این آیه مشمول كساني هم ميشود كه هم اينك ميمونوار از منبرها بالا ميروند و هر چرندي كه خواستند به دین میبندند؟! و هر خرافاتي كه خواستند بنام اهل بيت به خورد مردم ميدهند؟
رافضی: اصلاً برويم سراغ همان درب و آتش زدن منزل و هجوم به خانه فاطمه و شهادت محسن و مظلوميت حضرت علي و سيلي زدن عمر به گوش فاطمه و ظلم ابوبكر به فاطمه و غصب فدك و غصب خلافت و غصب و غصب و غصب و ظلم و ظلم و ظلم و......
سلفی: فكر ميكنم برادر رافضی دچار بيماري سازوخيسم شده است.
سني: اين ديگر چه بيماري است؟
سلفی: اين يك بيماري جديد است كه هنوز كشف نشده و از تركيب ساديسم (ديگر آزاري) و مازوخيسم (خود آزاري) به وجود ميآيد. زيرا برادران رافضی من خيلي ناراحت ميشوند وقتي ميفهمند آزار و اذيتي به حضرت فاطمه يا حضرت علي وارد نشده، در صورتيكه آدم سالم بايد خوشحال شود، حتي درباره دشمن خودش. برای همین از اینکه به افراد مورد علاقه اش آزاری وارد نشده خودش رنج میکشد و این میشود سازوخیسم!! (تلنگر براي بيماران سازوخيسمي)
سني: راست گفتي، براي اثبات ساديسمي بودن رافضی يا مازوخيسمي بودن ايشان، همين بس كه من خوشحال ميشوم وقتي ميفهمم اذيت و آزاري به حضرت فاطمه وارد نشده است، ولي ظاهراً اينها ناراحت ميشوند!!
سلفی: در مورد تحقيقي بودن دين صحبت كنيد.
رافضی: ببخشید متوجه نشدم... گفتي تحقيق يا تقليد؟
سلفی: تحقیق.
رافضی: تحقیق که مال دانشگاه است چه ربطی به دین دارد؟
سلفی: پس چرا خداوند به انسانها عقل داده و چرا اينهمه در قرآن كريم دعوت به تعقل و تدبر كرده است؟ در صورتيكه ميتوانست براحتي بگويد: تقليد كنيد.
سني: براي اينكه در كنار دم ماهي خاويار، فلس پيدا شود و اين ماهي حلال شود!!
سلفی: كسي كه شك نكند تحقيق نيز نميكند.
سنی خطاب به رافضی: شكي در بر حق بودن مذهب شما نيست، پس نيازي به تحقيق نيست، راحت برو پاي منبر و پس از اينكه مراسم چايی خوردن تمام شد، مراسم چُرت زنون را هم اجرا كن و سپس مراسم گريه كنان و بر سر زنان و بعد هم برو خانهات بگير بخواب تا فردا صبح!!
سلفی: البته چنانچه محققی بخواهد تحقيق كند، تحقيق را در مسير خودش قرار ميدهد نه خودش را در مسير تحقيق!!
سنی: در مورد صدا زدن غير الله چه ميگوئيد؟
رافضی: بسيار خوب است، اهل بيت واسطه و وسیله هستند و ميتوان آنها را در دعا صدا كرد!!
سني: در ايران براي هر كار نياز به پارتي و واسطه است، از ادارات دولتي گرفته تا دعا كردن مردم به درگاه خدا.
رافضی: نخير، اينطور نيست، مگر نديدي جناب حجة الاسلام پناهيان بر بالاي منبر (در جزیره کیش) چه ميگفت؟ ايشان به مردم ميگفت: ديدهايد وقتي اذان ميگويند انسان ناراحت ميشود و با خود ميگويد: اي بابا، دوباره اذان شد! ولي وقتي ميگويند: يا حسين، شقيترين انسانها نيز دلش نرم ميشود!! (تلنگر براي كساني كه به پناهيان پناه بردهاند)
سلفی: اصلاً مثلي ميان ایرانیان هست كه هر وقت شنيدي در جايي ميگويند: يا علي، زود فرار كن، ولي هر جا شنيدي ميگويند: ياحسين، فوري به آن سمت برو!!
سني: علت اين امر چيست؟
سلفی: علتش اين است كه هر جا ميگويند: يا علي، حتماً در حال بلند كردن چيزي هستند، ولي هرجا ميگويند: يا حسين، حتماً در حال خوردن غذا و نذري هستند، بنابراين با سرعت برو به سمت بخور بخور!!
سني: اصلاً اينها در مدح علي شعر سرودهاند كه: گمانم ابن ملجم هم يا علي گفت!!!
سلفی: اينكه در مدح ابن ملجم شد!!
سني: لابد شمر نيز به هنگام بريدن سر امام حسين، يا حسين گفته است!!
سلفی: البته میدانید كه: علي را معاويه نكشت بلكه يكي از شيعيان متعصب كوفي كشت، حسين را يزيد و سپاه شام نكشت بلكه همان شيعيان كوفه كه از او دعوت كرده بودند كشتند.
سني: علت عقب افتادگي روافض در اين است كه فقط گوش ميكنند و فقط احساساتي هستند و چنانچه ایشان مركز احساساتشان را به مركز تعقلشان پيوند بزنند، تمامي مشكلاتشان حل ميشود.
سلفی: علت ديگر عقب افتادگي ايشان در اين است كه سخنان مخالف را سانسور ميكنند و من مرتباً حرف خندهداري را از زبان زعماي قوم و مسئولين در ايران ميشنوم كه: آزادي در غرب يا در دوران شاه از سر به پايين بوده و هست ولي در ايران از سر به بالاست، ولي تعجبآور است كه چرا حتي علمايي چون: علامه برقعي، علامه زنگنه، علامه سنگلجي، حجه الاسلام رادمهر، استاد مصطفي حسيني طباطبايي، استاد حيدر علي قلمداران و . . .، اجازه چاپ كتابهايشان را نداشتهاند؟! و حتي اجازه سخنراني! آري من، كتاب اين افراد را خواندهام نه به كسي توهين كردهاند و نه خلاف اصول دين مبين اسلام سخني گفتهاند، بلكه آنها فقط و فقط، خرافات موجود در تشيع را توضيح دادهاند، تنها علت عدم مجوز چاپ به آنها نيز آن است كه روحانيون براي مطالب اين كتابها پاسخ و توجيهي نداشتهاند و سزاي اين افراد تبعيد بوده است و ترور و زنداني شدن!! براستي آيا اين است آزادي از گردن به بالاي شما؟! درباره شما بايد گفت كه: شما هيچ آزادي به مردم نميدهيد نه آزادي از گردن به پايين و نه آزادي از گردن به بالا، البته مردم در خفا و پشت پرده و دور از ديدگان شما: هم آزادي از گردن به پايين دارند (متاسفانه) و هم آزادي از گردن به بالا (خوشبختانه).
رافضی: ما با هركس كه بخواهد واقعيات انكار ناپذير مذهب ما را زير سوال ببرد به سختي برخورد ميكنيم، ما حافظ ولايت و امامت هستيم!!
سلفی: اين يعني هولوكاست شيعي، همانطور كه در غرب هيچكس حق ندارد تحقيقي يا سخني پيرامون دروغ بودن يهود سوزان هيتلر و دروغبودن آزار و اذيتهاي اضافي وارد بر يهوديان انجام دهد در ايران نيز كسي حق ندارد در مورد دروغ بودن آزار و اذيتهاي افسانهاي وارد شده بر افراد مورد علاقه روافض، تحقيق كرده يا سخني بگويد.(تلنگر شدید)
سني: ميداني اگر خوارج در دوران حضرت عمر قيام ميكردند و حضرت عمر با آنها ميجنگيد و آنها را ميكشت. اكنون مداحان رافضی بالاي منبر چكار ميكردند؟ مداحان و آخوندها فرياد ميزدند: اي مسلمين، اي واي، هيهات، نميدانيد در يك روز، چهار هزار عارف عابد شب زندهدار را شهيد كردند!! ميدانيد چه ضربه سنگيني به اسلام وارد شد؟! فقط براي اينكه خليفه نخواست از يك كلمه توبه كند ... اي واي... و بعد با ضجه، فرياد، فحش و ناسزا اشك عوام را در ميآوردند.
سلفی: لابد حالا چقدر غصه ميخورند كه ايكاش اين اتفاق، در زماني غير از زمان حضرت علي ميافتاد، چون سوژه بسياري مناسبي را براي گرم كردن دكانشان از دست دادهاند و البته خود اينها خوارج زمان ما هستند، بلكه بدتر!!
سني: به چه علت بدتر از خوارجند؟!
سلفی: خوارج ادعاي دوستداري علي و ادعاي شیعه بودن نداشتهاند، آنها منافق نبودهاند و به فرموده حضرت علي لااقل نيتشان صاف بوده ولي راه را اشتباه رفتهاند، ولي برخي از اينها، همكاسه انگليس و همدست اسرائيل و در پي كسب ثروت، جلب شهرت، سلب اتحاد و قلب واقعياتند.
سني: اگر حضرت علي خليفه بلافصل الهي بود، لااقل در اين مورد سكوت نميكرد، پاسخ شما چيست جناب رافضی؟
رافضی: حضرت علي براي مصلحت اسلام سكوت كردند و اين عمر و ابوبكر بودند كه باعث انحراف اسلام شدند تا اسلام، مسير ديگري را طي كند!!
سلفی: پس نتيجه ميگيريم كه حضرت علي براي حفظ مصلحت اسلام، سكوت كردند تا در آينده، مسير اسلام منحرف شود!! (تلنگر آن هم چه تلنگری!)
سني: جاي تعجب است كه چرا حضرت علي براي حفظ تفكر واقعي اسلام از خطر افكار انحرافي خوارج و با سه گروه كه مسلمان هم بودند نبرد كرد و اولين جنگ داخلي را براه انداخت؟ و حتي از خطر تجزيه مملكت اسلامي در راه بيان حق و حقيقت نترسيد؟ چرا آنجا رعايت مصلحت را نكرد؟
رافضی: اصلاً حضرت علي اولين مسلمان بوده و در 10 سالگي ايمان آورده.(پارازیت)
سلفی: آخر وقتي بقيه مسلمين، مرتد و بیعتشکن باشند ديگر اولين مسلمان بودن چه مزيت و برتري خواهد داشت؟! از همه گذشته، ايمان حضرت ابوبكر نيز با ارزش است به اين علت كه شما كجا ديدهايد كه شخصي از اعتقادات چهل ساله خود دست بكشد، ما بايد از صبح تا شام با شما روافض به بحث بنشينيم تا حرمت قمهزني را ثابت كنيم و آخر هم موفق نميشويم، آنوقت خندهدار است كه شما ايمان اصحاب پيامبرص را بيارزش ميدانيد.
رافضی: نخير، عمر بيسواد بوده و روزي بالاي منبر از او سوالي ميشود و او ميگويد: نميدانم.
سلفی: خدا او را بيامرزد كه گفته نميدانم و پاسخ اشتباه نداده است و خدا او را بيامرزد كه به مشورتهاي حضرت علي گوش ميداده و خدا او را بيامرزد كه هميشه به اشتباهاتش اعتراف ميكرده، بر خلاف حضراتي كه خود را معصوم ميدانند و حتي براي يك لحظه در طول زندگي خود مشورتپذير نبوده، بلكه به هيچ وجه حاضر نيستند به اشتباهات خود اعتراف كنند. شما از گوشه امن خانه خود كباب را ميخوريد و بعد سوار اتومبیل شده و تشريف ميآوريد اينجا و به حضرت عمر گير ميدهيد كه در عصر او نه كتابي بوده و نه مدرسهاي و نه امكاناتي و نه اوقات فراغتي و هرچه بوده جنگ بوده و كار و تلاش و زحمت فراوان.
سني: در سيره ابن هشام آمده كه پس از شكست مسلمين در احد، پيامبرص به بالاي يك بلندي رفته و حضرت علي و حضرت عمر و حضرت ابوبكر و . . . اطراف او جمع ميشوند، پيامبرص تقاضاي آب ميكنند حضرت علي ميروند و سپر خود را از آب پر ميكنند و ميآورند، پيامبرص از آشاميدن آب اظهار كراهت كرده و ميفرمايند آن آب را به روي سر مباركشان بريزند. حال سوال من اينجاست كه ميدانيد چنانچه حضرت عمر بجاي حضرت علي براي آوردن آب رفته بود هم اكنون علماي رافضی چه ميگفتند؟
سلفی: آری، بیشک ميگفتند عمر در آن آب سم ريخت و جبرئيل به پيامبرص اطلاع داد و پيامبرص از شدت بزرگواري و براي اينكه عمر در انظار، خراب نشود فرمودند آن آب را بروي سرشان بريزند!! (تلنگری قوي)
رافضی: اصلاً اين ابوبكر، عمر و عثمان بودند كه در جنگ احد فرار كردند، در برابر اين چه پاسخي داريد؟
سني: در قديميترين و موثقترين منبع تاريخي يعني سيره ابن اسحاق آمده كه: آنها همراه تعدادي ديگر با شنيدن خبر كشته شدن پيامبراكرمص، غمگين گوشهاي نشسته بودند.
رافضی: چطور ميشده در آن گير و دار گوشهای نشست؟!
سني: همانطور كه هند جگر خوار ميتوانسته با فراغ بال بنشيند جگر حمزه را بخورد و با بقيه جگر حمزه، گردنبند درست كند و همراه بقيه زنان، بالاي سر جنازهها برقصد و....
سلفی: تمامي ايرادهايي كه رافضیان به حضرت ابوبكر و حضرت عمر ميگيرند در واقع صفات خودشان است، همچون اينكه: خودشان عاشق پست و مقامند، فكر ميكنند حضرت ابوبكر و حضرت عمر نيز همينطور بودهاند. خودشان در قرن بيستم و در محيط شهري، اهل حقد و كينهاند فكر ميكنند 1400 سال پيش هم همينطور بوده. خودشان براي كسب مقام با بزرگان نزديكي ميكند، فكر ميكنند علت همنشيني ابوبكر با پيامبرص نيز همين بوده است. خودشان در هواي گرم، طاقت نميآورند، سئوال ميكنند چرا در غدير در آن گرماي شديد پيامبر اكرم مردم را نگهداشت؟! خودشان از جانشان ميترسند، ميگويند پيامبرص در اعلام آيه ابلاغ، شك و ترديد داشته!! و بالاخره روحانيوني كه يك درس تاريخ و سياست مطالعه نكردهاند در قرن بيستم، اعراب 1400 سال پيش را بهتر از مردم همان زمان ميشناسند.
رافضی: چرا از بني هاشم در سقيفه بني ساعده دعوتي به عمل نيامد؟!
سني: مگر براي حضرت ابوبكر و حضرت عمر كارت دعوت فرستادند كه بني هاشم دلخور شوند؟! يا اينكه وزارت كشور، متصدي امر انتخابات بوده و بايد جهت ثبت نام كانديداتوري از افراد، دعوت بعمل ميآورده؟! و فقط هم افراد بالاي 16 سال حق شركت در انتخابات را داشتهاند!! چرا شما نميخواهيد ياد بگيريد كه وقايع هر دوره را بايد طبق شرايط همان زمان، تجزيه و تحليل كرد؟! و با عینک همان زمان به وقایع نگاه کرد نه با عینک کور تعصب و تقلید زمان حال!(تلنگر عمیق)
رافضی: اصلاً ابوبكر، حسود و كينهتوز بوده است!!
سني: عجب حسود و كينهتوزي كه با وجود آن سخنان تندي كه بين او و حضرت فاطمه رد و بدل ميشود به همسرش اسماء اجازه داده كه تا آخرين لحظات، كنار حضرت فاطمه باشد. پس ايكاش همه حسودها اينگونه باشند.
رافضی: پيامبرص، ابوبكر و عمر را لعن كرده بخاطر سرپيچي ايشان از سپاه اسامه!!
سلفی: ميگويند دروغگو كم حافظه است، عالم رافضی وقتي ميخواهد ثابت كند پيامبرص كساني را كه از سپاه اسامه سرپيچي كردند لعن فرمود ميگويد: عمر و ابوبكر جزء اين سپاه بودند، ولي وقتي ميخواهد در جايي ديگر، عمر را يار ابوبكر و ابوبكر را غاصب خلافت معرفي كند ميگويد: وقتي پيامبرص رحلت فرمود عمر با شمشير بيرون آمد و گفت هر كس بگويد محمد مرده او را ميكشم و اينكار را كرد تا ابوبكر از منزلش در سنح (روستايي در بيرون مدينه) به مدينه برسد تا مبادا كس ديگري خليفه شود، آنگاه در جايی ديگري ميگويد ابوبكر بدون اجازه رفت و در ايام بيماري پيامبرص به جاي ايشان امام جماعت مسجد شد و پيامبرص آمد و او را كنار زد و . . . ما آخر نفهميديم آيا ابوبكر طيالارض ميكرده؟! آخر نفهميديم او در آن روز دوشنبه (روز رحلت پيامبر) در سنح (خانه زن دومش) بوده يا در سپاه اسامه (بيرون مدينه) بوده يا امام جماعت مسجد (در مدينه) و البته عالم رافضی خيلي دوست دارد بگويد او در تمام اين مكانها حاضر بوده تا براي هر كدام از اين احاديث، محملي جداگانه جهت كوبيدن حضرت ابوبكر، سر هم كند.
سني: لابد حضرت ابوبكر در سنح بوده و دشمنان ولايت و امامت او را توسط بيسيم باخبر كردهاند و او هم با هلي كوپتر شخصي به سرعت به مدينه آمده تا خلافت حضرت علی را غصب كند!!
سلفی: جناب رافضی لطفاً برويم بر سر پله اول و اصلاً شما بفرمائيد که اهل بيت چه كساني بودهاند؟
رافضی: فقط و فقط و فقط: حضرت علي، حسن، حسين و فاطمه زهرا.
سلفی: پس حديث «سلمان منا أهل البيت» (سلمان از اهل بيت است) كه خيلي مورد توجه شما ميباشد و آن را قبول داريد، چگونه است؟ آيا شما سلمان را جزء اهل بيت ميدانيد؟(تلنگر)
سني: اگر اينها بخواهند سلمان را جزء اهل بيت حساب كنند ممكن است مجبور شوند ام المومنين عايشه و ديگر زنان پيامبرص را نيز به عنوان اهل بيت قبول كنند و البته اين در مذهب رافضی محال و ناممكن است.
رافضی: نخیر، اهل بیت یعنی همانها که گفتم و پیامبر نام سلمان را برای تبرک و تیمن جزء اهل بیت آورده است.(هذیان)
سنی: یعنی پیامبرص به سی هزار نفر از مردم مدینه فرمودند که دین خود را فقط و فقط از فاطمه 12 ساله و حسن و حسین 1 و 2 ساله و علی 22 ساله فرا بگیرند؟ و هیچکس هم هیچ سئوال و اعتراضی نکرد! (اینجا دیگر تلنگر هم نمیخواهد)
سلفی: براي هدايت ميبايست به قرآن مراجعه كرد و عقايد خرافي روافض، طبق قرآن مردود هستند.
رافضی: نخير، فهم آيات قرآن كار امثال من و شما نيست چونكه آيات قرآن ناسخ و منسوخ و محكم و متشابه دارد و بايد اين آيات را طبق احاديث رسيده از ائمه كه در كتب معتبري چون بحارالانوار و اصول كافي ثبت شدهاند تفسير و تاويل كرد .
سلفی: اي بابا، با اين توصيف جنابعالي، تعدادي از آيات قرآن آيات متشابه است، تعدادي ديگر ناسخ و منسوخ، تعدادي هم آيات احكام، تعدادي مربوط به روز قيامت، تعدادي در مدح افرادي خاص و تعدادي ديگر در ذم افرادي خاص . پس لطفاً بفرماييد ما براي هدايت و رشد و تعالي كدام آيه را بايد بخوانيم؟! و بعد اگر شما اجازه دهيد بفهميم و بعد هم اگر شيطان اجازه داد عمل كنيم تا آنگاه به بهشت برويم؟
سني: فكر ميكنم اين مشكل شما را شخصي بنام شيخ عباس قمي حل كرده است، با آوردن كليدهاي بهشت، يعني همان كتاب مورد علاقه روافض: مفاتيح الجنان!! ديگر چه ميخواهي؟! برو و يكي از اين كليدها را بردار و راحت و خوش به سمت بهشت برو، يكي از اين كليدها خواندن زيارت پر فيض عاشوراست كه ثواب یک میلیون شهيد و یک میلیون سفر حج را دارد و گناهان گذشته و آيندهات را پاك ميكند و ميتواني دوباره از نو شروع كني به گناه كردن!!
سلفی: اصلاً چطور قرآن كه كلام وحي است و براي راهنمايي و هدايت بشر در تمام طبقات نازل شده و خداوند آيات آن را مبين، نور، روشن و مفصل معرفي کرده و شیعه و سني نيز در صحت آن ذرهاي ترديد ندارند براي سند قرار دادن آن اينهمه مقدمه لازم است ، آنگاه: مداحان و نويسندگان و وعاظ رافضی مطالبي را آن هم به صورت گزينشي از لابه لاي متون به هم ريخته تاريخي انتخاب كرده و مطالبي ناروا به كساني نسبت ميدهند كه نتيجهاش جز تفرقه در امت اسلامي و شادي انگليس و صهيونيسم نتيجهاي ندارد؟ آيا فهم و بررسي متون تاريخي كار هر بيسوادي است و كارشناسي نميخواهد؟!
سنی: چطور برای طریقه ورود به خلا و دستشویی باید سالها درس حوزه خواند، ولی برای بررسی متون تاریخی هر ننه قمری نظریه میدهد؟!!! آن هم از کتبی چون سلیم بن قیس هلالی، بحار الانوار، کافی و .....
رافضی: اصلاً اين حضرت علي بود كه خيبر را فتح نمود، در صورتيكه قبل از او ابوبكر و عمر موفق به اين كار نشدند و همين نشانه خلافت بلافصل و الهي حضرت علي ميباشد!!! (پارازیت)
سلفی: وقتي شما سه روز متوالي دشمني را زير فشار بگذاريد، خوب مسلم است كه روز سوم نيروي او تحليل رفته و ضعيفتر از روز اول است و اگر يك نفر به تنهايي ميتواند سرنوشت جنگ را تعيين كند، پس چرا پيامبر اكرمص حضرت علي را به تنهايي براي فتح خيبر نميفرستند؟! که سپاه مسلمين نيز کشته ندهند و اگر هم يک نفر به تنهايي چاره ساز نيست و حضرت علي با همان سپاه و افراد تحت امر ابوبكر و عمر رفته پس گناه حضرت ابوبكر و حضرت عمر چيست؟ و آيا نعوذبالله پيامبرص قصد خراب كردن ابوبكر و عمر را داشته؟! يا طبق رسم آن زمان، رعايت سن آنها را نموده است؟ (همان ترتيبي كه در خلافت آنها نيز اتفاق ميافتد: حضرت ابوبكر ـ عمر ـ عثمان و علي).
سني: چرا اصحاب پيامبرص ناگهان مرتد، غاصب خلافت و ظالم شدند و چرا در طول حيات نبي اكرمص اينگونه نبودند و چرا پس از رحلت پيامبرص اينگونه شدند؟
رافضی: صحابه تا زنده بودن پيامبرص جرات مخالفت نداشتهاند و پس از رحلت نبي اكرم بود كه مخالفتها شروع شد!!
سني: آنها كه هميشه مطيع محض فرامين پيامبرص و دستورات الهي بودند، پس چرا در اين يك مورد خاص (خلافت حضرت علي) مخالفت كردند؟
رافضی: نخير، شيخ شرفالدين در كتاب خود، دهها مورد از تخلفات آنها در زمان حيات پيامبرص را آورده است که آنها با دستورات نبی اکرم مخالفت میکردهاند!!
سني: لطفاً ميشود تكليف ما را روشن كني: آنها با رحلت پيامبرص، جرات مخالفت پيدا كردند يا در زمان حيات ايشان هم جرات مخالفت داشتند و مخالفت ميکردند؟!!!(تلنگر به مقدار خیلی زیاد از جهات مختلف)
رافضی: نخير، صحابه مرتد هستند و عمر از بدترين آنهاست و روحانيون ما بطور مداوم به ظلمهاي او اشاره دارند!!
سلفی: آري، من نيز يكي از اين روحانيون را ديدم كه داشت روي منبر با آب و تاب فراوان و با ايماء و اشاره به حضرت عمر ميتاخت و داستانهاي جعلي تاريخي را با شاخ و برگ تمام نقل ميكرد و البته من در اين فكر فرو رفتم كه اگر 1400 سال قبل، حضرت عمر به ايران حمله نكرده بود و ايرانيان مسلمان نشده بودند طبق تحليل دكتر شريعتي، تمام ايران بدون شك در همان سالها مسيحي شده بود و اكنون، همين جناب روحاني در حاليكه لباس كشيشها را به تن داشت با آب و تاب تمام داستان به صليب كشيده شدن حضرت عيسي را تعريف ميکرد و جيغ و ضجه همه به هوا بلند ميشد!! يا با احساس تمام ميگفت: اين مسلمين چقدر نادان و بدبختند براي اينكه قبول ندارند خدا سهتاست: پدر، پسر، روحالقدس!!!
رافضی: بايد دوباره برويم به سراغ سند هويت ما يعني غدير خم!! پيامبرص مردم را در هواي گرم غدير خم نگاه داشت تا بگويد حضرت علي جانشين و خليفه بلافصل از جانب خداست.
سلفی: ولي عجيب است كه پيامبرص 120 هزار نفر مسلمان را به قول شما در آن گرماي زياد نگهداشت تا موضوع خلافت حضرت علي را اعلام كند ولي با تمام اين مقدمات وقتي موقع بيان اصل مطلب فرا ميرسد از كلمهاي براي بيان اين موضوع مهم استفاده ميكند كه داراي 27 معني مختلف است . براستي پيامبرص در ابلاغ و تفسير كدام يك از آيات الهي در پرده و به كنايه سخن گفتند كه اين بار دومشان بوده باشد؟! آن هم موضوع به اين مهمي!! و اگر اينچنين نيست پس اين اختلاف ناشي از چيست؟!
رافضی: آیات را پیامبر تفسیر میکرده و توضیح میدادهاند و اکنون علمای ما احادیث پیامبر را تفسیر و توضیح و تاویل میکنند و ما اینگونه متوجه میشویم که مراد از آیه ابلاغ طبق توضیح و تفسیر علماء از سخن پیامبر اکرم، خلافت حضرت علی بوده است؟!(آش شوربا)
سني: تمامي اتفاقات عجيب به عقيده جناب رافضی بعد از رحلت نبي اكرمص بوده است يا در روزهاي آخر عمر ايشان.
سلفی: اصلاً به عقيده جناب رافضی آخرين روزهاي حيات پيامبر اكرمص، اولينها در اسلام است!!:
1- پيامبر اكرمص براي اولين بار در طول عمر گهربار خود در ابلاغ يك آيه (آیه ابلاغ) دچار شك و ترديد و ترس از مردم ميشوند!!
2- پيامبرص براي اولين بار پيام خدا را در پردهاي از ابهام و با كلمهاي كه داراي 27 معني متفاوت است بيان ميكنند.
3- پيامبرص براي اولين بار و با وجود اينكه قرآن ايشان را امي (بيسواد) معرفي كرده، درخواست قلم و كاغذ ميكنند تا چيزي بنويسند كه مردم تا قيامت گمراه نشوند.
4- حضرت عمر براي اولين بار ميتواند نقطه نظراتش را به كرسي بنشاند.
5- پيامبري که قبل از آن ميگفت اگر ميدانستم بيش از هفتاد بار طلب آمرزش براي منافقين موثر است چنين ميکردم براي اولين بار لعن و نفرين ميکنند آن هم نزديكترين مسلمانان به خودش را!! (در صورتيکه پيش ازاين خداوند، پيامبر را در حادثه بئر معونه از لعن و نفرين حتي قاتلين صحابه منع کرده بود).
6- براي اولين بار در تمامي تاريخ بشري در فاصله بين 2 ساعت ياران از جان گذشته تبديل ميشوند به مرتد، ظالم و ياور غاصب!!!
سني: علت لعن كردن ابوبكر و عمر توسط شما چيست جناب رافضی؟
رافضی: چون در حديث و روايات، امامان آنها را لعن كردهاند و ما نيز براي رعايت اصل تولي و تبري بايد لعن كنيم!!
سني: ولي در برخي از احاديث، امامان از خلفاء تعريف كردهاند.
رافضی: خوب در آنجا امامان در حالت تقيه بودهاند!!
سني: آيا خندهدار نيست كه هرگاه موضوعی به نفع شما ميشود امامان تقيه نكردهاند و هرگاه به ضررتان ميشود تقيه كردهاند، مگر تمام حكومتهاي دوران امامان، سفاك و خونريز نبودهاند و مردم هم همان مردم پس چرا برخي اوقات تقيه كردهاند و تعريف و تمجيد و برخي اوقات نه تنها تقيه نكردهاند بلکه لعن و نفرين هم کردهاند؟!!
رافضی: اصلاً هميشه در مورد حضرت علي ظلم شده و او هميشه ناشناخته بوده است، همچون زماني كه اهالي شام شنيدند كه حضرت علي در محراب كشته شده و با تعجب سئوال كردند: مگر علي نماز هم ميخوانده است؟!!
سلفی: ام كلثوم دختر فاطمه زهرا در زمان خلافت حضرت عمر به همسري او در ميآيد و حضرت علي او را به عمر ميدهد كه ثمره اين ازدواج دو فرزند بوده است.
رافضی: جدی میگی، مگر حضرت فاطمه دختري بنام ام كلثوم هم داشته؟! مگر آن دختر، همسر عمر بوده؟ مگر علي با عمر دوست بوده؟ مگر دختر فاطمه با قاتل مادرش ازدواج ميكرده؟ مگر، مگر، مگر،.......(تلنگر شديد)
سني: اي بابا، باز هم صد پله به مردم شام، که فقط فکر میکردند حضرت علی نماز نمیخواند، شما که بطور کلی فارغ از همه جا هستی.
رافضی: من هم اكنون با آخوند محله خودمان تماس گرفتم و او اين شبهه را برايم برطرف كرد، بنابراين لازم است در مورد ازدواج ام كلثوم با عمر بن خطاب توضيحاتي بدهم تا اين شبهه وهابيون دفع شود!!
سلفی: بله، لطفاً توضيح دهيد تا تير وهابيون به سنگ بخورد.
رافضی: جناب علامه مجلسي كه خدمات بسياري به ما نمودهاند در كتاب خود اين شبهه را چنين برطرف نمودهاند كه به دستور حضرت علي يك جن از جنهاي نجران، بجاي ام كلثوم با عمر بن خطاب ازدواج كرده كه پس از مدتي عمر متوجه اين موضوع ميشود و ميخواهد آن را آشكار كند ولي همان موقع كشته ميشود و آن زن جني ميراث عمر را برمي دارد و با خود به نجران ميبرد!!
سلفی: من فكر ميكنم جناب مجلسي فيلم هندي زياد ميديده است.
سني: البته اين روايات جناب مجلسي براي داستان نويسان فيلمهاي هاليوودي و بالیوودی( ) بسيار خوب است.
سلفی: آيا خدمات و مجاهدت صحابه در راه اسلام و ياري كردن پيامبرص در نزد شما ارزشي ندارد؟
رافضی: نخير، آنها با غصب خلافت تمامي كارهاي قبلي خود را محو كردند و البته آن كارها نيز از سر اخلاص نبوده بلكه آنها داراي نفاق بودهاند و از همان ابتدا تنها هدفشان غصب خلافت حضرت علي بوده و بس!!!
سلفی: البته جناب سني فراموش نكنيد كه غبار روبي حرم امام رضا براي آقايان، افتخاري بس بزرگ است و بينهايت ثواب دارد كه حتي اجازه آن را به هر كسي نميدهند و هزار تا پارتي و نوبت ميخواهد و خود جناب رهبر رافضیان اينكار بس بزرگ و مهم را بر عهده ميگيرند، ولي كساني كه جزء اولين نفرات ايمان آورده به پيامبرص بودهاند و در راه او تحمل سختي و شكنجه كردهاند، از خانه و خانواده بريده و هجرت كردهاند، تمام دارايي خود را در راه خريد زمين مسجد و آزاد كردن بردهها و تدارك جنگها انفاق كردهاند و در نهايت در اين راه شهید شدهاند، بياهميت هستند و حتي سزاوار لعن و نفرين!! من از روباهان حيلهگري كه مردم را فريب ميدهند تعجب نميكنم، زيرا آنها سرگرم انجام وظيفهاي هستند كه انگليس بر عهده آنها گذاشته است، تعجب من در حماقت بينهايت عدهاي از هموطنان است که ادعاي هوش و نبوغ آنها گوش فلک را کر کرده!! (تلنگر)
رافضی: نخير، عمر دشمن اسلام بوده و بس!!
سلفی: ولي شما از ديگر سو ميگوييد عمر در كارهاي مختلف با حضرت علي مشورت ميكرده و بيش از هفتاد بار گفته: اگر علي نبود عمر هلاك ميشد، يعني علي دست كم هفتاد بار به عمر مشورت داده، در صورتيكه شما عمر را دشمن اسلام ميدانيد، مجسم كنيد مانند اين است كه يك دزد بيايد و با شما درباره شيوه از كار انداختن دزدگير مشورت كند و شما هم او را راهنمايي كنيد!! حضرت علي براي چه به او مشورت ميداده؟ لابد براي مصلحت اسلام!! و او چه ميكرده؟ تحريف و تخريب اسلام!! و تحكيم پايههاي قدرت خود!! براستي آيا اينگونه تفكرات، زاييده ذهنهاي بيمار و مريض نيست؟!
رافضی: او همينطوري اتفاقی ميآمده سراغ حضرت علي براي مشورت!!
سلفی: پس چرا همينطوري نميرفته سراغ ابوسفيان؟ و تازه چرا علي به او كمك كرده؟ به ظالم و غاصب خلافت كه نبايد كمك كرد، همانطور كه خود حضرت علي فرموده: مشورت به ظالم همچون شركت در ظلم اوست. و صحبت ما بر سر عمر بود كه اگر دشمن اسلام بوده پس چرا براي تكامل و پيشرفت اسلام نزد عاقلترين افراد ميرفته؟ اي كاش اسلام هميشه از اين دشمنان داشته باشد و دوستاني چون شما نداشته باشد.
رافضی: چگونه ميشود خداوند و يا پيامبر اکرمص تکليف رهبري را مشخص نکنند و امت نوپاي اسلامي را به حال خود رها کنند تا دچار اختلاف و پراکندگي شوند؟!
سلفی: مگر مردم مدينه با انتخاب ابوبکر دچار اختلاف شدند؟! يا برعکس، آيا حضرت ابوبکر با کمک همين مردم ـ که به قول حضرت عمر خود را کاملاً وقف ابوبکر کردند ـ نتوانست شورش اهل رده را سرکوب و وحدت و انسجام کامل را در سراسر شبه جزيره حاکم کند؟ اين نيز از نوع همان فرافکنيهاي هميشگي است، مگر کسي غير از رافضیان غالي و کذاب و شيعيان شاه عباسي جامعه اسلامي را دچار اختلاف و پراکندگي کرده و جلوي نفوذ و گسترش اسلام را در سراسر جهان گرفته و در لحظات حساسي که امپراطوري عثماني ميرفت طومار کليساي مسيحي در اروپا را در هم بپيچد، به قول دکتر شريعتي، ناگهان ضربهاي از پشت (توسط ايران ضد سني) به او وارد شد؟ رافضی عزيز، که متاسفانه من افتخار آشنايي با شما را پيدا کردهام (و به قول حضرت علي: ايکاش هيچگاه اين افتخار نصيب من نميشد و نه من شما را ميشناختم و نه شما مرا) خداوند عقل را براي همين جاها به انسان داده، چرا مانند روبات و عروسک کوکي هر حرف احمقانهاي را قبول ميکني؟! آن هم از ناحيه کساني که حماقت و دروغگو بودن آنها بر شما ثابت شده؟ چرا از عقل خودت استفاده نميکني؟!
سني: جناب رافضی يكي از مشكلات فعلي خود را بيان كنيد؟
رافضی: فعلاً مهمترين مشكل ما اين است كه چنانچه زبانم لال اگر پس از يك ميليون سال رهبر و آقاي ما، ولي مطلقه ما، آقا خامنهاي بخواهند رحلت بفرمايند، آنگاه ما چه كسي را به جاي ايشان بگذاريم؟ سكان كشتي ولايت را به دستان چه كسي بسپاريم تا آن را از ميان موجهاي سهمگين درياي وهابيت به سلامت به ساحل جزيره مهدي صاحبالزمان برساند؟
سلفی: من يك شخص بسيار خوب را سراغ دارم كه تنها اوست كه لياقت داشتن اين مقام را دارد.
رافضی: او كيست؟ زود بگو تا سربازان گمنام امام زمان را بفرستم به دنبالش!!
سلفی: اگر بدانيد به تازگي جناب آيت ا... ناصري در اصفهان گفته كه جناب آيت ا... بهجت فرمودهاند: من دوستي دارم كه با امام زمان در ارتباط است و امام زمان به او گفته كه به زودي ظهور خواهم كرد!! از نظر من همين رفيق جناب بهجت بهترين گزينه براي ولايت فقيه است!!
سني: آري، من نيز موافقم، او بهترين شخص است، چونكه با شخص معصوم و ماينطق عن الهوي در ارتباط است و امكان ندارد خطايي بكند و حتماً توسط مهدي صاحب الزمان راهنمايي ميشود، چونكه خود مهدي نيز مسلط به وحي الهي است و بنابراين اين كشتي ولايت به خوبي هدايت ميشود، او نائب بر حق امام زمان خواهد بود!!
سلفی: اگر فرض كنيم اين دوست جناب بهجت جواني سي ساله باشد پس بايد تا حدود سي سال آينده اين امام زمان شما ظهور كند چون اين شخص، شصت ساله ميشود و به مرگ نزديك ميشود، و براستي اگر پس از گذشت سي يا چهل سال باز هم مهدي ظهور نكند آيا شما قبول ميكنيد كه امام زماني وجود ندارد؟
رافضی: نخير، ممكن است بداء حاصل شود و ظهور مهدي باز به تاخير بيفتد، يا اينكه دوست آيت ا... بهجت نيز به هنگام پيري بگويد من نيز دوستي دارم كه او نيز با امام زمان در ارتباط است و امام زمان به او گفته كه در امر ظهور بداء رخ داده است و فعلاً ظهوري در كار نيست ولي به پیروان ما بگو تا زنده بودن اين دوست دومي حتماً ظهور ميكنم، البته اگر دوباره بداء نشود!!!
سني: مگر در احاديث شما نيامده كه هركس پس از نائب چهارم و در زمان حيات خود ادعاي ارتباط با مهدي را داشته باشد دروغگو و كذاب است؟ و مگر در احاديث شما نيامده كه تعيينكنندگان وقت ظهور كذاب هستند؟ پس اين دوست جناب بهجت چه ميگويد؟ چرا جناب بهجت به او نميگويد تو فردي كذاب هستي؟ (تلنگر براي مقلدان جناب بهجت)
سلفی: اي بابا، نميشود كه به او چنين سخناني را بگويد، چون بايد اين دكان را گرم نگه داشت، بايد مردم را اميدوار نگه داشت، بايد ولي مطلقه فقيه را نگه داشت، بايد اين افسانه امام زمان همينطور در ذهن مردم كودك صفت باقي بماند و لحظهاي از اذهان خارج نشود، اينقدر ساده نباش جناب سني.
سني: شايد هم كسي قصد داشته با جناب بهجت شوخي كند و يا اينكه اين دوست جناب بهجت نيز همچون آن سنيان خیالی هستند كه در شبهاي پيشاور با جناب سلطانالواعظين شيرازي به مناظره نشستهاند!!
سلفی: به نظر من شبهای چندش آور نام مناسبتری است.
رافضی: ما به موضوع جانشینی خیلی علاقه مندیم و معتقدیم انتخاب ابوبکر در سقیفه باطل بوده و بصورت فلته و ناگهانی انجام شده، چون خود عمر نیز این را گفته که این انتخاب فلته و ناگهانی بوده است.
سلفی: خوب شد گفتی فلته و ناگهانی و مرا به یاد زمانی انداخت که جناب خمینی رحلت کردند و آقا یک شبه و ناگهانی و بصورت فلته مجتهد شدند و جانشین آقای خمینی و ولی امر مسلمین جهان و نائب بر حق امام زمان و ولایت مطلقه فقیه!! و البته با طرح توطئهای ناگهانی جناب منتظری برکنار شدند و ناگهانی حاج احمد آقا کشته شدند!! (همان جریان سم و کفش و . . ). اینها نیز همه ناگهانی و فلته بوده.
رافضی: تمامی احادیث ما متواتر هستند، احادیث خلافت حضرت علی، تعمیر قبور ائمه، عصمت امامان و داشتن علم غیب و .....
سلفی: حتماً این احادیث متواتر نیز مانند کتاب فصل الخطاب فی تحریف کتاب رب الأرباب، نوشته جناب محدث نوری است که 2000 حدیث با تواتر معنوی را در تحریف قرآن در این کتاب جمع کرده است، چرا شما روایات تحریف را قبول ندارید؟ (تلنگر تلنگر تلنگر و تلنگر)
رافضی: چون خداوند در سوره حجر آیه9 حفظ آیات قرآن را تضمین کرده است.
سلفی: چرا هرجا که قادر به جوابگویی نیستید فوراً به سراغ قرآن میروید؟! و آیا محدث نوری از این آیه بیاطلاع بوده؟!! و تازه طبق برخی دیگر از احادیث کتب رافضیان، منظور از حفظ قرآن آن قرآنی است که نزد امام زمان محفوظ مانده و حفظ شده در ام الکتاب و لوح الهی!!!
سني: عيب بزرگ رافضیان متعصب، حزب اللهيان و آخوندهاي احمق در اين است كه انتظار دارند تمامي مردم جهان پشت سر ايشان حركت كنند!!
سلفی: و اينگونه آيا ترافيك نميشود؟!!
سني: دليل اينكه شما رافضیان كتب فلان نويسنده را نميخوانيد چيست؟
رافضی: چون آقا فرمودهاند!!
سلفی: آري، مراقب باش مبادا گمراه شوي و به دامن شيطان بيفتي!!
رافضی: همه بايد پيرو آقا باشيم و بس، فقط آقا، او ولي امر مسلمين جهان است!! اگر همه بيايند زير سايه ولايت، تمامي مشكلات حل خواهد شد!! و مطمئن باشيد آقا براي همه شما چفیه خواهد داشت!! الزموا السواد الأعظم! (جنون)
سلفی: ولي ظاهراً چهارتا مسلمان داخل ايران هم به زور او را قبول دارند چه برسد به مسلمين جهان!!
سني: لابد اهل سنت كشورهاي ديگر نيز بايد از ولي امر خود پيروي كنند و زيارت عاشورا بخوانند!!
سلفی: واقعاً كه مسلمين بدبخت جهان، عجب ولي امري دارند كه اجازه نميدهد در تهران كه پايتخت ايران است يا در قم يا در اصفهان يا در كاشان برای آنها مسجدي ساخته شود و ظاهراً ولي امر مسلمين جهان به اين جمعيت كثير مسلمين يعني اهل سنت بياعتناست و حتي در شهرهاي سنينشين مساجد اهل سنت را تخريب ميکند.
سني: شاید ولی امر مشركين جهان است يا ولي امر روافض جهان يا ولي امر غُلات جهان و به اشتباه ميگويند: ولي امر مسلمين جهان.
رافضی: مرگ بر ضد ولايت فقيه!! اينجا بايد اين بيت از شاعر انقلاب جناب آقاسي را خطاب به شما بكار ببرم:
من یقین دارم مسلمان نیستید!!
چون ولی را تحت فرمان نیستید!!
سلفی: به شاعر انقلابتان بگو:
من يقين دارم مسلمان نيستيد
چون خدا را تحت فرمان نيستيد
سني: نظر من اين است كه اين مناظره را تمام كنيم، نظر شما چيست جناب سلفی؟
سلفی: من نيز كاملاً موافق هستم، شما چطور جناب رافضی؟
رافضی: من فعلاً در حال ذوب شدن در ولايت هستم و نميتوانم پاسخ دهم!!!
سلفی: مراقب باش در حماقت يا جهالت ذوب نشوي.
سني: لطفاً ذوب شدن را بگذار براي وقتي ديگر و تكليف اين مناظره را روشن كن، چون ما قصد داريم مناظره را تمام كنيم.
رافضی: من كمي ترديد دارم و نميدانم چه كنم؟
سلفی: يعني چه؟!
رافضی: آخر ما عقيدهاي داريم بنام خالف عامه ، يعني هركاري كه عامه مسلمين كردند ما بر عكس آن را انجام دهيم و بنابراين من، فعلاً پايان اين مناظره را قبول ندارم!!!
سلفی: پس اصلاً حالا که اينطور است، من و جناب سني هم نميخواهيم مناظره پايان يابد.
رافضی: پس من نظرم را تغيير ميدهم و مايلم كه مناظره را تمام كنيم!!
سني: آفرين بر تدبیر شما جناب سلفی، بالاخره ما را نجات دادي.
رافضی: البته قبل از پايان دادن به اين مناظره من ميبايست تلفني ضروري به جايي بزنم، بنابراين با عرض معذرت براي چند لحظه شما را ترك ميكنم.
سلفی: جناب سني، فكر ميكنم كه تلفن جناب رافضی به سربازان بدنام امام زمان در اداره اطلاعات است و به زودي اين محل از اين سربازان بدنام كه حافظ ولايت هستند پر ميشود.
سني: پس بهتر است هرچه زودتر اين محل را ترك كنيم.
سلفی: بايد هر چه سريعتر برويم تا به جمع دشمنان ولايت و امامت ملحق نشويم، منظورم دشمناني هستند كه در زندانهاي سياسي، زندان اطلاعات و يا در قبرستانها خفتهاند. (آخرین تلنگر)
و سلفی در حالی که این شعر را زیر لب زمزمه میکرد در کوچه پس کوچهها رفت و برادر رافضی را با عقاید بیمارش و ولایتش تنها گذاشت و رفت:
خدا حافظ ای کشور لعنتـی
خرافات میریزد از کـوی تو
تمامی بدبختی ما ز توست
اگر مام میهن شود بـیپدر
ولی هر خری میزند دم ز تو
ز دیدار تو خون شده این دلم
چرا مثل خر میکنید انقلاب
زیاراتتان مملو از لعنت است
پـر آشوب بـوم و بر لعنتی
بـه همراه هـر بـاور لعنتی
تو ای نفت ای گوهر لعنتی
نگویـم بـه او مادر لعنتـی
هـزاران هـزار انتـر لعنتی
تو نـادان کـور و کـر لعنتی
شماها در این خاور لعنتی
بـرای همیـن آخـر لعنتی
خدا حافظ ای رهبر کور دل
خـدا حافظ ای اکبـر لعنتی
پایان
پائیز 1390 هجری شمسی